مؤسسات بيمه با توجه به نقشي كه در اقتصاد جامعه دارند، ميتوانند با حفظ ثروتهاي ملي و جبران زيانهاي مالي بر اقتصاد وتأمين و تضمين سرمايهگذاريهاي بزرگ در جامعه و نيز با توسعه آنها، رشد و توسعه كل مجموعه اقتصادي كشور را موجب شوند. نقش اول و رسالت وجودي صنعت بيمه، كاهشدادن نااطميناني است. اين كاركرد صنعت بيمه براي هر گروه اجتماعي و حتي اقتصاد ملي به صورت خاص نمود پيدا ميكند، كه از آن جمله، امنيت شغلي، تداوم درآمد آتي، افزايش سطح رفاه زندگي، حفظ ثروت ملي، توسعه سرمايه گذاريها و ايجاد اعتبار است. در تشريح نقش دوم چنين بيان ميشود كه اگر چه امنيت و جبران خسارت در قالب نقش اول، خود سبب افزايش رشد اقتصادي ميشود و خود مؤسسات بيمهاي از محل خالص حق بيمههاي دريافتي اقدام به سرمايهگذاري ميكنند. لذا، چنين صنعتي از همان ابتدا قادر به انجام سرمايهگذاري از محل حق بيمه دريافتي است و موجب افزايش و رشد سرمايه و در نهايت، توليد ملي ميشود(عبادي و باقرزاده، 1387).
در ﭘﻲ ﺗﻌﺎﻟﻲ و ﺗﻜﺎﻣﻞ داﻧﺶ ﺑﺸﺮ در ﻋﻠﻢ اﻗﺘﺼﺎد، ﻣﻔﻬﻮم ﻛـﺎراﻳﻲ ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻳﺎﻓﺘـﻪ و در دو دﻫـﻪ اﺧﻴﺮ، اﻧﺪازهﮔﻴﺮي آن ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻣﺒﻨﺎي ﺗﺌﻮريﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻣﻜﺎنﭘـﺬﻳﺮ و ﻋﻤﻠـﻲ ﺷـﺪه اﺳـﺖ. در اﻗﺘﺼﺎد، ﻛﺎراﻳﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﺳﺘﺎﻧﺪه ﻣﻤﻜﻦ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻴﺰان ﻣﻌﻴﻨﻲ ﻧﻬﺎده ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ (مهرگان، 1383). ﻛﺎراﻳﻲ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎي ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ دو ﺑﺨﺶ ﻛـﺎراﻳﻲ دروﻧـﻲ (اﺳـﺘﻔﺎده ﻛـﺎرا از ﻣﻨﺎﺑﻊ) و ﻛﺎراﻳﻲ ﺑﻴﺮوﻧﻲ (ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﻠﻖ درآﻣﺪ) ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﻤﻮد. ﻛﺎراﻳﻲ دروﻧﻲ ﺑﺎ ﻛـﺎراﻳﻲ ﻫﺰﻳﻨـﻪ در ارﺗﺒﺎط اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﻬﺒﻮد ﻛﺎراﻳﻲ دروﻧﻲ ﻣﻲﺗﻮان ﻫﺰﻳﻨـﻪﻫـﺎ را ﺑﻴـﺸﺘﺮ ﻛـﺎﻫﺶ داد. ﻛﺎراﻳﻲ ﺑﻴﺮوﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻛﺎراﻳﻲ درآﻣﺪ ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎ اراﻳـﻪ ﺧـﺪﻣﺎت ﺑـﺎ ﻛﻴﻔﻴـﺖ ﺗـﺮ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن را اﻓﺰاﻳﺶ داده ﺗﺎ ﺑﺎﻋـﺚ ﻛـﺴﺐ درآﻣـﺪ ﺑﻴـﺸﺘﺮ ﺑـﺮاي ﺳـﺎزﻣﺎن ﺷـﻮد (Gronroos et al, 2004). ارزيابي كارايي به عنوان يكي از مهمترين فعاليتهاي مديران منابع انساني و وظايف سازمان شناخته ميشود (Boswell & Boudreau, 2002). ارزيابي عملكرد با هدف تشخيص نسبي ميزان بصيرت، تخصص، دانش، سعي و تلاش، اصلاح، بهبود و تعالي نيروي انساني صورت ميگيرد كه در نهايت باعث بهبود عملكرد فردي و سازماني ميشود (گرجي و صيامي، 1387). در عصر حاضر تحولات شگرف دانش مديريت، وجود نظام ارزيابي كارايي را اجتناب ناپذير كرده است ؛ به گونهاي كه فقدان نظام ارزيابي در ابعاد مختلف سازمان، اعم از ارزيابي در استفاده از منابع و امكانات، اهداف و استراتژيها، مديران و كاركنان را به عنوان يكي از علائم بيماريهاي سازمان قلمداد ميكند. امروزه ارزيابي كارايي به عنوان يك رويكرد راهبردي جهت ادغام فعاليتهاي منابع انساني با سياستهاي كسب و كار شناخته شده است و سازمانها از روشها و رويكردهاي پيشرفته و پيچيدهاي جهت ارزيابي عملكرد خود استفاده ميكنند. ارزيابي كارايي به يك واژه كلي اطلاق ميشود كه فعاليتهاي مختلفي را شامل ميشود كه سازمان از طريق اين فعاليتها به دنبال ارزيابي كارايي، افزايش قدرت رقابتي، ارتقا عملكرد و توزيع پاداشهاست (Behri & patron, 2008).
فصل دوم شامل دو قسمت است، قسمت اول شامل ادبيات موضوع و قسمت دوم شامل پيشينه تحقيق است. در بخش ادبيات موضوع، به مفهوم ارزيابي عملكرد و مدل تحليل پوششي دادهها و چيستي و چگونگي آن در بررسي ارزيابي عملكرد پرداخته ميشود و در پيشينه تحقيق نيز، مروري بر مطالعات انجام شده و مقالات ارائه شده در داخل و خارج از كشور خواهيم داشت.
متن كامل در سايت زير