3- گسترش و تنوع و توسعه استراتژيك
عامل سوم براي اندازهگيري سرمايه فكري براساس عامل اول ساخته شده است امّا اين دليل وقتي خود را بهتر نشان ميدهد كه شركتها در جستجو بهرهبرداري بهتر از منابع خود هستند. هنگامي كه شركتها براي گسترش، تنوع به صورت ادغام و اكتساب اقدام و برنامهريزي ميكنند. معمولاً اين شركتها فاقد داراييها و منابع حياتي هستند (چه مشهود و چه نامشهود) و به دنبال دستيابي به آنها از طريق سازمانهاي ديگر هستند و اينكار را از طريق ارتباطات بين سازماني متنوعي صورت ميگيرد اين ارتباطات بين سازماني شامل همپيمانان استراتژيك[1]، سرمايهگذاري مشترك، ادغام و اكتساب است. امروزه بيشتر صرفهجوييها و همافزاييها بين شركتها در زمينه تحقيق و توسعه و ساير داراييها نامشهود است و ميتوان گفت كه محور بيشتر اين ادغامها و اكتسابها، دانش و اطلاعات است و معمولاً منابع هنگفتي براي اين مقاصد و اهداف پرداخت ميشود به نظر ميرسد كه در چنين معاملاتي، شركتها حتماً نياز دارند تا سرمايه فكري خود و سرمايه فكري شركتها مقابل خود را ارزيابي كنند و از آنجائيكه بسياري از داراييها نامشهود بطور عميقي در روالهاي عادي، فرهنگ و تيمهاي سازماني قرار دارد و داراي ماهيت بسيار پويايي است اين موضوع فرآيند شناسايي و اندازهگيري سرمايه فكري را با يك چالش دشواري مواجه ميسازد.
4- جبران خدمات
تقريباً اكثر شركتها اين موضوع را درك كردهاند كه اتكاي صرف بر روي معيارهاي مالي فقط ميتواند تفكر كوتاه مدت را تشويق كند بويژه اگر معيارهاي مالي آنها با سيستم جبران خدمات مرتبط باشد. معيارهاي مالي بنا به دلايلي موردانتقاد قرار گرفتهاند اين معيارها بخاطر اينكه به شدت گذشتهنگر و تاريخي هستند كه اين موضوع، رفتارها غيركاركردي را تشويق ميكند و باعث ميشود كه توجه ناكافي به توسعه و بهبود داراييهاي نامشهودي همچون تواناييها كاركنان و رضايت مشتري بشود.
همچنين اغلب مدلهاي نمايندگي[2] يا وكيل نشان داده است كه اگر معيارهاي غيرمالي به همراه معيارهاي مالي آورده شوند اين امر منجر به بيان شدن روشن تمامي تلاشها و كوششهاي كاركنان خواهد شد. شواهد و مدارك اين موضوع، استفاده روبه افزون از معيارهاي غيرمالي، در برنامههاي جبران خدمات مديران در طي دو دهه گذشته بوده است.
همچنين تحقيقات نشان داده است كه شركتهايي كه استراتژي نوآوري محورانه (نوآوريگرا) را تعقيب ميكنند و يا داراي داراييها نامشهود ارزشمندي هستند ؛ تمايل دارند تا تأكيد و اهميت بيشتري بر روي معيارهاي عملكرد غيرمالي در برنامههاي تشويق مديران و كاركنان خود داشته باشند.
5- ابلاغ به ذينفعان خارجي
اگر چه اين موضوع بعيد به نظر ميرسد كه همه سرمايههاي فكري به زودي در صورتهاي مالي، گزارشدهي شود بخاطر اينكه انجمنهاي حسابداري و تحليلگران مالي و دانشگاهيان در حال بحث و تعريف بر روي سرمايه فكري و استانداردهاي سرمايه فكري هستند ولي امروزه يك فشاري بر روي شركتها وارد ميشود تا به سمت افشاء و توجه به اين سرمايه فكري و ارزشگذاري سرمايه فكري حركت كنند.
تبعات و پيامدهاي ناشي از عدم ابلاغ كافي اين سرمايه فكري و شكست در اين زمينه شامل موارد زير است :
- سهامداران كوچك معمولاً به اين اطلاعات در زمينه داراييها نامشهود دسترسي پيدا نميكنند و اين اطلاعات اغلب در جلسات خصوصي كه سرمايهگذاران بزرگ شركت دارند مطرح ميشود.
- اين اطلاعات ممكن است فقط توسط مديران داخلي مورد استفاده قرار گيرد و براي سهامداران خارجي ناشناخته است.
- تغييرپذيري و خطر ارزشگذاري غلط شركتها منجر به اين ميشود كه سرمايهگذاران و بانكها سطح ريسك بالايي را براي سازمانها قرار دهند كه به نوبه خود، هزينه سرمايه را افزايش ميدهد.
علاوه بر اين، اين شكاف ابلاغي بين شركتها و بازار سهام در صنايعي كه مبتني بر دانش است خود را بيشتر نشان ميدهد تحقيقات انجام شده در انگليس توسط فاينيشيال تايمز نشان داد كه استراتژي ارتباطات باز، ممكن است منجر به قيمت سهام بالاتر و پايدارتر شود. (Marr et al., 2003)
ساير دلايل
6- اندازهگيري سرمايه فكري بطور كامل و دقيق ميتواند ارزش شركت و عملكرد آن را اندازهگيري كند. در يك جامعه مبتني بر دانش، دانش بخش مهمي از ارزش يك كالا است و نيز ثروت يك شركت را تشكيل ميدهد مدلها و روشهاي حسابداري سنتي عمدتاً مبتني بر داراييها مشهود هستند و مبتني بر معامله و تاريخ هستند و نميتوانند اين ارزشها را اندازهگيري كنند. (Kannan et al., 2004 and Chen et al., 2004)
7- ارزيابي نرخ بازگشت سرمايه : براي كمّي كردن منافع و مزاياي نرم و سخت سرمايهگذاريهايي از قبيل آموزش و بهبود سرمايه فكري ، اندازهگيري ميشود. براي مثال براي مقايسه ارزش ايجاد شده از طريق سرمايهگذاري در تكنولوژي در مقايسه ارزش ايجاد شده از طريق سرمايهگذاري در افراد.
8- كنترل مديريتي : براي كمّي كردن ارزش افراد و دانش فني آنها بجاي فقط داشتن درك سادهاي از هزينهها، به عنوان كمكي براي تصميمگيري در سطح عملياتي.
9- برنامهريزي آينده : آيا مهمترين و با ارزشترين داراييها قادر به خلق شايستگيها اصلي و مزيت رقابتي براي سازمان در آينده است يا نه؟
10- ارزشيابي سازمان : براي مواقعي كه سازمان منحل ميشود و يا يك ادغام و اكتساب صورت ميگيرد. (Tayles et al., 2002)
11- شركتها براي اينكه بتوانند درك بهتري از فرآيند ايجاد (خلق) ارزش داشته باشند و بتوانند داراي بهبودهاي چشمگيري در عملكرد خود داشته باشند ميبايستي به سمت اندازهگيري و مديريت IC بروند. (Guthrie et al., 2001)
پيچيدگيها اندازهگيري سرمايه فكري از نظر روس
- تأخير زماني[3] : جريان سرمايهگذاري در يك جنبه خاص از سرمايه فكري ممكن است زمان زيادي طول بكشد تا اثر خودرا نشان دهد تا بتواند اثر آنرا سنجيد براي مثال سرمايهگذاري در آموزش.
- سرمايه فكري مجموع صفر نيست[4]. يعني يك سرمايهگذاري كوچك داراي اثر بزرگي باشد و برعكس يك سرمايهگذاري وسيع ممكن است با شكست مواجه شود.
- اصلاً داراييها نامشهود و سرمايه فكري براساس واژههاي مالي[5] اندازهگيري نميشود و بيشتر معيارهاي در واحد زمان، تعداد و بصورت نسبت است.
- در يك اقتصاد دانشي، رابطه بين هزينههاي و جريانات نقدي آتي هميشه واضح و مشخص نيست. (Vander Meer – Kooistra et al., 2001)
در پايان بايد گفت كه شاخصهاي اندازهگيري سرمايه فكري ميبايستي از استراتژيهاي شركت استخراج شود سرمايه فكري هنگامي ميتواند مهم و مفيد باشد كه در زمينه خود ديده شده باشد (بايد به زمينه سرمايه فكري شركت توجه كنيم). در واقع از استراتژي يك شركت، اهميت اجزاي سرمايه فكري و روابط متقابل آن از طريق نقشههاي استراتژي تعريف و توصيف ميشود(Vander Meer – Kooistra et al., 2001)
2-1-12)اندازه گيري سرمايه فكري : مدل ها و روش هاي آن
اصلي ترين رويكردهاي اندازه گيري سرمايه فكري عبارتنداز:
- حسابداري منابع انساني[6]
- ارزش افزوده اقتصادي[7]
- كارت امتيازي متوازن
- سرمايه فكري (Bontis etal.,1999)
- نسبت توبين مطرح شده توسط توبين[8] برنده جايزه نوبل كه در آن سرمايه فكري عبارتست از نسبت ارزش بازاري به ارزش دفتري.
- مدل تكنولوژي بروكر[9] مطرح شده توسط بروكينگ
- مدل مديريت استراتژيك شايستگي مطرح شده توسط بوئنو[10]
- ناظر داراييهاي نامشهود مطرح شده توسط سويبي
بيشتر اين مدل هاي اندازه گيري سرمايه فكري در قسمت گزارش دهي سرمايه فكري نيز آورده مي شود. (Ordo´n˜ez de Pablos,2003)
[1]- Strategic Alliance
[2]- Agency
[3]- Time Delays
[4]- Zero – Sum
[5]- Finanical Terms
[6] - Human resource accounting (HRA)
[7] - Economic value added ( EVA)
[8] -Tobin
[9] - Technology Broker
[10] -Bueno