شنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۳

دانلود مقالات پايان نامه

دانلود پايان نامه ارشد دانلود پايان نامه قيمت‌گذاري كيفيت اقلام تعهدي و ارزيابي آن به ...

۱۰۳ بازديد
  • پايان نامه نقش اولين ماه سال (ژانويه) در آزمون عوامل خطرپذيري

انگيزه اصلي براي بررسي نقش ژانويه در قيمت‌گذاري شاخص كيفيت اقلام تعهدي اين است كه به لحاظ تاريخي، ژانويه نقش حياتي در پي ريزي اين ترديد دارد كه آيا ويژگي‏هاي خاص يك شركت از قبيل اندازه، بتا و نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار، عوامل خطرپذيري قيمت‌گذاري شده هستند. بررسي اين كه آيا ژانويه نقش مشابهي در قيمت‌گذاري شاخص كيفيت اقلام تعهدي بازي مي‏كند، مي‏تواند چراغي براي روشن كردن اين موضوع باشد كه آيا شاخص كيفيت اقلام تعهدي نماينده‌اي[1] براي خطرپذيري اطلاعاتي نظام‏مند است (ماشرووالا و ماشرووالا، 2011. ص 1353).

گرچه هم اندازه و هم نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار داراي صرف بازده غيرعادي سالانه هستند، اين صرف سالانه به شدت (اما نه به طور كامل) در ماه ژانويه متمركز است. كيم (1983) و بلوم و استمبو[3] (1983) نشان دادند كه بيش از نيمي از صرف سالانه اندازه در ژانويه متمركز است، حال آن كه بيشتر از نيمي از صرف اندازه ژانويه در طول اولين هفته معاملاتي ژانويه رخ داده است. به طور مشابه براي اثر نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار، ديويس (1994) دريافت كه صرف سالانه بازده در دوره 1963-1940 به طور كامل مربوط به ژانويه بوده است. براي دوره 1995-1963، لوران[5] (1997) دريافت كه براي تمامي پنج طبقه اندازه (به استثناي كوچك‌ترين 2 طبقه اندازه) كه در حدود 94 درصد مجموع سرمايه بازار را نمايندگي مي‏كند، صرف نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار به طور كامل در ژانويه رخ داده است (همان منبع ص 1353).

در كمال تعجب، حتي مدل‏هاي نظري خطرپذيري نظير CAPM، APT و مدل قيمت‌گذاري دارايي‌ها با اطلاعات ناقص مرتون (1987) به نظر مي‏رسد بازده را تنها در ژانويه توصيف مي‏كند. تينيك و وست[7] (1984)، نشان دادند كه سهام با بتاي CAPM بالا، تنها در ژانويه بازده‏هاي بالاتري كسب مي‏كنند درحالي‌كه گولتكين و گولتكين (1987) نشان دادند زماني كه بازده‏هاي ژانويه كنار گذاشته مي‏شود، هيچ رابطه معني‏داري بين بازده مورد انتظار و عوامل خطرپذيري پيش‏بيني شده توسط مدل APT وجود ندارد. به طور مشابه، دوران و همكاران (2010) دريافتند تنها در ژانويه نوسانات (بي‏ثباتي) خاص شركت (معياري براي خطرپذيري خاص شركت) رابطه مثبتي با بازده آتي سهام دارد (همان منبع ص 1353).

گرچه دليل اين كه چرا صرف‏هاي بازده مربوط به اين ويژگي‏هاي شركت تا حد زيادي و گاهي به طور كامل در ماه ژانويه متمركز شده، همچنان مورد بحث است. محققان بارها چنين الگوي بازده سالانه‌اي را مشاهده كرده‎اند كه به دلايل زير با تعريف خطرپذيري تناقض دارد ( رول[11] 1983، تينيك و وست 1984، لوران 1997). نخست، مدل‎هاي فعلي قيمت‎گذاري دارايي‎ها هيچ نقش ويژه‎اي براي ماه ژانويه پيش‎بيني نمي‎كنند، چه رسد به توضيح اين كه چرا خطرپذيري تنها در ژانويه بايد قيمت‎گذاري شده باشد. اين امكان وجود دارد كه خطرپذيري در طول سال به عنوان مثال با توجه به نوسانات فصلي در ساختار كلان اقتصاد متفاوت باشد (اُگدن 2003). اما، چنين متفاوت بودن خطرپذيري در طول زمان لزوماً دلالت بر نقش منحصر به فردي براي ژانويه ندارد. حتي اگر به نوعي ژانويه از ديدگاه فصلي پرخطرترين فصل سال باشد، باز هم سخت است كه توضيح دهيم چرا خطرپذيري فصلي تنها در ژانويه وجود دارد و همچنين دليل اين امر كه چرا بيش‌ترين صرف در طول پنج روز اول معاملاتي ژانويه متمركز است (همان منبع. ص 1354).

دوم، شواهد تجربي اندكي براي توضيح اثر ژانويه با توجه به تعريف خطرپذيري وجود دارد. ريترو چوپرا (1989) و كرامر (1994) ، تغييرات فصلي در بتاهاي CAPM و خطرپذيري عادي را به عنوان توضيحي براي اثر ژانويه شركت‏هاي كوچك رد كردند. با اين حال، كرامر (1994) استدلال كرد كه يك مدل APT چند عاملي (بر اساس عوامل اقتصادي كلان) به همراه خطرپذيري فصلي و پاداش خطرپذيري مي‏تواند اثر ژانويه شركت‏هاي كوچك را توضيح دهد. اما با اين وجود وي توضيح نداد كه چرا ژانويه چنين نقش منحصر به فردي را نسبت به بقيه ماه‏هاي سال بازي مي‏كند و يا چرا خطرپذيري فصلي منحصراً خودش را در ژانويه (با توجه به بتا و نوسانات خاص شركت) نشان مي‏دهد. مطالعات متعددي نيز "فرضيه اطلاعات" را آزمون كردند. اولين بار توسط روزف و كيني (1976) براي اثر ژانويه توضيحي بر پايه خطرپذيري احتمالي مطرح شد. با توجه به اين فرضيه، از آنجا كه پايان سال مالي اكثريت شركت‏ها دسامبر است، اثر ژانويه منعكس‌كننده عدم قطعيت بيشتر (و در نتيجه خطرپذيري نظام‏مند بزرگ‌تر) اين شركت‏ها پيرامون تغيير سال است. عدم اطمينان زياد اين شركت‏ها ناشي از اين حقيقت است كه آن‌ها انتظار انتشار اطلاعات مالي جديد مهمي را در ژانويه دارند. بنابراين اين شركت‏ها بازده بالاتري با توجه به پذيرش خطرپذيري بيشتر در ژانويه كسب مي‏كنند. اما در كل، شواهد در تناقض با اين فرضيه هستند (همان منبع ص 1354).

سوم، بخش بزرگي از ادبيات مالي نشان مي‏دهد كه اثر ژانويه (حداقل بخشي از آن) ناشي از فروش زيان مالياتي پايان سال توسط سرمايه‏گذاران انفرادي و يا روش «ارائه كالا در ويترين[16]» مورد استفاده توسط مديران مالي موسسات نهادي، با اثر ژانويه ناشي از خطا در قيمت‌گذاري خطرپذيري سازگار است (همان منبع ص 1354).

ماشرووالا و ماشرووالا (2011) معتقدند كه اثر ژانويه نقش مهمي در قيمت‌گذاري شاخص كيفيت اقلام تعهدي بازي مي‏كند؛ به طوري كه شاخص كيفيت اقلام تعهدي تنها در ژانويه بازده‏هاي بالاتري را پيش‌بيني مي‏كند و اين صرف به طور كامل در طول بقيه سال معكوس مي‏شود. آن‌ها بر اين باورند كه با وجود اين واقعيت كه اثر ژانويه حداقل تا حدي منعكس‌كننده قيمت‌گذاري اشتباه به دليل فروش زيان مالياتي است، پذيرش اين ديدگاه كه شاخص كيفيت اقلام تعهدي پروكسي براي خطرپذيري اطلاعاتي نظام‏مند است، دشوار است (همان منبع ص 1354).

 

 

[1] ***

[2] Systematic Information Risk

[3] Blume and Stambaugh

[4] Davis

[5] Loughran

[6] Merton’s (1987) incomplete-information CAPM

[7] Tinic and West

[8] Gultekin and Gultekin

[9] Idiosyncratic Volatility

[10] Idiosyncratic Risk

[11] Roll

[12] Ogden

[13] Ritter and Chopra

[14] Kramer

[15] Rozeff and Kinney

[16] window dressing

متن كامل :

پايان نامه قيمت‌گذاري كيفيت اقلام تعهدي

تاكنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.