شنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۳

دانلود مقالات پايان نامه

عزت نفس چيست؛ چرا بايد عزت نفس داشته باشيم؟

۱۲۸ بازديد

ابعادعزت نفس

تا چندي پيش، محققين و نظريه پردازان، عزت نفس را قضاوت كلي فرد در مورد خود مي دانستند اما در سالهاي اخير مشخص شده است كه كودكان و بزرگسالان، خودشان را از زوايا و جنبه هاي مختلف مورد ارزيابي و قضاوت قرار ميدهند كه در اين رابطه مي توان جنبه هاي اجتماعي، بدني، تحصيلي، خانوادگي و كلي را نام برد ( قلي، ۱۳۷۵).

 

2-1-2-عزت نفس اجتماعي

شامل عقايد كودك در مورد خودش به عنوان يك دوست براي ديگران است . آيا كودكان ديگر او را دوست دارند ؟ آيا عقايد وافكار او براي آن ها ارزشمند است؟ آيا او را در فعاليت هايشان شركت مي دهند؟ آيا از ارتباط و تعامل باهمسالان خود احساس رضايت مي كند؟ به طور كلي كودكي كه نياز اجتماعي اش برآورده شود، صرف نظر از اين كه چه تعداد از آن ها با آداب و اصول مورد قبول ملي مطابقت دارد، احساس خوبي در اين زمينه خواهد داشت؟ (اكبري ،۱۳۸۰).

 

 

 

 

2-1-3-عزت نفس بدني

عزت نفس بدني به ارزيابي و قضاوت فرد نسبت به توانايي بدني خود اطلاق مي شود كه از طريق فعاليتها و كنش هاي بدني در فرد به وجود مي آيد. بنابراين اگر فرد از سلامت و توانايي بدني خوبي برخوردار باشد، بر عزت نفس بدني او تأثير مثبت خواهد گذاشت و بالعكس نواقص جسماني و عدم توانايي در انجام فعاليت ها و مهارت ها، تأثير منفي بر عزت نفس بدني فرد خواهد داشت ( اسلامي نسب، ۱۳۷۳).

 

2-1-4-عزت نفس تحصيلي

عزت نفس تحصيلي به ارزيابي و قضاوت فرد نسبت به ارزشمندي تحصيلي خود مربوط مي شود. اگر واكنش اطرافيان در مورد وضعيت تحصيلي فرد مطلوب باشد، در او احساس رضايت از خود ايجاد نموده و به قضاوت مثبت فرد درباره خودش كمك مي كند (قلي،۱۳۷۵).

 

2-1-5-عزت نفس خانوادگي

ارزيابي و قضاوت فرد به عنوان عضوي از خانواده را عزت نفس خانوادگي مي گويند كه در اثر تعامل فرد با اعضاء خانواده در او به وجود مي آيد. نوع رابطه متقابل فرد با پدر، مادر، برادران و خواهران و ساير اعضاء خانواده و اين كه فرد تا چه اندازه توسط آن ها پذيرفته شده است، در چگونگي نگرش او نسبت به خود مؤثر است و عزت نفس خانوادگي او را تعيين مي كند (قلي، ۱۳۷۵).

 

2-1-6-عزت نفس كلي

عزت نفس كلي به ارزيابي و قضاوت فرد نسبت به كليه ارزش هاي خود اطلاق مي شود كه اين جنبه از عزت نفس، ساير جنبه هاي فوق را در خود دارد و در واقع به آن ها نوعي وحدت و يكپارچگي مي بخشد. فردي كه عزت نفس كلي مثبتي دارد، از كليه جهات بدني ، اجتماعي، خانوادگي و تحصيلي، خود را مطلوب و خوب ميداند. او نگرش مثبت خود را از واكنش مثبت اعضاء خانواده، همسالان، معلمين و توانايي هاي بدني خود كسب نموده است. چنين فردي ، بهتر مي تواند با مشكل خود مقابله كند ( اسلامي نسب ،۱۳۷۳).

پنج مؤلفه عزت نفس از ديدگاه جامع نگر «اينرونر» (۱۹۸۲)، در ارتباط با نظريه خود نشأت گرفته است. در اين جا به اختصار توصيف هايي در رابطه با هر مؤلفه عرضه مي شود.)بربا ،۱۹۸۹)

الف . امنيت : احساس اطمينان قوي است كه شامل اين نكات مي شود: احساس راحتي و ايمني، وقوف در آن چه كه از وي انتظار مي رود، توانايي وابستگي به افراد و موقعيت ها و درك قواعد و محدوديت ها.

دارا بودن احساس قوي امنيت (ميتوانم از پشتيباني ديگران بر خوردار شوم)، پايه اي است كه ساختار مؤلفه هاي ديگر بر آن اساس پايه ريزي مي گردد. از اين رو كودكان بايد قبل از انجام هر عملي نسبت به آن اطمينان خاطر حاصل نمايند. چنانچه كودك احساس ناامني و خطر نمايد (نسبت به آنچه كه از من انتظار مي رود، مطمئن نيستم) در جذب مؤلفه هاي ديگر عزت نفس با مشكل مواجه خواهد شد. (ميرعلي ياري، ۱۳۷۹).

ب. خودپذيري : خودپذيري احساس فرديتي است كه اطلاعات درباره خود را در بر مي گيرد توصيف دقيق و واقع بينانه از خويش بر حسب نقش ها، اسنادها و ويژگي هاي جسماني. كودكي كه واجد خودپذيري قوي باشد (من خودم را دوست دارم)، خويشتن را مي پذيرد، احساس فردگرايي، شايستگي، كفايت و تحسين از خود دارد. ولي كودكي كه احساس خودپذيري ضعيفي دارد (من خود را دوست ندارم)، در پذيرش خود، فاقد اراده است.(ميرعلي ياري، ۱۳۷۹).

ج. پيوندجويي : پيوندجويي احساس پذيرش با مقبوليت است به ويژه در روابطي كه مهم قلمداد ميشوند. همچنين به معناي احساس پذيرفته شدن و مورد احترام قرار گرفتن از سوي ديگران به كار مي رود. كودكاني كه داراي احساسات پيوندجويي قوي باشند (احساس تعلق داشتن ), رابطه راحت و رضايت مندي با ديگران برقرار مي كنند. حال آن كه احساس پيوند جويي ضعيف در كودك (كسي نمي خواهد با من باشد),منجر به انزواطلبي و احساس بيگانگي وي خواهد شد.

د.رسالت : در اين مؤلفه، دارا بودن هدف و انگيزه در زندگي مورد نظر است. به طوري كه به خويشتن رخصت دهد تا اهداف واقع بينانه و قابل حصولي داشته باشد و در قبال پيامدهاي تصميمات خود، احساس مسئوليت نمايد. كودك برخوردار از احساس تعهد قوي (من اهداف مهمي دارم)قادر است عملي را آغاز كند و بر اساس طرح و نقشه، آن را پي گيرد. اما كودكي كه حس تعهد ضعيفي دارد (من گيج هستم و نمي دانم چه بايد بكنم)، در قبال اعمال خود مسئوليتي احساس نمي كند و در هنگام مواجهه با مشكل راه حل هاي مختلف را مورد كاوش قرار نمي دهد.

ه.شايستگي : اين مؤلفه به احساس موفقيت و فضيلت در كارايي اشاره دارد كه مهم و ارزشمند به نظر مي رسد و شامل وقوف بر نيرومندي ها و تواناييها و پذيرش ضعف ها نيز مي شود. كودكاني كه واجد احساس شايستگي مي باشند (من احساس توانايي مي كنم، بنابراين ميتوانم با هر خطري مواجه شوم)، در بيان تصورات و عقايد خود در ارتباط با ديگران بي پروا مي باشند. اما كودكاني كه از شايستگي لازم برخوردار نيستند (نمي خواهم كوشش كنم)، خود را ناتوان مي انگارند و موفقيتهاي خويش را به بخت و اقبال نسبت مي دهند و نمي خواهند فرصت هايي در جهت نيل به موفقيت داشته باشند. آن ها رفتار هاي خود مغلوبانه دارند و احساس كفايت شخصي نمي كنند.

در پرتو تجارب فزاينده اي كه در آموزش عمومي و عالي به دست آمد، مهمترين عامل را در تعيين احساس رضايت و موفقيت فرد، را به احساسات دروني در مورد خويش نسبت داده اند. دانش آموزاني كه نسبت به خود نامطمئن هستند و انتظار شكست دارند، به راحتي دست از تلاش و كوشش برداشته و به ترك مدرسه مبادرت مي ورزند. از سوي ديگر دانش آموزاني كه درباره خود و توانايي هاي خود احساسات مثبت دارند، از مدرسه، روابط با دوستان و دنياي يادگيري لذت مي برند.

يافته هاي كوپر اسميت مبين آن است كه دانش آموزان واجد احساسات مثبت درباره خويش، فراگيران با انگيزه اي هستند كه در كلاس مشاركت فعالي بروز مي دهند (مير علي ياري، ۱۳۷۹).

مطابق با تحقيقات انجام شده، افزايش عزت نفس نوجوان با سلامت جسماني بويژه در دختران نوجوان رابطه مستقيم دارد. به عقيده متخصصان نوجواناني كه در خانواده‌هايي با بهداشت رواني سالم پرورش پيدا مي‌كنند از عزت نفس بالاتري برخوردار بوده و در مقايسه با سايرين با تغييرات دوران بلوغ كنار مي‌آيند.كاهش شاخص توده بدني و برخورداري از تناسب اندام در اين نوجوانان بيشتر مشاهده شده و اين دسته از افراد كمتر تحت تأثير گروهاي دوستان قرار مي‌گيرند.پژوهش‌ها نشان مي‌دهد، عزت نفس در دوران نوجواني احتمال ابتلا به افسردگي، افزايش كلسترول و احتمال ابتلا به اضافه وزن و چاقي را در دوران ميانسالي به ميزان قابل توجهي كاهش مي‌دهد.آزمايشاتي كه روي ۲ هزار نوجوان دختر ۱۴ تا ۱۸ سال انجام شد نشان داد، دختراني كه والدين آنها از تحصيلات دانشگاهي برخوردار بوده و وضعيت اقتصادي مناسبي داشتند، عزت نفس بالاتري نسبت به ديگر همسالان خود داشته‌اند.رژيم غذايي سرشار از پروتئين، كربوهيدرات، ميوه و سبزيجات تازه و غلات، انجام تمرينات ورزشي و فضاي آموزشي از ديگر عوامل مؤثر شناخته شده در افزايش عزت نفس در دوران نوجواني است.گفتني است عز ت نفس از جمله فاكتورهاي مهم بهداشت رواني در افراد جامعه محسوب مي‌شود كه كمبود آن در زندگي فردي و اجتماعي اثراتي منفي را در روابط اجتماعي –خانوادگي، اشتغال و طول عمر افراد ايفا مي‌كند و از آنجايي كه شكل گيري شخصيت افراد در دوران كودكي و نوجواني پايه‌گذاري مي‌شود توجه به اين موضوع در نوجوانان از اهميت برخوردار است.

نداشتن خود باوري و مشكل در ايجاد روابط اجتماعي با ديگر افـــراد، افسردگي و اضطراب، كاهش تمركز در يادگيري، تمايل به ابــراز شكست يا مقصر دانستن ديگران در شكست از علائم كاهش عزت نفس در نوجوانان است.

تاكنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.