شنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۳

دانلود مقالات پايان نامه

ضرورت اخلاق حرفه‌اي براي مديران

۱۲۰ بازديد

2-4-8- ضرورت اخلاق حرفه‌اي براي مديران

خطرناك‌ترين رويداد انساني انحطاط اخلاقي و شكسته شدن مرزهاي اخلاقي است كه در اين صورت هيچ چيز به سلامت نخواهد ماند و انسانيت انسان فرو مي‌ريزد؛ اين امر در امور اداري از جايگاهي خطير و ويژه برخوردار است، زيرا وقتي انسان از محدوده فردي خارج مي‌شود و در پيوند با ديگر انسان‌ها قرار مي‌گيرد واين پيوند صورتي اداري مي‌يابد، اگر اخلاق نيك حاكم بر روابط انساني نباشد، فاجعه چندين برابر مي‌شود. مديران مسئول اوضاع اخلاقي، فرهنگي و معنوي سازمان نيز مي‌باشند.تكيه بر مديريت اخلاقي در مديريت راهبردي منابع انساني جايگاهي بسيار مهم و با اهميت در موفقيت سازمان دارد. از آنجا كه انتصاب صحيح در گرو انتخاب درست است مديران ارشد بايد در تصدي پست مديريت به آداب و اخلاق شايسته ملتزم، ودرزندگي فردي و شغلي اخلاق ورزباشند. (قراملكي، 1385).در منظر اميرمومنان علي (ع) آن چه مايه برتري آدميان و سبب والايي شأن ايشان است، كرامت‌هاي اخلاقي است و اين كرامت‌ها در اداره امور نقشي اساسي دارد. روايت شده كه آن حضرت فرمود:

ضرورت اخلاق براي مديران آموزشي

مديران آموزشي علاوه بر اينكه مسئوليت مهارت‌هاي تحصيلي دانشجويان را بر عهده دارند در قبال آموزش اخلاقي آنها نيز مسئول هستند (استريك، 1988). مديران آموزشي در واقع مديران اجتماع هستند و بايد بيشتر از ديگران به استانداردهاي سطح بالا و رفتار اخلاقي پايبند باشند. مديران آموزشي بايد به رفتار مبتني بر اخلاق و تصميم‌گيرهاي مبتني بر اصول اخلاقي پايبند باشند و استانداردهاي صداقت، احترام، مسئوليت، اعتماد و مراقبت را به طور مداوم براي دانشجويان، استادان، كاركنان و جامعه بزرگتر الگودهي كنند(گرين فيلد، 2004) . مدير يك مؤسسه آموزشي كه نسبت به رفتارهاي ارتباطي درون شخصي و بين شخصي مسئوليت اخلاقي نداشته باشد و به لحاظ اخلاقي خود را مكلف به ترك رفتارهايي كه از نظر قانوني منافي با حقوق و اخلاق حسنه نبوده و قابل پيگرد قانوني نيست، اما محكمه وجدان آن رفتار را جزء فهرست الزامات نبايدها قرار مي‌دهد، نكند، نمي‌تواند حافظ ارزش‌هاي انساني و اخلاقي در محيط سازمان باشد با انتصاب مديران فاقد مسئوليت در سازمان‌ها، تربيت انسان‌هاي به دور از فضيلت در چنين محيطي انتظاريست صحيح. به تعبير ال‌ايكاف، از آنجا كه هدف درست راه درست مي‌طلبد، تمسك به راه‌هاي نادرست جهت نيل به اهداف صحيح، نادرست است (ايكاف، 1382).

مدارس در ايجاد رشد رفتاري و اخلاقي افراد و آموزش خودكنترلي به آن‌ها نقش اساسي دارند (شاپيرو،2009). از مديران آموزش انتظار مي‌رود به دليل مسئوليت خطيري كه سازمان‌هاي آموزشي بر دوش آنها نهاده‌اند افرادي اخلاق‌مدار باشند . آنها اقتدار و اختيار اتخاذ تصميماتي را دارند كه برزندگي جوانان و اعتماد عامه به مديران اثر گذارند. علاوه بر مسئوليت رفتاري به شيوه‌اي اخلاق مدار، مديران آموزشي وظيفه دارند طوري بر همكاران و عامه مردم اثر بگذارند كه به درستي و امانتداري آنها باور داشته باشند (واكين، 1998). زماني كه مديران آموزشي به طور غيراخلاقي رفتار كنند، به اعتمادي كه مردم در جهت پرورش نسل جوان به آنها دارند، لطمه مي‌زنند (هاكلي، 1998). بنابراين، اخلاق مداري مديران آموزشي به اندازه كارآمدي عملي آنها در تعيين صلاحيتشان نقش ايفا مي‌كند (استريك، 2006).

شوراي اسلامي‌شدن مراكز آموزشي براساس مصوبه جلسه 459 مورخ 24/2/79 شوراي عالي انقلاب فرهنگي سياست‌هاي راهبردي اسلامي‌شدن مراكز آموزشي را ذيل شش مولفه تصويب نموده است كه مولفه ششم به مديريت با زير مولفه‌هاي زير اختصاص دارد:

1- توجه و تأكيد بر تقويت ارزش‌هاي اسلامي ‌و انقلابي، تعهد اجتماعي، زمان شناسي، قانونمندي، تفاهم و احتراز از خودمحوري در طراحي و هدايت نظام مديريتي

2- اعتماد به مديران و ايجاد زمينه‌هاي ضروري استقلال عمل در حوزه‌هاي مديريتي براي افزايش توان رقابت سالم و رشد و پيشرفت

3- تربيت و انتخاب مديراني متعهد و متخصص با تاكيد بر شايسته سالاري

4- تشويق مديران، استادان، دانشجويان و كارمندان شايسته براساس شاخصه‌هاي مديريت در نظام اسلامي.

5- تقويت زمينه‌هاي نظري و عملي براي اصلاح مداوم روش‌هاي مديريتي و افزايش كارآمدي آنها به منظور تحقق ارزش‌هاي اسلامي‌ و معيارهاي انقلابي

6- نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر به منظور تقويت ابعاد علمي‌ و اسلامي ‌مديريت مراكز آموزشي و علمي، هم‌چنين رعايت اصول و ارزش‌هاي اسلامي‌ در سياست‌هاي مربوط به مولفه‌هاي مختلف نتايجي را به بار مي‌آورد كه از جمله شاخص‌هاي آن مي‌توان اعتلاي روح معنويت و مكارم و فضائل اخلاقي را نام برد(rl.majlis.ir) .

«عَلَيكُم بِمَكَارِمِ الأَخلَاقِ فَإِنَّهَا رَفعَهٌ»

برشما باد به مكارم اخلاق كه آن سبب والايي است.

البته هر چه مراتب اشخاص در امور اداري بالاتر برود و حيطه مسئوليت آنان گسترده شود، اخلاق اداري و كمالات انساني در آنان بايد والاتر و برتر باشد، زيرا اخلاق و رفتار مسئولان و كارگزاران اصلي و مديران ارشد به شدت بر ديگران تاثيرگذار است.كساني كه در مراتب و مسئوليت‌هاي بالاتر قرار دارند، بيش از ديگران به پايبندي اصول اخلاقي نيازمندترند و با زير پا گذاشتن اخلاق از جانب آنان دين و دنياي مردمان به تباهي كشيده مي‌شود و البته پايبندي آنان به اخلاق زمينه‌اي مناسب براي ديگران در اتصاف به كمالات اخلاقي فراهم مي‌سازد، به بيان پيشواي پايبندان به اصول اخلاقي علي(ع):"زمامدار همچون رودخانه پهناوري است كه رودهايي كوچك از آن جاري مي‌شود؛ پس اگر آب آن رودخانه پهناور، گوارا باشد، آب درون رودهاي كوچك گوارا خواهد بود، و اگر شور باشد، آب درون آن‌ها نيز شور خواهد بود."براساس چنين نگرشي، مسئوليت حراست حريم‌هاي اخلاقي در امور اداري بيش از هر كس بر زمامداران و مديران ارشد است؛ و اميرمومنان علي (ع) فرموده است:

«مَن نَصَبَ نَفسَهُ للناس إِمَامًا فَليَبدَأ بِتَعلِيمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِيمِ غَيرِهِ، وَليَكُن تَأدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبلَ تأدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛ وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالإِجلَالِ مِن مُعَلِّمِ النّاس وَ مُؤَدِّبِهِم.»

آن كه خود را پيشواي مردم سازد، پيش از تعليم ديگري بايد به ادب كردن خويش بپردازد، و پيش از آن كه به گفتار تعليم فرمايد، بايد به كردار ادب نمايد؛ و آن كه خود را تعليم دهد و ادب اندوزد، شايسته‌تر به تعظيم است از  آن كه ديگري را تعليم دهد و ادب آموزد.

بنابراين در تحقق اخلاق اداري در هر مجموعه اي، بيش از هر كس بايد بر اخلاق مديران ارشد تأكيد شود؛ و مديران ارشد پيش از آن كه از ديگران انتظار رفتار و سلوك مبتني بر اخلاق اداري داشته باشند، خود بايد جلوه گر چنين امري باشند؛ و نيز پيش از آن كه با زبان و فرمان، خواهان اخلاق اداري باشند، به كردار و رفتار خود چنين امري را سامان دهنده باشند(دلشاد تهراني،1389).

امروزه در زمينه اخلاق در مديريت ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد. اين اهميت ناشي از تولد نهضت مسئوليت اجتماعي در دهه 1960 مي‌باشد كه در پي آن توقعات مردم از شركت‌ها بالا رفت و اين انتظار در بين مردم ايجاد شد كه شركت‌ها بايد از امكانات وسيع مالي و نفوذ اجتماعي خود براي رفع مشكلات اجتماعي مانند فقر، بهداشت، تساوي حقوق و خشونت استفاده كنند (عطاريان،1386). عوامل مختلفي چون رقابت بين سازمان‌ها، دانشگاه‌ها، فشار براي موفق بودن و كمبود آمادگي براي تصميم‌گيري اخلاقي باعث شده است كه انگيزه براي تصميم‌گيري غيراخلاقي افزايش پيدا كند در حالي كه رهبري اخلاقي باعث پاسخگويي مدير و سازمان به مشتري‌ها و موفق بودن در رقابت و موفقيت سازمان مي‌شود (وينستون، 2007). اعمال مديران نشأت گرفته از اعتقادات و اعمالي است كه تركيبي از اهداف كاري و اخلاق حرفه‌اي است. براين اساس اخلاقيات به عنوان سيستمي‌از ارزش‌ها و بايدها و نبايدها تعريف مي‌شود و با اتكا به اين اصول مديران مي‌توانند تشخيص دهند چه چيزي خوب و چه چيزي بد است (صمدي و مهدي خو، 1388).

در مديريت قابل قبول از نظر اسلام تنها هماهنگي نيروها و امكانات جهت تحقق اهداف سازماني و ايجاد حداكثر كارايي در محيط سازماني كافي نيست، بلكه مدير علاوه بر هماهنگي فعاليت‌ها بايد زمينه ساز رشد و تعالي افراد در سازمان(بعد معنوي و مادي) باشد. در ارتباط با چنين طرز تلقي از مديريت افرادي كه عهده دار چنين وظايف و مسئوليت‌هايي مي‌شوند بايد ويژگي‌هايي داشته باشند از جمله:

1- ايمان به خداوند متعال

2- اعتقاد و تعهد در كار

3- تخصص و مهارت

4- انعطاف پذيري و پرهيز از خودمحوري

5- تقوي و اخلاص

6- عفو و اغماض و بخشندگي

7- قدرت تفكر و ابتكار

8- خوش رفتاري و صبر و شكيبايي

9- سعي و جهد

10- صداقت

11- متعادل بودن (تعادل اخلاقي)

12- وفاي به عهد و پيمان‌ها(مجرب و معتمدي،2005)

[1]- بحارالانوار، ج 78، ص 53

[2]- شرح ابن ابي‌الحديد، ج 2، ص 279

[3]-  نهج‌البلاغه، حكمت 73

تاكنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.