جمعه ۳۱ فروردین ۰۳

دانلود مقالات پايان نامه

هيجان چيست؟

۱۱۸ بازديد

- هيجان چيست؟

مطابق آنچه گفته شد، از ابتداي پيدايش نظريه‏هاي هوش، پژوهشگران اين حوزه به صورت تلويحي پي برده اند كه در صورتي كه هوش را توانايي سازگاري و عملكرد موثر بدانيم، اين عملكرد با اندازه گيري صرف توانمندي‏هاي عقلاني بدون در نظر گرفتن اطلاعاتي كه هيجان‏ها در اختيار مي‏گذارند، قابل پيش بيني نخواهد بود ؛ چرا كه در بررسي هيجان نشان داده شده است كه پژوهشگران به تدريج به اين واقعيت پي برده اند كه هيجان‏ها نقش انگيزش و هدايتگر رفتار سازمان يافته و انطباقي را دارند (لردنگلو، 2008)

در اين زمينه پژوهشگراني چون وكسلر سعي كردند توانمندي‏هاي مربوط به هيجان را در تعريف خود از هوش و در نتيجه در آزمون آن بگنجانند و كساني چون ثرندايك و گاردنر سعي كردند اين توانايي‏ها را در قالب انواع هوش در حوزه اندازه گيري وارد كنند. تلاش‏هاي انجام شده در اين حوزه به تدريج منجر به تمايز بيشتر انواع هوش و يافتن راه‏هاي معتبر در زمينه اندازه گيري آنها گرديدند تا اينكه در نهايت سالوي و ماير (1990) به منظور ايجاد چارچوب جهت گردآوري‏هاي بررسي‏هاي مربوط به توانمندي‏هاي هيجاني به عنوان هوش از يك طرف و تفاوت‏هاي افراد در زمينه ارزيابي هيجان‏ها و بكارگيري آنها در سازش و حل مساله در طرف ديگر و همچنين يكپارچه كردن زمينه ساخت مقياس‏هاي متنوع در زمينه‏هاي مرتبط با هيجان همچون مقياس‏هاي ناگويي خلقي[1]، تجلي هيجان[2] و همدلي[3] مفهوم هوش هيجاني را معرفي كردند. آنچه كه هوش و هوش هيجاني را به نوعي به يكديگر پيوند مي‏دهد مفهوم هيجان است. هيجان‏ها از جمله مفاهيمي هستند كه بيشترين مناقشات نظري را در بر داشته اند. هيجان‏ها پديده‏هاي چند وجهي هستند كه شامل حالت‏هاي عاطفي و ذهني يا همان احساس، واكنش‏هاي زيستي و فيزيولوژيكي، گرايش به عمل يا بعد كاركردي و نهايتا بعد اجتماعي مي‏باشند. پس هيجان ساختاري روان شناختي است كه چهار جنبه يك تجربه را با هم رخ مي‏دهند و شامل پديده‏هاي ذهني، فيزيولوژيكي، رواني و اجتماعي هستند، به هم پيوند مي‏زند (سيد محمدي، 1378).

چنانچه فريجدا[4] (2000) اظهار مي‏كند هدف هر كدام از تبيين‏هاي روان شناختي كه انتخاب گردد، فهم پديده هيجان و فهم شرايط رخ دادن آن است. او معتقد است پديده قابل مشاهده مي‏تواند به شيوه‏هاي بسيار متفاوت و در سطوح متفاوتي از تحليل و تركيب، توصيف و تبيين گردد ؛ هر چند كه كاملا آشكار نيست پديده اي كه تبيين مي‏گردد چيست. پس از اين است كه بحث‏هاي متنوع اخير و واگرايي نظريه‏ها در اين حوزه رخ مي‏نماياند. هري[5] و پرت[6] (2000) معتقدند هنگامي كه روان شناسان بدانند اين پديده‏ها چگونه با هم تركيب شده و تعامل مي‏نمايند، خواهند توانست بگويند كه هيجان چيست (لردنگلو، 200).

سالوي و ماير (1990) در توصيف هيجان‏ها مي‏گويند : هيجان‏ها پاسخ‏هاي سازمان يافته اي هستند كه از مرز تعداد زيادي سامانه‏هاي روان شناختي شامل سامانه‏هاي فيزيرلوژيكي، شناختي، انگيزشي و تجربي مي‏گذرند.

هيجان‏ها نوعا در پاسخ به يك رويداد بر مي‏خيزند كه چارچوب معنايي مثبت و يا منفي براي فرد دارند (آرنولد[7]، 1970) ؛ اين رويداد مي‏تواند دروني و يا بيروني باشد (لردنگلو، 2008).

با توجه به چند وجهي بودن هيجان و اينكه افراد انواع متفاوتي از هيجان‏ها را تجربه مي‏كنند، اين سوالات پيش مي‏آيد كه آيا هيجان‏هاي مختلف واكنش‏هاي فيزيولوژيكي متفاوت دارند و اينكه تفاوت هيجان‏ها تفاوت در كيفيت است يا كميت. اين سوالات موجب پديد آيي نظريه‏هاي متعدد و گاه مناقص در خصوص هيجان شده است كه نظريه جيمز ـ لانگه[8] از اين جمله است.

جيمز [9](1884 ؛ به نقل از خداپناهي، 1375) معتقد بود كه بدن در مقابل محرك‏هاي هيجان انگيز متفاوت، واكنش‏هاي متفاوتي بروز مي‏دهد. او ابراز داشت كه تجربه هيجاني به دنبال ادراك تغييرات بدني خاص رخ مي‏دهد. لانگه[10] (1885 ؛ به نقل از خداپناهي، 1375) نيز در همان زمان اين عقيده جيمز را پذيرفت. پس از آن اشخاصي چون والتر كنون[11] (1927 ؛ به نقل از كرنليوس[12]، 1996) با طرح اين انتقاد كه واكنش‏هاي فيزيرلوژيكي بدن آرام و كند اتفاق مي‏افتند و وجه احساسي و عاطفي هيجان سريع اتفاق مي‏افتد و در نتيجه تجربه ذهني هيجاني نمي تواند پيامد تغييرات فيزيولوژيكي باشد، ديدگاه جيمز ـ لانگه را به چالش طلبيدند. از آن پس تضاد شناخت[13] و هيجان نيز كم كم در بين نظريه پردازان سر برآورد. در اين زمينه كساني چون باك [14](1984 ؛ به نقل از آيزنك[15]، 2000) معتقدند كه هر دو نظريه شناخت و زيست شناسي واقعيت دارند. از نظر باك انسان‏ها دو سامانه همزمان براي فعال سازي هيجان دارند، سامانه‏هاي فطري كه خودانگيخته اند و نوعي سامانه فيزيولوژيكي اوليه اند كه به صورت غير ارادي به محرك‏هاي هيجاني واكنش نشان مي‏دهند. اين دو سامانه به صورت مكمل و تعاملي موجل برانگيختن و تنظيم تجربه هيجاني مي‏شوند.

چنين ديدگاه‏هايي از طريق يافته‏هاي عصب شناختي اخير توسط لي دوكس[16] (1993 ؛ به نقل از گلمن 1995) و داماسيو (2004) تاييد شده است.

كاركرد هيجان‏ها از جمله سطوح مورد مطالعه درباره اين مفهوم است (فريجدا، 2000) كه البته ديدگاه‏هاي متفاوتي را دامن زده است. بلاچيك (2003) رفتار هيجان را در خدمت هشت عمل اصلي مي‏داند كه عبارتند از : محافظت، نابودي، توليد مثل، اتحاد مجدد، پيوند جويي، طرد، كاوش و تشخيص موقعيت.

ايزارد [17](2004) فهرستي از كاركردهاي اجتماعي هيجان‏ها را عرضه مي‏كند كه در چهار مجموعه خلاصه مي‏شود :

  1. آسان سازي انتقال حالت‏هاي اساسي
  2. تنظيم نحوه پاسخ دهي به ديگران
  3. تسهيل تعامل اجتماعي
  4. ترغيب رفتار اجتماعي

 

تامكينز[18] (1962؛ به نقل از كرنليوس، 1996) رويكردي تعاملي را مطرح مي‏كند و هيجان‏ها را عامل انگيزشي مهمي در تعيين رفتار مي‏داند.

دقت در سير نظريه‏هاي مربوط به هيجان دو سنت را آشكار مي‏سازد كه به صورت متوالي رشد كرده اند. سنت اول عقيده اي است كه هيجان را پاسخي نامنظم و مخرب مي‏داند (يونگ، 1963 ؛ به نقل از سالوي و ماير، 1999 ؛ يونگ، 1940 ؛ به نقل از سالوي و ماير، 1999 ؛ شفر [19]و همكاران، 1940 ؛ به نقل از سالوي و مااير، 1999 ؛ يونگ 1999. يونگ، 1959، به نقل از پلاچيك، 2003) هيجان‏ها را آشفتگي‏هاي تند افراد به عنوان يك كل مي‏داند. متون اوليه، هيجان‏ها را به عنوان يك پاسخ سازمان نايافته كه عمدتا احشايي و ناشي از كمبود سازگاري موثر است، توصيف مي‏كنند. از اين منظر هيجان ناشي از عدم كنترل كامل مغز و وجود ردي از ناهشياري فرض مي‏شود (سالوي و ماير، 1990). سنت دوم، هيجان را يك پاسخ سازمان دهنده مي‏داند (ليپر، 1948 ؛ به نقل از سالوي و ماير، 1999 ؛ استربروك، 1959 ؛ به نقل از سالوي و ماير، 1999 ؛ ماندلر، 1975 ؛ به نقل از سالوي و ماير 1999). ليپر (1948 ؛ به نقل از پلاچيك، 2003) معتقد است هيجان‏ها برانگيزاننده‏هايي هستند كه افراد را يمت فعاليت هدايت مي‏كنند. همچنين نظريات جديد هيجان‏ها را به عنوان هدايت كننده‏هاي انطباقي فعاليت‏هاي شناختي مي‏دانند (سالوي و ماير، 1990 ؛ ايزارد، 2001).

 

[1]. alexithymia

[2]. emotional expression

[3]. empathy

  1. Frijda

[5]. Harre

[6]. Parrot

[7]. Arnold

  1. James – Lange theory
  2. James
  3. Lange
  4. cannon
  5. cornelius

[13]. Cognition

[14]. Baak

[15]. Eysenck

[16]. Ledux

  1. Damasio

[18]. Tomkinz

[19]. Schaffer

تاكنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.