از 2 سالگي تا 2و نيم سالگي، خردسالان به بيان جملههاي طولانيتر از جملههاي تلگرافي دست ميزنند. در اين مرحله كودك قادر است جملههاي بلندتر و پيچيدهتر توليد كند، حرف اضافه و ربط كه نقش پيوند دهندهي كلمات و جملهها را بر عهده دارند، در سخنان او ظاهر ميشوند. همچنين در اين مرحله كودكان علاقه شديدي به گفتوگو بهويژه با همسالان از خود نشان ميدهند. در اين مرحله نيز كودكان حتي در تنهايي با كلمات و آواها «بازي» ميكنند. در واقع علاوه بر تعامل زباني با ديگران، به نظر ميرسد كودك در تنهايي نيز مشغول تمرينات زبانآموزي است (زندي، 1386).
مرحله پنجم: انجام گفتوگوهاي نسبتا طولاني (جملههاي ساده و كامل)
هنگامي كه كودك در حال گذر از 6/2 سالگي به 4 سالگي است، در يك فاصله 18 ماهه، تحولات شگرفي در توانش زباني او رخ مينمايد. در اين مرحله كودك از جملههاي ساده تا حد چهار كلمهاي استفاده ميكند. در اين مرحله كودك تقريبا بر واژكهاي تصريفي كه نشاندهندهي نقش دستوري اسمي و فعلي كلمات هستند، كاملا مسلط ميشود. همچنين واژكهاي جمعساز «ها» و منفيساز «ن» در جملههاي كودك به درستي به كار ميروند. اين مرحله را مرحله «صرف كلمات[1]» يا مرحله دستور زبان ابتدايي هم مينامند (لاند، ترجمه قاسمزاده، 1388).
مرحله ششم: انجام مكالمه كامل (جملههاي مركب و پيامهاي كوتاه و بلند)
از سن 4 سالگي، كودك ميتواند جملههاي كامل و مركب را كه بسيار شبيه به جملههاي بزرگسالان است، توليد كند. البته مفاهيمي كه كودكان به كلمات نسبت ميدهند غالبا با مفاهيمي كه بزرگسالان در ذهن دارند متفاوت است. اما معمولا چنين فرض ميشود كه كودكان در حدود 5 سالگي با دارا بودن واژگان فعالي كه بيشتر از 2 هزار كلمه را شامل ميشود، مهمترين بخش اصلي فراگيري زبان را به اتمام رساندهاند. زماني كه كودك وارد مدرسه ميشود، زبانآور ماهري است تقريبا بر ويژگيهاي اساسي آوايي، صرفي، نحوي، معنايي و بيشتر ويژگيهاي كاربردشناختي زبان مادري خود مسلط است. در واقع كودك در جريان رشد زباني خود اندك اندك بر ساختهاي آوايي، صرفي، نحوي، معنايي و گفتماني زبان مسلط ميشود و ذخيره واژگان كودك قبل از ورود به دبستان از 5 هزار تا 14هزار واژه تخمين زده ميشود (زندي، 1386).
توصيف زبان
از مهمترين ويژگيهاي نوع انسان دارا بودن زندگي اجتماعي است كه در پرتو شكلگيري گروههاي متنوع انساني مثل خانواده، روستا، شهر و كشور متبلور ميشود. بديهي است هر گروه براي تماس با يكديگر به وسيلهاي ارتباطي نياز دارند. در اجتماعات انساني، زبان اين نقش را ايفا ميكند و به عنوان مهمترين وسيله ارتباطي گروههاي انساني به كار ميرود. زبان به عنوان وسيلهاي خلاق، پويا و فارغ از زمان و مكان، امكانات وسيعي در اختيار جوامع انساني قرار ميدهد. اين امر باعث شده است حيات اجتماعي ما در همه شرايط با زبان عجين شود. همه ما در خانواده، محل كار، اماكن آموزشي، نظامي، تجاري و غيره به نحوي از زبان و گونههاي مختلف آن براي ارسال يا دريافت پيام استفاده ميكنيم (زندي، 1386).
زبان انسان مهارتي است پيچيده به همين دليل، ارائه تعريفي ساده از آن با دشواريهايي روبهروست. زبان به معني عام شامل همه نظامهايي است كه با استفاده از نشانهها و علائمي محدود براي برقراري ارتباط به كار ميرود. زبان نظامي منسجم از قواعد و نشانههاي قراردادي آوايي است كه بدون وابستگي به زمان و مكان در جوامع انساني ايفاگر نقشهاي متعددي است كه مهمترين آنها نقش ارتباطي است. نظاممند بودن، قراردادي بودن نشانههاي زباني، خلاقيت زبان و عدم وابستگي به زمان و مكان و چند نقشي آن از جمله ويژگيهاي زبان ميباشد (زندي، 1386).
«در بحث از نظاممند بودن زبان اين پديده را در ساخت درونياش شامل زير نظامهايي فرعي ميدانند كه درون يك شبكه با هم مرتبط شده و بر روي هم نظام زبان را ميسازند. به سخن ديگر ميتوان زبان را «نظامي متشكل از نظامها[2]» دانست. زبانشناسان معمولا هنگام اشاره به اين زير نظامها اصطلاح ساخت[3] را به كار ميبرند» (زندي، 1386، ص 11).
زيرنظامها يا ساختهايي از زبان شامل:
ساخت آوايي: اين شاخه آواشناسي و واجشناسي را مورد مطالعه قرار ميدهد.
ساخت صرفي: متشكل از تكواژههاي زبان و قواعد آنها براي ساخت واژهها و موضوع مورد مطالعهي شاخهي ساخت واژه يا واژهشناسي ميباشد.
ساخت نحوي: قواعد تركيب واژهها و چگونگي ساخت جملههاي مختلف را تعيين ميكند و موضوع مورد مطالعهي شاخهي نحو است.
ساخت معنايي: تجليگاه روابط معنايي در سطح واژهها و جملههاي زباني است و موضوع معناشناسي را تشكيل ميدهد.
ساخت گفتماني: چگونگي ساخت واحدهاي فراتر از جمله اعم از واحدهاي گفتاري سازندهي مكالمه، سخنراني، مصاحبه و واحدهاي نوشتاري سازندهي متون مكتوب مثل آگهيهاي تجاري، مقالههاي ادبي و علمي و غيره را تعيين ميكند (زندي، 1386).
علاوه بر اين ساختها كه به عناصر و قواعد دروني زبان مربوطند و بر روي هم نظام دروني يا «توانش زباني[4]» در هر شخص را تشكيل ميدهند، با وجود اين براي برقراري ارتباط زباني، هر شخص بايد اصول و قواعد كاربردشناختي زبان كه شامل استفاده مناسب از عناصر زباني در موقعيتهاي اجتماعي مرتبط است را نيز رعايت كند. توانايي رعايت اين اصول و قواعد را «توانش ارتباطي» مينامند.هاليدي[5] در بيان آثار زبان و نقش آن در زندگي انسان به 7 مورد زير اشاره دارد:
- كاركرد ابزاري (نقش «من ميخواهم») بدين معني كه زبان وسيلهاي براي بيان نيازهاست.
- كاركرد تنظيمكننده (نقش «چنين كن») يعني زبان وسيلهاي براي كنترل رفتار ديگران است.
- كاركرد روابط بين فردي (نقش «من و تو») يعني زبان وسيلهاي براي براي برقرار كردن ارتباط با ديگران است.
- كاركرد شخصي يعني بيان احساسات، ديدگاهها و نگرشهاي منحصر به فرد از طريق زبان ممكن است.
- كاركرد اكتشافي (نقش «به من بگو چرا») يعني زبان وسيلهاي براي كشف روابط موجود در محيط و فهم آنهاست.
- كاركرد تخيلي (نقش شعري «بياييد وانمود كنيم») يعني زبان به انسان اجازه ميدهد كه از واقعيت خارج شده و به جهان تخيلات و ساخته خويش پرواز كند.
- كاركرد اطلاعاتي (نقش «مطلبي دارم كه ميخواهم به تو بگويم») يعني كودكان از طريق زبان قادر به تبادل اطلاعات ميشوند (به نقل از آقا ميرسليم، 1386).
بديهي است كودكي كه در حال يادگيري زبان است و در جريان رشد همهجانبهي خود در دورهي پيش از دبستان رفته رفته عناصر قواعد و ساختهاي زباني را آموخته، با اصول كاربردشناختي زبان آشنا ميشود و سپس در دوران دبستان با نظام نوشتاري زبان نيز آشنا شده؛ به دو مهارت خواندن و نوشتن دست مييابد. بنابراين كاملا روشن است كه هر برنامه زبانآموزي كه به قصد تقويت زبان گفتاري خردسالان و كودكان پيش از دبستان يا به هدف آماده كردن آنها براي آموختن مهارتهاي خواندن و نوشتن و يا به قصد آموختن زبان رسمي كشور به كودكان طراحي، تدوين و اجرا ميگردد بايد زبان موردنظر را كه موضوع اصلي زبانآموزي در ابعاد مختلف آن است به صورت «يك نظام» در نظر بگيرد و همچنين مسائل مربوط به ساختها و زير نظامهاي زباني و قواعد كاربردشناختي زبان كه همان ايجاد ارتباط در موقعيت و شرايط اجتماعي مختلف است را مورد توجه قرار دهد (زندي، 1386)
دانلود متن كامل از لينك زير :
پايان نامه اثر برنامه ريزي چندبعدي بر رشد زبان گفتاري كودكان دوره آمادگي 6-5 ساله شهر تهران
[1] - Word inflection stage
[2] - Sysyem of systems
[3] - structure
[4] - Linguistic Competence
[5] - Halydi