دستگاه عصبي خودمختار:
افراد مبتلا به فوبي اجتماعي غالباً از آن ميترسند ك مبادا چهرشان در ملاءعام قرمز شود يا به شدت عرق كند،از آنجايي كه تعريق و گل انداختن صورت، هر دو تحت تأثير دستگاه عصبي خودمختار هستند بيشفعالي اين دستگاه مستعد نوعي بيماري پذيري ارثي است.
پس با اينكه فزون كاري دستگاه خودمختار با فوبي اجتماعي تا حدودي مرتبط است، ترس از پيامدهاي فعاليت دستگاه عصبي خودمختار ميتواند مهم تراز آن باشد، تحريك دستگاه عصبي خودمختار منجر به تپش قلب و سردرد ميشود كه مظاهر جانبي اضطراب هستند. دستگاه عصبي خودمختار افراد مبتلا به اختلالات اضطرابي، افزايش را در بخش سيستم سمپاتيك نشان ميدهند (تنسر،1995؛ به نقل از پوجاورا،2004).
انتقال دهندههاي شيميايي:
در ايجاد رفتارهاي اضطرابي و فوبيها انتقال دهندههاي شيميايي متنوعي نقش دارند كه شامل انتقال دهندههاي پتپيدي، هورمونهاي آزادكننده كوتيكوتروپين،انتقال دهندههاي MAO و دوپامين و سروتونين، گلوتامات و گاما ميشود(پوجاورا،2004). درمان زيستي اضطراب اجتماعي شامل دارو درماني است.
به داروهايي كه اضطراب را كاهش ميدهد، مسكن، آرامبخش يا ضد اضطراب ميگويند كه شامل:
اولين دسته از داروهاي اصلي مورد استفاده براي درمان اختلالات اضطرابي باربيتوراتها بودند اما به خاطرآنكه شديداً اعتيادآورند و مصرف زياد آنها خطر مرگ را به دنبال دارد كنار گذاشته شدند. دو طبقه ديگر از داروها جايگزين آن شدند به نام پروپرانولولها(مانند ميلتاون) و بنزوديازپينها (مانندواليوم و زاناكس) امروزه از طبقه دوم به صورت گستردهتري استفاده ميشود. هر چند خطر مرگ ناشي از مصرف باربيتوراتها بيشتر از بنزوديازپينهاست ولي آنها نيز اعتيادآور بوده و نشانگان ترك شديدي ايجاد ميكنند، در سالهاي اخير، داروهايي كه ابتدا براي درمان افسردگي به كار ميرفت در درمان بسياري از اختلالات اضطرابي از جمله فوبي اجتماعي رواج يافتهاند. يك طبقه از اين داروها بازدارندههاي (MAO) است كه در درمان فوبي اجتماعي نسبت به بنزوديازپينها بهتر ازآب درآمدند.عيب بازدارندههاي (MAO) اين است كه ميتوانند باعث افزايش وزن، بيخوابي، بدكاري جنسي و پرتنشي شوند. بازدارندههاي جذب مجدد انتخابي سروتونين (SSRI) مانند: فلوگزنين (پروزاك) نيز در درمان اضطراب اجتماعي بسيار ثمربخش بودهاند. بااين حال، مشكل اساسي در درمان دارويي فوبيها و ساير اختلالات اضطرابي اين است كه امكان قطع دارو دشوار است و در صورت قطع دارو،احتمال بازگشت بيماري فراوان خواهد بود(ديويسون،1994).
عوامل ارثي:
در اضطراب اجتماعي خصوصاً نوع فراگير آن و هراسهاي اختصاصي ميزان شيوع در خويشاوندان درجه اول اين بيماران بالاتر از حد متوسط است. بررسيهاي مربوط به دوقلوها هم شواهدي به دست ميدهد دال براين كه فوبي ها از يك مؤلفه ارثي برخوردارند (هودسون و همكاران،2003). در ضمن نرخ هم گامي در دوقلوهاي همسان بيش از دوقلوهاي غير همسان است.
كودكان مبتلا به اضطراب اجتماعي نسبت به بچه هاي ديگر بيشتر احتمال دارد كه والدين با اختلال اضطراب اجتماعي داشته باشند و به طور مشابه كودكان داراي والدين اضطراب اجتماعي در خطر بيشتري براي ابتلا به فوبي هستند(راپي واسپنس،2004). در مطالعهاي تاثير ژنتيك بروي اضطراب دوران كودكي(اضطراب كودكي)، 326 كودك بررسي شد و نتايج نشان داد كه ژنتيك به طور قابل توجهي (34) درصد روي علائم اضطرابي نقش و اثر دارد (وارنوهمكارانش،1999؛ به نقل از كاظمي،1382).
[1]- Autonomous
[2]- Tensar
[3]- Pohjavaara
[4]- Barbiturates
[5] - Hudson
[6]- Warren