شنبه ۰۱ اردیبهشت ۰۳

دانلود مقالات پايان نامه

مدل هاي ارزيابي آسيب شناسي زندگي زناشويي

۱۲۸ بازديد

مدل هاي ارزيابي آسيب شناسي زندگي زناشويي

در مورد ارزيابي و بررسي آسيب هاي زندگي زناشويي، مدل هاي مختلفي وجود دارد كه عبادتند از:

2-13-1- مدل مك مستر :

مدل مك مستر درباره كنش خانواده شش جنبه كاركرد خانواده را مد نظر قرار مي دهد:

1- حل مسئله         2- ارتباط        3- نقش ها       4- پاسخگويي عاطفي                                       5- دخالت عاطفي                  6- كنترل رفتاري (باركر،ترجمه دهقاني،1385).

2-13-2- مدل فرآيند كاركرد خانواده:

اين مدل نيز كاركرد خانواده را در طول شش بعد بررسي مي كند كه همه آنها جز يكي، شبيه طبقات مدل فوق است.اين ابعاد عبارتند از:1-انجام وظيفه،  2- ايفاي نقش 3-ارتباط   4- ابزار عاطفي (دخالت عاطفي)          5-كنترل   6- ارزش ها و هنجارها(همان).

بر اساس اين مدل، چند مشكل شايع خانودگي مطرح مي شود كه عبارتند از: مشكلات انجام وظيفه، مشكلات ارتباط، مشكلات نقش، مشكلات كنترل رفتار، مشكلات ساختاري شامل مشكلات مرزبندي و كنش ضعيف نظام هاي فرعي و مشكلات نظام هاي خارجي(همان).

2-13-3- مدل برادبوري

مدلي از عملكرد زناشويي ارائه شده است كه بصورت يك پژوهش طولي در مورد ازدواج است.در اين پژوهش 200 متغير مختلف تعيين كننده كيفيت ازدواج و ثبات زناشويي و حدود 900 نتيجه بررسي شده اند كه همگي را مي توان به 3 دسته كه در بردارنده چهار زمينه بنيادي ازدواج هستند تقسيم نمود.

1) يك دسته از متغيرها در بردارنده فرايندهاي تطابقي، يا روش هايي كه افراد و زوج ها با اختلاف عقايد و مشكلات فردي يا زناشويي كنار مي آيند.در پژوهش هاي اين زمينه بر رفتارهاي قابل مشاهده اي تأكيد شده است كه همسران هنگام حل مشكلات زناشويي نسبت بهم دارند و نيز شناخت هايي كه پس از اين رفتارها ايجاد مي شوند.اكثر اين پژوهش ها توسط مدل رفتاري يا مدل يادگيري اجتماعي هدايت مي شوند.يعني اينكه زوج ها چگونه باهم رفتار مي كنند و چگونه به يكديگر پاسخ مي دهند و واكنش هاي آنها به اين پاسخ ها، همگي بر كيفيت و ثبات ازدواج اثر مي گذارند.

2) مجموعه دوم متغيرها مربوط به رخدادهاي تنش زا يا گذرهاي تحولي، شرايط، حوادث و موقعيت هاي مزمن يا حاد مي شود كه زوج ها با آنها روبرو مي شوند.مطالعات مربوط به اين متغيرها بر اين موضوع تأكيد مي كند كه چطور حوادث و شرايط محيطي كه زوج ها با آن روبرو مي شوند بر كيفيت و ثبات ازدواج تأثير مي گذارد.ريشه بررسي اين دسته از متغيرها در نظريه بحران است كه چگونگي اثر بحران ها بر ثبات زناشويي مي پردازد.

3) دسته سوم عبارتند از آسيب پذيري هاي پايدار يا عوامل جمعيتي، تاريخي، شخصيتي يا تجربي پايدار كه افراد با خود وارد ازدواج مي كنند. تحقيقات در اين زمينه مشخص كرده است كه كيفيت و ثبات ازدواج ممكن است تحت تأثير طيفي از متغيرهايي قرار گيرد كه در طول ازدواج زياد تغيير نمي كند.بعنوان نمونه، يك ويژگي پايداري كه ازدواج را تحت تأثير قرار مي دهد شامل سبك صميميت همسران در روابط بزرگسالي است.با اين فرض كه تجربيات اوليه افراد در روابط نزديك، ماهيت و چگونگي روابط بعدي آنها در بزرگسالي را تشكيل مي دهد.متغيرهاي ديگر در اين مورد عبارتند از:تجربات آموزشي، موفقيت ها، تعاملات با همكلاسيها، سابقه زناشويي، نمو جنسي، سابقه پزشكي، تجربيات خانواده اصلي يعني جدايي و طلاق والدين، تعارض خانواده، روابط همشيرها تنگناهاي مالي و نيز نوروتيك بودن كه به معناي گزارش كردن تنش، ناراحتي و نارضايتي در طول زمان صرف نظر از شرايط، حتي بدون وجود يك منبع آشكار تنش زا است (برادبوري، 1995).

بر اساس اين مدل مي توان گفت فرآيندهاي تطابقي احتمالا بيشترين تأثير مستقيم را بر كيفيت زناشويي دارند، به نوبه خود باعث ثبات يا عدم ثبات ازدواج مي شوند. اين فرايندها، بعنوان متغيري كه در كيفيت زناشويي نقش اصلي دارد، ممكن است عملكرد رخدادهاي تنش زايي باشد كه زوجين با آن روبرو مي شوند.در واقع با فرض مساوي بودن همه شرايط، كيفيت تطابق براي تنش هاي شديد ضعيف تر عمل مي كند و اثر كمتري دارد و حوادث تنش را احتمالا تشديد مي شوند، آنچه در اينجا چالش برانگيز است، چگونگي سازگاري زوجين است، چون توانايي افراد با پيشينه ها و شخصيت هاي مختلف براي كنار آمدن با اختلاف عقايد و مشكلات زناشويي يا انتقالي با هم متفاوت است ( همان). بطور كلي ازدواج به سطح بالايي از تطابق يا مدارا نياز دارد.زوجين بايد عليرغم هر گونه انتظاراتي كه از گذشته با خود حمل كرده اند با تفاوت هاي فردي يكديگر خوگرفته و محدوديت هاي يكديگر رابپذيرند.افرادي كه در خانواده اصلي شان مورد آسيب يا بد رفتاري قرار گرفته اند، در زندگي زناشويي خود به الگوهاي مخرب رفتاري روي مي آورند.چناچه ميزان تطابق زوجين به حد كافي نباشد، هيچ يك از زوجين در بيان احساسات خود احساس امنيت نكرده و اعتمادي در بين نخواهد ماند(فورمن[4]، 2002).

2-13-4- طرح سه محوري تسنگ و مك درموت

طرح سه محوري تسنگ ومك درموت، يك طبقه بندي سه محوري از خانواده هاي مشكل دار ارائه داده است.محور اين طرح تعيين سه طبقه از مشكلات بود:مشكلات رشدي خانواده، مشكلات نظام خانواده، مشكلات گروه خانواده(باركر،ترجمه دهقاني،1385).

مشكلات رشدي خانواده مسائلي از قبيل اشكال در تحقق رابطه زناشويي رضايت آميز، اشكال در فرزندآوري و فرزندپروري، مشكلات تفرد و جدايي و اشكال در گردهمايي خانواده و نيز مشكلات مربوط به خانواده گسيخته، خانواده والد، خانواده باز ساخته و بي ثبات مزمن را در بر مي گيرد. مشكلات نظام خانواده، اشكلاتي در مورد نظام هاي فرعي زن و شوهري، والد-كودك و فرزندان را شامل مي شود. مشكلات گروه خانواده اختلالات كنشي-ساختاري و مشكلات سازگاري اجتماعي را در برمي گيرد(همان).

2-13-5- مدل السون:

در مدل چند مختصاتي السون و همكانش، ابعاد همبستگي و انطباق پذيري مشخص شده اند.بعد انطباق پذيري از پايين به بالا در مقوله هايي بصورت الف)خشك، ب)با ساختار، ج)انعطاف پذير، د)هرج و مرج گونه مشخص مي شوند.مقوله هاي با ساختار و انعطاف پذير دو سطح ملايم عملكرد هستند.بعد همبستگي در چهار سطح الف)گسسته، ب)جدا شده، ج (متصل د) بهم تنيده مشخص مي شوند.فرض بر آن است كه سطوح بالاي بهم تنيدگي يا سطوح پايين همبستگي در شكل گسستگي ممكن است براي خانواده هايي كه آشكارا در هر دو بعد، همبستگي و انطباق پذيري خيلي بالا يا خيلي پايين دارند ناكارساز به نظر مي رسند(گلادنيگ[7]، ترجمه بهاري،1382).

2-13-6- مدل بيورز:

مدل بيورز داراي دو محور است:يكي مربوط به كيفيت سبك تعامل خانواده كه تحت عنوان گرايشي به مركز، آميخته و گريز از مركز طبقه بندي مي شود و ديگري پيوستار گرمسيري(انعطاف و انطباق[9])ناميده مي شود كه ساختار، اطلاعات موجود و انعطاف پذيري انطباقي نظام خانواده را در بر مي گيرد و مربوط به ميزان كارآيي خانواده است.و بر همين اساس خانواده ها به پنج دسته تقسيم مي شوند:خانواده هاي با عملكرد شديدا مختل، خانواده هاي مرزي، خانواده هاي متوسط، خانواده هاي باكفايت يا مناسب و خانواده هاي باعملكرد بهينه مي باشد(باركر،ترجمه دهقاني،1385). از طرف ديگر كرانه ها در سبك نامركزگرا يا مركزگرا تعامل خانوده بعنوان سبك زندگي احتمال دارد كه موجب عملكرد خانوادگي ضعيف شوند. خانواده هاي داراي سبك مركزگرا اعضايي دارند كه رضايت از رابطه شان را بصورت آمدن به درون خانواده مي بيند.آنها تمايل دارند بچه هايي را پرورش دهند كه خانواده از آنها سفت و سخت مراقبت مي كند بطوري كه مستعد رفتار ضد اجتماعي، غير مسئولانه و خودمحورانه هستند و انواع خاص نشانه هاي مرضي را در نوجواني نشان مي دهند.مشخصه خانواده هاي داراي سبك گريز از مركز، تمايل به بيرون راندن اعضا و ديدن رضايت از رابطه شان بصورت بيرون آمدن از خانواده مي باشد.احتمال دارد آنها بچه هايي را تربيت كنند كه از نظر اجتماعي منزوي، درهم ريخته يا كناره گير باشند(همان).

 

[1] - mcmaster model

[2] - process model of family functioing

[3] - model Bradbury

[4] - Foreman

[5] - the triaxial Tseng and mac Dermott

[6] - model olson

[7] - Gladyng

[8] - model Byvrz

[9] - flexibility and adaptability

تاكنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.