عنوان:
رابطه بين خويشتنشناسي مديران با ترفندهاي آنان در مديريت تعارض در شركت بهرهبرداري نفت و گاز گچساران
پايان نامه براي دريافت درجۀ كارشناسي ارشد در رشته مديريت اجرايي
پاييز 1393
براي رعايت حريم خصوصي نام نگارنده و استاد راهنما در سايت درج نمي شود
(در فايل دانلودي نام نويسنده و استاد راهنما موجود است)
تكه هايي از متن پايان نامه به عنوان نمونه :
(ممكن است هنگام انتقال از فايل اصلي به داخل سايت بعضي متون به هم بريزد يا بعضي نمادها و اشكال درج نشود ولي در فايل دانلودي همه چيز مرتب و كامل است)
چكيده
هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه بين خويشتنشناسي و ترفندهاي مديريت تعارض بود. جامعه پژوهش عبارت است از كليه مديران شركت بهرهبرداري نفت و گاز گچساران كه تعداد آنها 150 نفر ميباشد كه در سال 1393 در اين شركت و ادارات مربوطه مشغول به كار مي باشند. براي تعيين نمونه پژوهش از روش سرشماري كامل استفاده شد. جهت گردآوري اطلاعات از دو پرسشنامه مقياس خويشتنشناسي(SCS) و پرسشنامه ترفندهاي مديريت تعارض پوتنام و ويلسون استفاده شد. دادههاي بدست آمده با روش هاي تحليل عاملي تأييدي،ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج نشان ميدهد كه وضعيت موجود خويشتنشناسي به طور كلي و ابعاد مختلف آن (خويشتنشناسي خصوصي، خويشتنشناسي عمومي و اضطراب اجتماعي) در سطح متوسط است. به علاوه وضعيت موجود ترفندهاي مديريت تعارض مديران به طور كلي و دو استراتژي عدم مقابله و كنترل در وضعيت نسبتاً مطلوب قرار دارد. همچنين، استراتژي راهحلگرايي مديران شركت نفت و گاز گچساران در وضعيت متوسط است. همچنين نتايج نشان داد كه رابطه معنيداري بين خويشتنشناسي مديران شركت نفت و گاز گچساران با راهبرد عدم مقابله و راهبرد كنترل وجود ندارد اما رابطه خويشتنشناسي با راهبرد راهحلگرايي معنادار است اما در كل اگر چه رابطه مستقيمي بين خويشتنشناسي مديران شركت نفت و گاز گچساران با ترفندهاي مديريت تعارض وجود دارد اما، اين رابطه معنيدار نيست.
فهرست مطالب
فصل اول: كليات پژوهش
1-1. مقدمه.. 10
1-2.بيان مساله.. 10
1-3. اهميت و ضرورت انجام پژوهش.. 11
1-4. اهداف تحقيق.. 12
1-5. سوالات تحقيق:.. 12
1-6. فرضيه هاي تحقيق.. 13
1-7. تعريف متغيرهاي تحقيق.. 13
1-7-1. تعريفهاي نظري:.. 13
1-7-2. تعريفهاي عملياتي:.. 15
1-8. قلمرو تحقيق.. 16
1-8-1. قلمرو موضوعي تحقيق.. 16
1-8-2. قلمرو زماني تحقيق.. 16
1-8-3. قلمرو مكاني تحقيق.. 16
فصل دوم: ادبيات و پيشينه پژوهش
2-1. مقدمه.. 18
2-2. بخش اول: خويشتن شناسي.. 18
2-2-1. تعريف مفهوم خويشتن شناسي.. 18
2-2-2. ابعاد خويشتن شناسي.. 20
2-2-3. جنبه هاي خويشتن شناسي.. 20
2-2-4.خويشتن شناسي در عرصه مديريت.. 21
2-2-5. خويشتنشناسي در روانشناسي انسان گرايانه.. 24
2-2-6. مراحل خويشتن شناسي.. 26
2-2-7. مراحل خويشتنشناسي از منظر روانشناسي رشد.. 26
2-2-8. راههاي پرورش خويشتنشناسي.. 28
2-2-9. عوامل تاثير گذار بر خويشتن شناسي.. 29
2-2-10. ديدگاههاي مختلف در خصوص مفهوم "خود" :.. 29
2-2-11. مدلهاي توصيفگر خود:.. 31
2-2-12. تغيير در محتواي خود :.. 32
2-2-13.تغيير در ساختار خود :.. 32
2-3. بخش دوم: مديريت تعارض.. 33
2-3-1. مقدمه:.. 33
2-3-2. تعريف تعارض.. 33
2-3-3. ديدگاههاي معروف در زمينه تعارض.. 34
2-3-4. انواع تعارض.. 36
2-3-5. سطوح تعارض.. 38
2-3-6. منابـع ايجاد تعارض.. 39
2-3-7. مراحل تعارض.. 40
2-3-8.. مديريت تعارض و ترفندهاي آن.. 41
2-3-9. ترفندهاي سهگانه مديريت تعارض.. 43
2-3-10. ترفندهاي مديريت تعارض در موقعيتهاي مختلف.. 43
2-3-11. فنون و راهبردهاي مديريت تعارض.. 45
2-3-12. ارزيابي منشأ تعارضات سازماني.. 47
2-3-13. استراتژيهاي ايجاد تعارض سازنده در سازمان.. 48
2-4. پيشينه پژوهش.. 49
2-4-1. پيشينه خارجي.. 49
2-4-2. پيشينه داخلي.. 50
2-4-3. جمعبندي پيشينه مورد بررسي.. 52
فصل سوم: روششناسي پژوهش
3-1. مقدمه.. 54
3-2. روش تحقيق.. 54
3-3. مدل مفهومي متغيرهاي پژوهش.. 54
3-4. جامعه آماري ونمونه مورد مطالعه.. 55
3-5. ابزار گردآوري اطلاعات:.. 55
3-6. روش تجزيه و تحليل اطلاعات :.. 58
فصل چهارم: تجزيه و تحليل دادهها
4-1. مقدمه.. 60
4-2. توصيف جمعيت شناختي نمونه.. 60
4-2-1.وضعيت افراد پاسخدهنده از نظر سن.. 60
4-2-2. وضعيت افراد پاسخدهنده از نظر سطح تحصيلات.. 61
4-3. بررسي پايايي و روايي متغيرهاي پژوهش.. 63
4-3-1. متغير خويشتنشناسي.. 64
4-3-2. متغير ترفندهاي مديريت تعارض.. 67
4-4. آمارههاي توصيفي متغيرهاي پژوهش.. 72
4-5. بخش استنباطي پژوهش.. 72
4-5-1. سوال اول پژوهش.. 73
4-5-2. سوال دوم پژوهش.. 74
4-5–3. سوال سوم پژوهش.. 76
4-5-4 .سوال چهارم پژوهش.. 78
4-5-5. سوال پنجم پژوهش.. 80
4-5-6. سوال ششم پژوهش.. 81
فصل پنجم: بحث و نتيجه گيري
5-1. مقدمه.. 83
5-2. بحث و نتيجه گيري.. 83
5-3. پيشنهادهايي براي پژوهشهاي آينده.. 85
5-4. پيشنهادهاي كاربردي.. 86
5-5. محدوديتهاي پژوهش.. 86
فهرست منابع.. 87
پيوستها.. 94
مقدمه
در اين فصل به كليات پژوهش پرداخته ميشود. مواردي چون بيان مساله، اهميت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، تعريف مفهومي و عملياتي متغيرهاي پژوهش، سؤالات پژوهش و... در اين فصل مورد بحث قرار ميگيرد. بطور كلي اين فصل مختص ترسيم نقشه كلي پژوهش ميباشد.
1-2.بيان مساله
سازمانها ركن اصلي اجتماع را تشكيل ميدهند و مديريت عاملي است كه باعث رشد و بالندگي و يا عدم بهرهوري سازمان ها را باعث مي شود. وظيفه مدير حركت سازمان از وضع موجود به سوي وضع مطلوب است. در اين راستا نيروي انساني بهعنوان يك منبع با ارزش ميتواند مدير را در تحقق اهداف مورد نظر كمك كند. بنابراين مديران بايد بتوانند ضمن شناخت ويژگيهاي شخصيتي خود درك صحيحي از كاركنان خود داشته باشند و بتوانند ارتباط موثري با آنان برقرار كنند. به اين ترتيب اولين گام در شكل دهي ارتباط موثر با ديگران، آگاهي از خود و وقوف به توانايي هاي خويش است. خويشتن شناسي پيش نياز روابط موثر اجتماعي و بين فردي است و در ايجاد همدلي با ديگران نقشي اساسي ايفا مي كند. در ادبيات مديريت از مهارت «خويشتن شناسي» به عنوان پيش شرط بهداشت رواني و توانايي شناخت ديگران ياد شده است. درك و بينش و آگاهي مدير موجب بهرهوري، تخصص و بهبود در روابط عمومي او ميشود. بنابراين بايد مديران را ياري كرد تا ويژگي هاي اصلي شخصيت و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسند (طارميان و همكاران، 1378). به عقيده مازلو[1]، در سازمان هاي امروزي به نيازهاي خوديابي كاركنان كمتر توجه مي شود و همين امر مانعي براي رشد شخصيت و خويشتن شناسي محسوب مي شود. و در نتيجه تعارض و ناسازگاري بين نياز رواني فرد به خوديابي از يك سو، و نياز سازمان ها به افزايش كارايي از سوي ديگر، ظاهر مي شود (ايزدي يزدان آبادي،1379). همان گونه كه مازلو بيان مي كند، عدم شناخت خويشتن، بروز مسائل مختلفي همچون تعارض را باعث مي شود. به عبارت ديگر يكي از مسائل اساسي مديريت سازمانها، رويارويي با تفاوتها و اختلافهاي سازماني است كه هر مدير وقت قابل ملاحظه اي را براي حل آن ها اختصاص مي دهد. بايد توجه داشت اختلافهايي كه حل نشده باقي مي مانند به تدريج موجب مقاومت افراد مي شوند و حل آنها در فرصت هاي بعدي مشكلتر خواهد بود و هنگامي كه كاملا سركوب شوند، موجب عكس العمل هاي توأم با پرخاشگري ميگردند (احمدي، 194:1383). از آنجا كه مبحث مديريت تعارض، به رويارويي افراد با تفاوت ها و اختلاف سليقهها در سازمان مي پردازد و از سوي ديگر اهميت خويشتن شناسي افراد در چگونگي اين رويارويي، در ادبيات موضوع مورد توجه قرار گرفته است؛ مساله اساسي اين پژوهش با در نظر داشتن اهميت موضوع خويشتن شناسي و رابطه آن با راهبرهاي حل تعارض در سازمان ها (ايزدي يزدان آبادي،1379؛ كرامتي و روشن، 1384؛ نيستاني و منفردي راز، 1388)، بررسي رابطه بين خويشتن شناسي مديران با راهبردهاي آنان در مديريت تعارض در شركت بهره برداري نفت و گاز گچساران است.
1-3. اهميت و ضرورت انجام پژوهش
ضرورت و اهميت اين پژوهش را مي توان دست كم از سه ديد مورد توجه قرار داد. اول اينكه به دلايل مختلفي بين افراد و گروهها تعارض پيش ميآيد. تفاوتهاي اداركي، شخصيتي، اعتقادي، سياسي و مانند آن ها از يك طرف و استنباطهاي مختلف درباره هدفهاي فرد، سازمان و جامعه از سوي ديگر، در محيطهاي كار دسته جمعي تعارضهاي گوناگوني ايجاد مي كند. مديريت مناسب تعارضها، تضاد هاي سازماني را در راستاي اهداف سازماني قرار ميدهد و با به كارگيري شيوههاي مناسب از جنبه هاي غير كاري آن ميكاهد. مديران آشنا با اين زمينه ميتوانند ماهيت، ويژگيها و موقعيت تعارضهاي مختلف را شناسايي كنند، شرايط و علل بروز يا تشديد آنها را تشخيص دهند و كنترل نمايند، تعارض را پيش بيني كرده و از بروز تعارضهاي زيان آور جلوگيري كنند، شيوه مناسب براي حل و كنترل را برگزينند، اختلاف نظرها را به مسير سازنده و خلاق سوق دهند و با درك و آگاهي لازم و با نگرش مناسب و عملكرد آگاهانه خود، بازدهي و بهرهوري سازمان را افزايش دهند. برخي معتقدند آگاهي از اين موضوع كه چگونه تعارض را خود را مديريت كنيم، به اندازه اينكه بدانيد چگونه بخوابيد، بنويسيد و صحبت كنيد مهم است (موسسه آلندآيلند پيس[2]، 2002). مديريت تعارض، فرايند برنامه ريزي و سازماندهي است براي پرهيز از تعارض در موقعيتهايي كه امكان بروز تعارض وجود دارد (انصاري و همكاران، 1389). دوم اينكه، همانگونه كه اشاره شد خويشتن شناسي مي تواند در بهبود رفتار آدمي در موقعيت هاي تعارض زا موثر باشد (ايزدي يزدان آبادي،1379). چنان كه شناخت خود، مي تواند در ارتباطات انساني كارگشا باشد. ارتباطاتي كه بين افراد و گروه ها انجام مي پذيرد گاهي موجب ايجاد تعارضهايي مي شود كه در اين راستا در سازمان ها يكي از مهم ترين وظايف مدير، برخورد مناسب با اين تعارضها است. تعارض اگر به نحو مطلوب مورد كنترل قرار گيرد، ميتواند مسائل نهفته ي سازماني را آشكار كند، كيفيت تصميم گيري را بهبود بخشد و موجب نوآوري در سازمان شود(نيستاني و منفردي راز،1388). سوم اينكه در جستجوي كليد واژه هاي اين پژوهش در پايگاه هاي اطلاعاتي، مشخص مي شود كه پژوهش هاي انگشت شماري در اين زمينه(رابطه خويشتن شناسي و مديريت تعارض) در خارج و داخل كشور انجام شده است و اين امر ضرورت بررسي اين موضوع را نشان مي دهد.
1-4. اهداف تحقيق
...
در اين سايت فقط تكه اي از متن اين پايان نامه درج شدهادامه در سايت منبع :پايان نامه رابطه بين خويشتنشناسي مديران با ترفندهاي آنان در مديريت تعارض در ش...