تكه هايي از متن پايان نامه به عنوان نمونه :
(ممكن است هنگام انتقال از فايل اصلي به داخل سايت بعضي متون به هم بريزد يا بعضي نمادها و اشكال درج نشود ولي در فايل دانلودي همه چيز مرتب و كامل است)
فصل اول: كليات تحقيق
مقدمه:
امروزه منابع انساني، سرمايه اصلي سازمان محسوب ميشوند. سازمانها با وجود داشتن نيروي انساني شايسته و لايق نيازمند توانمندي لازم در استفاده از اين منابع ميباشند. در حقيقت با اتكا بر عملكرد كاركنان و مديريت سرمايه انساني و ارائه روشهاي علمي و كاربردي، سازمانها به دنبال افزايش كارآمدي و اثربخشي خود هستند. وظايف مديريت منابع انساني به عنوان يكي از مهمترين مولفههاي اثرگذار بر عملكرد سازماني مورد توجه قرار گرفتهاند (Megginson, 2006, 115). در واقع، سازمانها ميتوانند از وظايف استراتژيك مديريت منابع انساني از قبيل كارمنديابي، آموزش و توسعه، مشاركت، ارزيابي عملكرد و پاداش به منظور بهبود عملكرد موثر استفاده كنند (Lauria & Duchessi, 2007: 239). وظايف استراتژيك منابع انساني نقش حياتي در تاثيرگذاري بر عملكرد سازمان ايفا ميكنند (Chen & Huang, 2009: 108). زماني كه سازمانها فعاليتهاي نوآورانه را بهبود ميبخشند با عدم قطعيت بيشتر و تنوع در فرايندهاي كاري روبرو ميشوند، در اين شرايط اين سازمانها به كارمندان خلاق و انعطافپذير، ريسكپذير و با تحمل عدم قطعيت و ابهام بالا نياز دارند (Madsen & Ulhøi, 2005: 490 ). از اينرو، سازمانها بايد تأكيد بيشتري بر وظيفه كارمنديابي داشته باشند. همچنين توجه به دورههاي آموزشي، قرارگرفتن كارمندان در معرض انواع دانش و ايدههاي ابتكاري را تسهيل مينمايد (Chang, 2005: 528). سازمانها براي كارمندان، از برنامههاي گسترده و مختلف آموزشي به منظور توسعه دانش و بهبود مهارتهاي جديد در انجام كار بهره ميبرند (Mumford, 2000: 33). علاوه بر اين، توجه به بازار به ميزان بالاي مشاركت كاركنان نياز دارد (Hurley & Hult, 1998: 45). سازمانها مشاركت كاركنان را با حل مشكات و حضور در تصميمگيري و تشويق كاركنان به منظور خلق ايدههاي جديد بازار را تحت تاثير قرار ميدهند (Glynn, 1996: 109). ارزيابي عملكرد ميتواند انگيزه كاركنان را براي مشاركت در فعاليتهاي نوآورانه و دستيابي به نتايج مطلوب نوآوري افزايش بخشد (Jiménez-Jiménez & Sanz-Valle, 2005: 67). هر دو پاداشهاي بيروني و دروني در بهبود انگيزه كاركنان به منظور انجام كار موثر هستند، همچنين اين پاداشها، انگيزه كاركنان را براي خلق ايدههاي جديد در كسب بازار و توليد موفقيتآميز محصولات جديد فراهم ميآورند (Mumford, 2000: 34). مباحث قبلي نشان ميدهند سازمانها ميتوانند از وظايف استراتژيك منابع انساني به منظور تاثيرگذاري بر رفتارها و تمايلات كاركنان استفاده نمايند. مديريت منابع انساني نه تنها رويكردي از روي سودآوري به كاركنان است بلكه رويكردي ويژه به روابط كاركنان با تأكيد بر داشتن تعهد و دو طرفه بودن ارتباط است (Noe et al, 2000, 55).
اگرچه اهميت مفهوم عملكرد و نيز مباحث گستردهتري چون بهرهوري سازمان، بهطور وسيعي شناخته شده است؛ اما مباحث مربوط به عملكرد، يكي از پيچيدهترين مسايلي است كه پيشروي محققان اين امر قرار دارد (Liao & Wu, 2009: 70). پاسخگويي سازمانها به فرايندها از طريق گزارش ارزيابي عملكرد مشخص ميشود. تحقيقات بسيار زيادي در سالهاي اخير در مورد ماهيت و روششناسي اندازه گيري عملكرد در سازمانها انجام گرديده است. نتايج اين تحقيقات از اين جهت ارزشمند است كه ميتوان وضعيت فعلي سازمانها را درك نمود و همچنين چالشهاي آينده اندازهگيري عملكرد را از آن طريق مورد بررسي قرار داد (مهرگان و شاهبندازاده، 1384).
بيان مسأله:
يكي از مشخصههاي اساسي و نوين در مديريت سازمانهاي امروزي وجود زير ساختهاي لازم براي سنجش و مديريت عملكرد و تحليل نتايج و دستاوردهاي آن است. به واسطه بروز و ظهور فناوريهاي جديد، كشورهاي توسعه يافته با سرعت فراواني در حال پيشرفت و فاصله گرفتن از كشورهاي در حال توسعه و نيز كشورهاي در حال توسعه در پي راهكارهايي براي كاهش اين فاصله هستند. در كشور ايران نيز از مدتها قبل تلاشهايي به منظور ايجاد توسعه پايدار و همگام شدن با ساير كشورهاي جهان در قافله ترقي و تعالي آغاز شده است، به طوري كه در چشمانداز بيست ساله جمهوري اسلامي ايران آمده است كه جامعه ايراني در افق اين چشمانداز چنين ويژگيهايي خواهد داشت:
«برخوردار از دانش پيشرفته، توانا در توليد علم و فناوري، متكي بر سهم برتر منابع انساني و سرمايه اجتماعي در توليد ملي» و دست يافتن به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه آسياي جنوب غربي با تأكيد بر جنبش نرمافزاري و توليد علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاي نسبي سطح درآمد سرانه و رسيدن به اشتغال كامل در اين ميان، متناسب نبودن عملكرد سازمانها، صنايع و تعاونيهاي كشور، دشواري بزرگي بر سر راه پيشرفت آنها بوده است. نياز سازمانها و صنايع به ويژه تعاونيها به درك مفاهيم، اصول و نظامهاي مديريت منابع انساني از اركان بنيادين عرصه بهبود و تعالي عملكرد سازمان محسوب ميشوند، ضرورت توجه به مقوله مديريت منابع انساني را در اين سازمانها نشان ميدهد (حاج كريمي و رحيمي، 1378: 16).
مديريت منابع انساني روشي برنامهريزي شده و منسجم براي مديريت سرمايههاي يك سازمان است، كه شامل افراد مشغول به كاري ميشود كه، بهطور جداگانه و همچنين به صورت گروهي براي رسيدن به اهداف تلاش ميكنند. به عبارت ديگر مديريت منابع انساني يعني، استخدام افراد، استفاده از آنها، سرويسدهي به آنها طبق نيازهاي كار و سازمان و پرداخت حقوق آنها است (vikipida, 2009، به نقل از گرجي و صيامي، 1391).
توجه به نيروي انساني به عنوان زيربناي توليد و ارائه خدمات در سازمانها يكي از راهكارهاي اساسي در افزايش كارآيي و بهرهوري سازمان به شمار ميرود (Bertschek et al., 2009: 9). منابع انساني در تمامي حوزهها نظير گزينش، استخدام، نگهداري نيروي انساني و در كل مديريت منابع انساني يكي از مواردي است كه دورانديشي، نوآوري سازماني و تحولآفريني را تحت تاثير قرار ميدهد. انديشههاي تازه و دگرگونيهاي ريشهاي كه در قلمرو مديريت منابع انساني پديد آمده است، بيآنكه با ايستادگي يا مقاومتي روبرو گردد، به آرامي و آساني پذيرفته شده و راه را براي بهرهگيري بالاتر از توان تخصصي كاركنان هموار كردهاند. بسياري از تحولات سالهاي كنوني كه در قالب نامتمركز كردن نظام مديريت و رهبري، كاهش لايههاي سازماني، مشاركت كاركنان در فرايند تصميمگيري و اموري از اين دست پديد آمدهاند، جملگي بدان دليل است كه نگرش سازمانها نسبت به نيروي كار دگرگون شده و كاركنان سازمانها از تعريف كهنه و نارساي دوره پس از انقلاب صنعتي رها شده و با تعريف تازه منابع پرارزش شناخته ميشوند (Friedman, 2008: 103).
مديريت منابع انساني كارساز و اثربخش بر اين شناخت استوار است كه نيروي كار سازمان براي دستيابي به هدفهاي سازمان اهميت حياتي و بنيادي دارد. مديريت منابع انساني براي اطمينان يافتن از اين كه منابع انساني در راه بهرهمندي افراد، سازمان و جامعه به گونهاي اثربخش و عادلانه بكار گرفته ميشود پنج وظيفه و فعاليت اصلي بر عهده دارد از جمله: برنامهريزي و پيشبيني منابع انساني، جذب و تأمين نيروي انساني، آموزش و بهسازي، ارزيابي رفتار، جبران خدمات كاركنان و نگهداري نيروي كار (جزني، 1378؛ طوسي و صائبي، 1380؛ سيدجوادين، 1381؛ Wright et al., 2000: 703). جامعه مديريت منابع انساني[1] شش كاركرد اصلي را براي مديريت منابع انساني تعريف كرده است: (Byars, L.I & Rue, 2008: 61).
1)برنامهريزي، انتخاب و بهكارگماري منابع انساني
2)بهسازي منابع انساني 3)حقوق و مزايا
4)ايمني و بهداشت 5)روابط كارمند و نيروي كار
6)پژوهش منابع انساني
مديريت منابع انساني بخشي از قلمرو گسترده علم و هنر مديريت است كه امر برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت و كنترل عمليات جذب، آموزش و بهسازي، نگهداري و كاربرد منابع انساني سازمان را بر عهده دارد. به طوريكه با تأمين نيازهاي كاركنان موجبات جلب رضايت شغلي و تعهد سازماني آنها فراهم شود و در نتيجه اهداف سازمان تحقق يابد و نهايتاً توقع يا انتظارات جامعه از سازمان برآورده گردد (بزازجزايري، 1387).
روند رشد سياستها و وظايف مديريت منابع انساني در جهان از استخدام و پرداخت مزد آغاز شد تا به امروز كه به تأمين و نگهداري نيروي كار كيفي و حرفهگرايي اين مديريت تبديل شده است؛ بدين معني كه اكنون اين واحد سازماني جايگاه در خور توجهي همتراز با ساير واحدها در تصميمگيري سازمان يافته است و بيگمان در آتيه نيز دستخوش تحولات بيشتر خواهد شد، زيرا چالشها هميشه وجود دارند (Decenzo & Robbins, 1996: 54). به عبارتي، به دليل تغيير و تحولات و پيچيدهتر شدن محيط نقش مديريت منابع انساني در سازمانها گسترش يافته است. از مهمترين نقشهاي اين حوزه تشخيص استعدادهاي بالقوه نيروي شاغل در سازمانها و فراهم آوردن امكانات براي شكوفايي آنها است. در صورت عدم توجه كافي به مديريت منابع انساني احتمال وقوع برخي از اشتباهات مانند استخدام افراد نامناسب براي مشاغل، افزايش شكايات از سازمان به خاطر اعمال تبعيض، صرف زمان زياد بر روي مصاحبههاي بيحاصل، آموزش نامناسب پرسنل و ... بسيار بالا ميرود. اين اشتباهات اهميت مديريت منابع انساني در سازمانها را نشان ميدهند (Dessler, 2005: 31).
سازمانهاي تعاوني داراي هويت، شخصيت، ويژگيها و سازوكارهاي مديريتي متفاوتي هستند. اين تفاوتها حاصل از فرهنگ، نوع جذابيت كار در سازمان تعاوني، دارا بودن همزمان عضويت، مالكيت و شغل توام با تعهد است. سازمانهاي تعاوني در برگيرنده و نتيجه شبكه هاي انساني شهروندان هستند كه هويت مجدد به اجتماع، سازمان و شهروند ميدهند (Davis et al., 2000: 56). فرهنگ سازماني تعاوني كه منبعث از فرهنگ اجتماع به هم مرتبط است حساسيتهاي مديريتي و ملحوظات خاصي را براي مديران آنها ايجاد ميكند. آنها بايد به جوانب متمايزكننده سازمان تعاوني در حيطه هاي مختلف مديريت توجه كنند. علاقه و مشاركت فراگير زنان، قشرهاي خويشاوندي، بازنشستگان و جوانان به روحيه تعاون و سازمانهاي تعاوني قوت مي بخشد و براي رفع نيازهاي جامعه از طريق سازمان تعاوني رويكردهاي مختلف مديريت در تعاونيها ارائه شده است (Flipp, 2004: 118).
اگر چه مطالعه پيرامون مديريت منابع انساني بر اساس برخي متغيرهاي سازماني، ساختاري، مالي، زير ساختي و بنيادي قابل توجه ميباشد، ليكن پژوهش در رابطه با مديريت منابع انساني در سازمانهاي تعاوني داخل كشور كم رنگ بوده و داراي خلاء نظري و تجربي ميباشد. از طرفي اهميت مفهوم عملكرد و نيز مباحث گستردهتري چون بهرهوري سازمان، اگر چه بهطور وسيعي شناخته شده است؛ اما مباحث مربوط به عملكرد، يكي از پيچيدهترين مسايلي است كه پيشروي محققان اين امر قرار دارد (Liao & Wu, 2009: 61). پاسخگويي سازمانها به فرايندها از طريق گزارش ارزيابي عملكرد مشخص ميشود. تحقيقات بسيار زيادي در سالهاي اخير در مورد ماهيت و روششناسي اندازهگيري عملكرد در سازمانها انجام گرديده است. نتايج اين تحقيقات از اين جهت ارزشمند است كه ميتوان وضعيت فعلي سازمانها را درك نمود و همچنين چالشهاي آينده اندازهگيري عملكرد را از آن طريق مورد بررسي قرار داد (مهرگان و شاهبندازاده، 1384).
مفهوم مالكيت در سازمانهاي تعاوني، اصل فداكاري (ديگرخواهي) در سازمانهاي تعاوني، استراتژي سازمانهاي تعاوني، فرهنگ سازماني، قوانين تاسيس، تداوم كار و انحلال شركتهاي تعاوني و مديريت عملكرد سازمانهاي تعاوني بنا به موارد فوق و سيستم ارزشيابي متفاوت مسائلي هستند كه پژوهش در حوزه مديريت منابع انساني و نقش آن در عملكرد سازمان را با رويكردي متفاوت از ساير سازمانها ضروري ساخته است. لذا مسئله پژوهش اينگونه مطرح ميشود كه آيا اقدامات مديريت منابع انساني در ارتقاي عملكرد سازمانهاي تعاوني اثربخش است؟
اهميت و ضرورت انجام تحقيق:
در عصر جهانيشدن و پيشرفت سريع فنآوري، سرمايه انساني به عنوان مهمترين سرمايهي سازمانها قلمداد شده است. سرمايه انساني مجموعهاي از مهارتها، دانش و ويژگيهاي عمومي افراد در سازمان است و ميتواند نشان دهنده ظرفيت انجام كار امروز و پتانسيل كار فردا باشد (Hiit et al., 2006: 125). به منظور استفاده و مديريت بهينهي سرمايه انساني در سازمانها، از نخستين ربع سده بيستم، حوزه اداره امور كاركنان به عنوان مديريت منابع انساني متحول گرديد (بامبرگر و مشولم، 1384).
از آنجا كه قابليتهاي مختلف كاركنان در ايجاد مزاياي استراتژيك و رقابتجويي سازمانها اهميت متفاوتي دارد، شيوههاي جذب، بهكارگيري، انگيزش، آموزش، نظارت و رهبري آنان نيز بايد متفاوت باشد. با اتخاذ راهبردهاي ارتقاي مديريت منابع انساني متناسب با گروهها و سازمان، سازمان ميتواند منابع انساني را به منزله منبع استراتژيك براي كسب مزيت رقابتي مورد ملاحظه قرار دهند، رويكردي منسجم و منطقي نسبت به سياستها و شيوههاي منابع انساني (به منزله انسجام دروني) داشته باشند، سياستها و شيوههاي منابع انساني را با استراتژي سازمان (به منزله انسجام بيروني) منطبق سازند، در اعمال مديريت خود به جاي منفعل بودن در برابر ساير واحدها به صورت فعال ظاهر شوند، و باعث توجه بيشتر تصميمگيران سطوح عالي سازماني به اهميت مسائل منابع انساني در سياستگذاريها شوند (سيد جوادين و حسينزاده، 1387). فعاليتهاي مديريت منابع انساني ميتواند جهت انگيزش منابع انساني، در راستاي توسعه و استفادهي بهينه از پتانسيل بشري، مورد استفاده قرار گيرد. آرتور از طريق تجزيه و تحليل چندگانه نشان داد كه فعاليتهاي مديريت منابع انساني به طور قابل ملاحظهاي بر روي عملكرد كاركنان تاثير دارد (Arthur, 1992: 144). تپسترا به اين نتيجه رسيد كه سازمانهاي بزرگ آمريكايي كه از راهبردهاي مديريت منابع انساني خاصي استفاده ميكنند، به طور قابل ملاحظهاي سود سالانه و بهرهوري بالاتري را در مقايسه با سازمانهايي كه از اين راهبردها استفاده نميكنند، به دست ميآورند (Terpstra, 1994: 11). نويسندگاني نظير ففر، مديريت منابع انساني را به عنوان ابزاري براي رسيدن به مزيت رقابتي تشريح كردهاند. پففر به اين نتيجه رسيد كه سازمانهايي كه از سياستهاي مديريت منابع انساني زير تبعيت ميكنند بيشتر از سازمانهاي ديگر، از طريق كاركنان خود به مزيت رقابتي دست پيدا كردهاند: 1. امنيت شغلي، 2. تسهيم اطلاعات، 3. مشاركت و توانمندسازي، 4. پرداخت انگيزنندهها (Pfeffer, 1994: 81). سازمانها ميتوانند از وظايف مديريت منابع انساني از قبيل كارمنديابي، آموزش و توسعه، مشاركت، ارزيابي عملكرد و پاداش به منظور بهبود عملكرد موثر استفاده كنند (Lauria & Duchessi, 2007: 240). وظايف استراتژيك منابع انساني نقش حياتي در تاثيرگذاري بر عملكرد سازمان ايفا ميكنند (Chen & Huang, 2009: 109). زماني كه سازمانها فعاليتهاي نوآورانه را بهبود ميبخشند با عدم قطعيت بيشتر و تنوع در فرايندهاي كاري روبرو ميشوند، در اين شرايط اين سازمانها به كارمندان خلاق و انعطافپذير، ريسكپذير و با تحمل عدم قطعيت و ابهام بالا نياز دارند (Madsen & Ulhøi, 2005: 49). از اينرو، سازمانها بايد تاكيد بيشتري بر وظيفه كارمنديابي داشته باشند. همچنين توجه به دورههاي آموزشي، قرار گرفتن كارمندان در معرض انواع دانش و ايدههاي ابتكاري را تسهيل مينمايد (Chang, 2005: 527). سازمانها براي كارمندان، از برنامههاي گسترده و مختلف آموزشي به منظور توسعه دانش و بهبود مهارتهاي جديد در انجام كار بهره ميبرند (Mumford, 2000: 34). علاوه بر اين، توجه به بازار به ميزان بالاي مشاركت كاركنان نياز دارد (Hurley & Hult, 1998: 45). سازمانها مشاركت كاركنان را با حل مشكات و حضور در تصميمگيري و تشويق كاركنان به منظور خلق ايدههاي جديد بازار را تحت تاثير قرار ميدهند (Glynn 1996: 109). ارزيابي عملكرد ميتواند انگيزه كاركنان را براي مشاركت در فعاليتهاي نوآورانه و دستيابي به نتايج مطلوب نوآوري افزايش بخشد (Jiménez-Jiménez & Sanz-Valle, 2005: 67). هر دو پاداشهاي بيروني و دروني در بهبود انگيزه كاركنان به منظور انجام كار موثر هستند، همچنين اين پاداشها، انگيزه كاركنان را براي خلق ايدههاي جديد در كسب بازار و توليد موفقيتآميز محصولات جديد فراهم ميآورند (Mumford, 2000: 34). اين مباحث نشان ميدهند سازمانها ميتوانند از وظايف استراتژيك منابع انساني به منظور تاثيرگذاري بر رفتارها و تمايلات كاركنان به تبع ان عملكرد سازمان استفاده نمايند.
متن كامل در سايت
متن كامل پايان نامه ها با فرمت word و پسوند doc قابل ويرايش مقطع كارشناسي ارشد با امكان دانلود رايگان پروپوزالها (فصل اول پايان نامه ها) و امكان خريد پايان نامه
40y.ir
سه شنبه ۱۵ آبان ۹۷ ۰۲:۴۳ ۱۲۹ بازديد
تاكنون نظري ثبت نشده است