برخي از مدلهاي هوش هيجاني
مدل بار ـ آنبارـ آن (1996) با ساخت يك مقياس 133 ماده اي، مفهوم بهره هيجاني[1] را مطرح كرد. با اين مقياس مجموعه وسيعي از صفات مختلف مانند خودآگاهي هيجاني خود شكوفايي، خوشبيني، استقلال، مسئوليت اجتماعي، تحليل استرس و احساس خوشبختي سنجيده ميشود. او براين اساس هوش هيجاني را به عنوان يك مجموعه از ظرفيت ها، قابليتها و مهارتهاي غير شناختي ميداند كه تواناييهاي فرد را در برخورد موفقيت آميز با مقتضيات و فشارهاي محيطي، بالا ميبرد (بار ـ آن و پاكر، 2000).
بار ـ آن در كارهاي بعدي خود مفهوم بهره هيجاني را گسترش ميدهد و در پنج مولفه آن را سازمان ميبخشد. پپنج مولفه هوش هيجاني از نظر بار ـ آن به شرح ذيل ميباشد:
الف) بهره هيجاني درون شخصي [2]كه به اجزايي از قبيل خودآگاهي، شكوفايي و استقلال تقسيم ميشود.
ب) بهره هيجاني بين شخصي[3] كه شامل همدلي، روابط بين فردي و مسئوليت پذيري اجتماعي ميباشد.
ج) بهره هيجاني قابليت سازش يافتگي [4]كه اجزاي آن عبارتند از انعطاف پذيري آزمون واقعيت و توانايي حل مساله
د) بهره هيجاني مديريت استرس[5] كه كنترل تكانه و تحمل استرس را در بر ميگيرد.
ه) بهره هيجاني خلق عمومي[6] كهبه اجزايي مانند اميداوري و شادماني تقسيم ميگردد.
رويكرد بار ـ آن به دليل پشتوانه نه چندان محكم و استفاده از مفاهيم سنتي روان شناسي توجه چنداني در محافل علمي كسب نكرده است و تنها مفهوم بهره هيجاني او مورد توجه سازمانهاي تجاري قرار گرفته است (قرباني و همكاران، 1381). با اين حال مقياس بهره هيجاني بار ـ آن به خوبي با ساختار نظري وي همخوان است و خرده مقياسهاي پاياني خوبي نشان داده اند (آستين و همكاران، 2005).
مدل گلمن
گلمن (1995) در كتاب عمومي و غير تخصصي، به تفضيل درباره هوش هيجاني بحث كرده و آن را در سطح گسترده اي معرفي كرده است. او تعداد از مهارتهاي ارتباطي و اجتماعي را كه با درك و ابزار هيجانها هم بسته است، به عنوان مولفههاي هوش هيجاني معرفي مينمايد. گلمن چارچوب مورد نظر خود را در سال 1998 مورد تجديد نظر قرار ميدهد و آن را به صورت زير معرفي ميكند :
الف) خودآگاهي[7] : شامل مواردي چون آگاهي هيجاني و اعتماد به نفس
ب) خود نظم بخشي[8] : شامل مواردي چون خود كنترلي و نوآوري
ج) انگيزش[9] : شامل مواردي چون كشاننده پيشرفت، ابتكار عمل و خوشبيني
د) همدلي[10] : شامل مواردي چون درك ديگران و آگاهي سياسي
ه) مهارت اجتماعي[11] : شامل مواردي چون نفوذ، مديريت تعارض و توانمنديهاي تيمي
مدل هيجاني گلمن بر اساس مجموعه اي از ويژگيهاي مثبت گردآوري شده و از پشتوانه نظري لازم برخوردار نمي باشد و از سوي ديگر آزمون بهره هيجاني وي نيز از ويژگيهاي روان سنجي مطلوبي برخوردار نيست (چاروكي و همكاران، 2001).
اين امر به نوعي بيانگر ناهمخواني نظري و عملياتي نظريه گلمن است كه البته به شدت از ارزش اين مدل ميكاهد. چاروكي و همكاران (2001) اين سه مدل را در جدول شماره 2 ـ 2 به شكل جالبي مقايسه كردهاند.
جدول 2ـ1ـ مقايسه رويكرد توانايي ماير، كاروسو و سالوي و رويكرد تركيبي بار ـ آن و گلمن
(چاروكي و همكاران، 2001)
رويكرد توانايي | رويكرد تركيبي | |
ماير، ماروسو و سالوي | بار ـ آن | گلمن |
1ـ توانايي آگاهي از هيجان براي ادراك صحيح هيجانها 2ـ توانايي كاربست هيجانها براي تسهيل افكار 3ـ توانايي فهم هيجانها و معاني شان |
1ـ بهره هيجاني درون شخصي 2ـ بهره هيجاني بين شخصي 3ـ بهره هيجاني انطباق پذيري 4ـ بهره هيجاني مديريت استرس 5ـ بهره هيجاني خلق عمومي |
1ـخودآگاهي درون هيجاني 2ـ خود نظم بخشي 3ـ انگيزش 4ـ همدلي 5ـ مهارتهاي اجتماعي |
با توجه به جديد بودن حوزه مربوط به مبحث هوش هيجاني، گستره نظريه پردازي در اين خصوص همچنان باز ميباشد و بحثهاي نظري چنانچه ذكر شد، ادامه دارد. با توجه به اين موضوع اين نوشتار لازم مينمايد مباحث نظري را به پايان رسانده و به كاربردهاي مفهوم هوش هيجاني پرداخته شود تا در ادامه كاربرد آن در حوزه تعليم و تربيت نيز مطرح گردد. چرا كه به نظر اكثر نظريه پردازان، هوش هيجاني نقش اساسي و محوري در تعاملهاي افراد با همديگر و در فعاليتهاي مرتبط با خانه، مدرسه، شغل و ديگر موقعيتها را دارا ميباشد و با توجه به گسترده بودن دامنه شمول اين سازه به روشهاي ارتقاء آن توجه زيادي مبذول شده است.
[2]. intrapersonal EQ intrapersonal EQ
[3]. intrapersonal EQ
[4]. daptability EQ
[5]. stress management EQ
[7]. Self - awareness
[8]. self - regulation
[9]. motivation
[10]. empathy