جمعه ۱۲ اردیبهشت ۰۴

دانلود مقالات پايان نامه

تحقيق (پايان نامه) : فرايند فروش - عوامل آميزه بازاريابي

۱۰۹ بازديد

فرايند فروش شامل چندين گام مي­باشد

  1. شناسايي مشتريان بالقوه[1]

در فرايند فروش شناسايي مشتريان بالقوه و واجد شرايط نخستين مرحله است. اغلب‏، فروشنده بايد به­گونه اي با مشتريان بالقوه تماس برقرار كند و اندك فروشي بنمايد. اگرچه شركت در اين زمينه اقدام­هاي لازم را بعمل مي­آورد‏، ولي فروشنده بايد براي يافتن و شناسايي مشتريان بالقوه از مهارت­هاي لازم برخوردار باشد. او مي­تواند از مشتريان كنوني سراغ و آدرس مشتريان بالقوه را بگيرد، براي اين كار مي تواند به منابع شخصي مانند عرضه كنندگان مواد اوليه معامله گران و فروشندگاني كه با وي رقابت نمي­كنند و بانك­ها مراجعه كند. فروشنده بايد شيوه شناسايي مشتريان واجد شرايط را بداند‏ يعني شيوه­اي را كه بتوان مشتريان مناسب را از مشتريان نامناسب تفكيك كرد.

 پايان نامه: رتبه­ بندي مهمترين عوامل آميزه بازاريابي مؤثر در رفتار مصرف كنندگان رب گوجه ­فرنگي

  1. تدارك اوليه[2]

فروشنده پيش از ايجاد تماس با يك مشتري بالقوه، بايد تا آنجا كه امكان دارد اطلاعات لازم درباره سازمان موردنظر بدست آورد و نيز بكوشد درباره مسئولان خريد سازمان اطلاعاتي جمع­آوري نمايد. اين مرحله را مرحله تدارك اوليه گوييم. فروشنده مي­تواند به منابع شناخته شده مراجعه نمايد با آشنايان تماس بگيرد و بكوشد اطلاعات لازم را درباره شركت موردنظر كسب نمايد. تعيين زمان مناسب براي ايجاد ارتباط يا تماس نيز از اهميت زيادي برخوردار است‏، زيرا بسياري از مشتريان بالقوه در زمان­هاي خاصي بسيار مشغول­اند. سرانجام، فروشنده بايد براي هر يك از مشتريان از يك استراتژي كلي فروش استفاده كند و در اين باره تدبير لازم را بينديشد.

  1. نخستين تماس[3]

در مرحله نخستين تماس فروشنده بايد شيوه برخورد، خوش آمدگويي و استقبال از خريدار را بداند و بتواند ارتباطات را به شيوه­اي نيكو آغاز كند. در اين مرحله، ظاهر فروشنده، نخستين جمله­هايي را كه بر زبان مي راند و شيوه برخورد از اهميت بالايي برخوردار است. فروشنده پس از انجام دادن مراسم معرفي مي­تواند نظر خريدار را جلب نمايد به او تقديم كند(كاتلر، آرمسترانگ، 1380: 785).

  1. معرفي محصول[4]

در مرحله معرفي محصول فروشنده داستان محصول را به خريدار مي­گويد و او را از راه­هايي مي­تواند با استفاده از آن محصول صرفه­جويي­هاي پولي بنمايد، آگاه سازد. فروشنده درباره ويژگي­هاي محصول صحبت مي­كند، ولي همواره بر مزايايي تأكيد مي­نمايد كه منافع مشتري را تأمين خواهد كرد. فروشنده مي­تواند با استفاده از دفترچه، نمودار، دستگاه ضبط يا فيلم و سرانجام با عرضه نمونه­هايي از محصول را ببيند، پس از آگاهي يافتن از اين ويژگي­ها بهتر مي­تواند از مزايا و منافع آن آگاه گردد.

  1. از ميان برداشتن موانع( اداره مخالفت­هاي مشتري[5])

تقريباً مشتريان، هميشه به­هنگام معرفي محصول يا زماني كه بخواهند سفارش دهند اعتراض­هايي مي نمايند و به اصطلاح موانعي را بر سر معامله به­وجود مي­آورند. امكان دارد اعترض معقول يا منطقي باشد و در بسياري از مواقع اين اعتراض­ها به صورتي آشكار ابراز نمي­شود. فروشنده به­هنگام اقدام جهت از ميان برداشتن موانع بايد روش يا راهي مثبت در پيش گيرد، بكوشد اعتراض­هاي ناگفته و پنهان را شناسايي كند و از خريدار بخواهد آن­چه در دل دارد بيان نمايد، آنگاه با استفاده از هر فرصتي اطلاعات بيشتري به خريدار بدهد و با مهارت به­گونه­اي عمل نمايد كه ابزار اعتراض و مانع تراشي را به عنوان دليلي موجه بداند كه خريدار براي خريد ارائه مي­كند. هر فروشنده­اي بايد در زمينه رفع موانع آموزش­هاي لازم را ببيند(كاتلر، آرمسترانگ، 1380: 786).

  1. بستن قرارداد[6]

فروشنده، پس از اين­كه موانعي را كه خريدار بالقوه آينده ايجاد مي­كرد، از ميان بردارد، بايد بكوشد قرارداد فروش را ببندد. برخي از فروشندگان در بستن قرارداد كوشش لازم را نمي­نمايند يا نمي­توانند آن را بخوبي انجام دهند. امكان دارد آنها از اعتماد به نفس لازم برخوردار نباشند، جرأت نكنند كه از خريدار درخواست گرفتن سفارش بنمايند يا نتوانند لحظه مناسب براي بستن قرارداد فروش را تشخيص دهند. فروشنده بايستي بتواند نشانه­ها يا علامت­هايي را كه گوياي فرا رسيدن زمان بستن قرارداد است، شناسايي نمايد. اين علامت‌ها به­وسيله خريدار داده مي­شود، مانند اقدام­هاي عملي، تفسير يا پرسش­هايي كه او مي­نمايد. فروشنده مي­تواند از روش­هاي مختلف جهت بستن قرارداد استفاده كند، در نوشتن فرم سفارش به خريدار كمك كند، نوع يا الگوي مورد نظر خريدار را مشخص كند. امكان دارد فروشنده چندين دليل براي بستن قرارداد برشمارد، كه از آن جمله قيمت پايين يا مقدار جنس اضافي كه با تخفيف يا به صورت مجاني داده مي­شود.

  1. پيگيري[7]

اگر فروشنده بخواهد رضايت مشتري را جلب نمايد و نسبت به تكرار معامله مطمئن شود، بايد پس از فروش پيگيري كند. پيگيري آخرين گامي است كه بايد در فروش برداشت. درست، پس از بستن قرارداد فروشنده بايد به تمام اقدام­هاي لازم در زمينه تحويل جنس طبق قرارداد، تعيين شرايط خريد و ساير مسأله­هاي زيربط رسيدگي نمايد و كارها را انجام دهد. پس از دريافت سفارش بايد در امر نصب، راه اندازي و ارائه خدمات بعد از فروش مطمئن گردد. اين پيگيري­ها باعث مي شود كه خريدار مطمئن شود كه هيچ مسأله­اي وجود نخواهد داشت و نسبت به خريد خود ابراز نمايد(كاتلر، آرمسترانگ، 1380: 787).

 

2 . 23 . 5 بازاريابي مستقيم

اكنون بازار به گروهي از بازارهاي كوچك شكسته شده است و در نتيجه، رسانه‌هاي تازه و گوناگوني به ميدان آمده و فعاليت مي‌كنند. مجله‌هاي تخصصي فراواني به وجود آمده‌اند كه هر كدام آگهي‌هاي تبليغاتي ويژه‌اي را به گروه مخاطب خود مي‌رسانند. رسانه‌هاي پيشرفته‌اي همچون تلويزيون­هاي كابلي، ارتباطات ماهواره‌اي و شبكه هاي رايانه‌اي، نه تنها بخش­بندي كوچك مينياتوري در بازار را فراهم كرده‌اند كه بازاريابي يك نفره به كمك شبكه و رايانه‌هاي شخصي هم امكان پذير شده است. بسياري از شركت­ها پايگاه داده پردازي گسترده‌اي دارند كه نام و نشان هزاران و حتي ميليون­ها مشتري را در خود گردآورده است و مي‌توان به صورت گروهي و فردي با آنان تماس گرفت و پيشنهاد فروش داد(كاتلر، 1379: 200).

 

آن­چه را كه مي­توان بازاريابي مستقيم ناميد

سازمان­هايي كه به صورت انبوه بازاريابي مي­كنند مي­كوشند با عرضه يك محصول و فرستادن يك پيام استاندارد از مجراي رسانه­هاي عمومي پيام خود را به گوش ميليون­ها خريدار برسانند. از اين رو اين بازاريابي يك­طرفه با مشتريان مي­باشد اما در بازاريابي مستقيم شامل ارتباطات مستقيمي مي­شود كه شركت با يكايك مصرف­كنندگان مورد هدف برقرار مي­كند تا از واكنش آني آنان آگاه گردد. از اين رو كساني كه به طور مستقيم بازاريابي مي­كنند، مي­كوشند با مشتريان رابطه مستقيم برقرار كنند كه اغلب اين رابطه به صورت دو طرفه و با يكايك آنان برقرار مي­شود. چنين افراد يا شركت­هايي مي كوشند اقلام عرضه شده و نوع ارتباطاتي را كه برقرار مي­نمايند، مطابق نيازهاي بخش­هاي بسيار دقيق يا شناخته شده­اي از بازار مورد هدف يا حتي مطابق خواست­ها و نيازهاي يكايك خريداران باشد. شركت­ها علاوه بر ايجاد تصويري از محصول در ذهن مشتري مي­كوشند از واكنش آني، مستقيم و قابل اندازه­گيري مصرف­كننده آگاه شوند(كاتلر، آرمسترانگ،1380: 805).

 

2 . 23 . 5 . 1 فايده­هاي بازاريابي مستقيم

بازاريابي مستقيم[8] از راه­هاي گوناگون به مشتريان فايده مي­رساند. مصرف­كنندگان مي­گويند كه خريد در خانه بسيار راحت، سرگرم­كننده و بدون هياهو و دردسر است. اين روش موجب صرفه­جويي در وقت مي­شود و گونه­هاي مشخصي از محصول را به مشتريان عرضه مي­كند. شركت­ها و كساني كه به صورت مستقيم فروش مي كنند، مي­توانند نام و نشان و آدرس پستي هر گروه از مصرف­كننده ها را بدست آورند(كاتلر، آرمسترانگ،1380: 807).

فرد يا شركتي كه به صورت مستقيم فروش مي­نمايند، مي­توانند با يكايك مشتريان رابطه بلندمدت و مستمر ايجاد نمايند. امر تبليغات بازرگاني به تصميم­گيري در پنج محور پيوند مي‌يابد: رسالت تبليغ، پيام، رسانه، هزينه و بودجه، و ارزيابي نتيجه.

گام نخست رسالت تبليغ است آيا منظور از دادن آگاهي، واداشتن به خريد، يا يادآوري مشتريان و بازار هدف مي باشد؟ چنين رسالتي به آگاه شدن، علاقه­مندي، يا اقدام مشتريان مي‌انجامد.

پيام با رويكرد به تصميم­هاي پيشين در مورد گزينش نام بازرگاني فرآورده بازار هدف و قيمت گذاري، شكل مي­گيرد. چالش عمده در عرضه پيشنهاد ارزشي به­گونه‌اي مؤثر نهفته است. اگر شركت چيزي براي گفتن نداشته باشد، يا آنچه را دارد به بدي ارائه نمايد، هدر دادن سرمايه خواهد بود.

طراحي پيام با گزينش رسانه مناسب ارتباط پيدا مي‌كند. هر چند بايستي پيامي يكسان از همه رسانه­هاي سنتي همچون مطبوعات، راديو،تلويزيون و تابلوهاي ثابت و سيار و رسانه­هاي نوين مانند نمابر، پست الكترونيكي و اينترنت پخش شود، ولي هر كدام گونه‌اي خلاقيت و كار ويژه را مي­طلبند.

تصميم­گيري درباره بودجه تبليغ و هزينه‌هاي آن، كاري بسيار حساس است. اگر در اين زمينه كم هزينه شود، مانند اين است كه سرمايه فراواني را به هدر داده باشيم، زيرا تبليغ توجه گروه مناسبي را جلب نمي‌كند. بسياري از شركت­ها به مقررات بودجه بندي براي تبليغ بر پايه توان مالي شركت، درصدي از فروش گذشته يا فروش پيش­بيني شده آينده، يا درصدي از آنچه رقيبان هزينه تبليغ مي­كنند، اقدام نمايند. ولي كارآمدترين رهيافت، برگزيدن روش « منظور – اقدام» است. در اين روش شركت تصميم مي‌گيرد كه به چه شماري از مردم در بازار هدف، با چه فراواني و چگونه تأثيري، مي‌خواهد برسد، در آن صورت محاسبه بودجه لازم براي انجام منظورهاي ياد شده آسان مي­گردد.

در اجراي گام آخر كه ارزيابي نتيجه است، شركت­ها براي تبليغات خود معيارهايي از بازدهي مانند شناخته شدن فراورده و برتر شدن يك فرآورده از همگنان را، بر مي‌گزينند. البته بهترين راه اندازه‌گيري و ارزيابي نتيجه، بررسي تبليغ بر فروش مي­باشد(كاتلر، 1379: صص195-192).

بسياري از شركت­ها روش تبليغاتي خود را پيوسته و يكسان ادامه مي‌دهند، زيرا نمي­خواهند با خطر تأثير متفاوت تغيير روش روبرو شوند. ولي توصيه من اين است كه شركت­ها بايد روش و برنامه كار تبليغ را به صورت دوره‌اي بررسي و ارزيابي نمايند. مي‌توان از خبرگان مستقل و برون سازماني به منظور ارزيابي برنامه‌هاي تبليغاتي كمك گرفت. با رويكرد به حساسيت و پرهيزينه بودن كار تبليغ، شايد ضروري باشد كه هر ازگاهي تركيب محورهاي پنج­گانه (5M'S) آن را دگرگون يا تعديل كنيم.

تدوين بودجه براي كل فعاليت هاي تبليغات

يكي از مشكل‌ترين تصميماتي كه مديريت بازار بايد اتخاذ نمايد، اين است كه چه مبلغي را صرف فعاليت‌هاي تبليغاتي خود نمايد. در اين خصوص چهار روش متداول به­شرح زير وجود دارد. (اسماعيل پور،1381: 286).

الف. روش در حد توانايي[9]

در اين روش توانايي مالي شركت عامل اصلي و تعيين كننده خواهد بود. اين شيوه متأسفانه تأثير تبليغات پيشبردي بر حجم فروش را كاملاً از نظر دور مي‌دارد. استفاده از اين روش به يك بودجه تبليغاتي نامعلوم انجاميده و اين امر برنامه­ريزي بلندمدت براي بازار دشوار مي‌سازد. هر چند گاهي روش تعيين بودجه براساس استطاعت مالي، منجر به اختصاص بودجه‌هاي بيش از حد نياز مي‌گردد، اما در بيشتر اوقات توسل به اين شيوه باعث مي‌شود كه كمتر از آنچه مورد نياز است هزينه گردد.

ب. روش درصدي از فروش[10]

در اين روش درصد ثابتي از فروش جاري يا پيش‌بيني فروش شركت به عنوان بودجه فعاليت‌هاي تبليغاتي در نظر گرفته مي‌شود. روش درصدي از فروش، مزايايي چند به همراه دارد. اول اين­كه استفاده از اين روش بدان معناست كه بودجه تبليغات پيشبردي احتمالاً بسته به توانايي مالي شركت تغيير مي‌كند. اين روش هم چنين اين امكان را براي مديريت به­وجود مي‌آورد كه بين بودجه تبليغات پيشبردي، قيمت فروش و سود هر واحد كالا، رابطه‌اي منطقي برقرار نمايد و بالاخره اين كه استفاده از اين روش ثبات رقابتي به همراه دارد، زيرا مؤسساتي كه با هم در رقابت هستند، درصد مشابهي از فروش خود را به تبليغات پيشبردي اختصاص مي‌دهند. از اشكالاتي كه به اين روش مي‌گيرند اين كه به طور منطقي، فروش، نتيجه تبليغات است، يعني هر چه بيشتر تبليغ كنيم، فروش بيشتر مي شود در حالي كه در اين روش ميزان تبليغات تابع فروش است، يعني فروش كمتر به تبليغ كمتر مي‌انجامد. مشكل ديگر اين روش اين است كه ضابطه‌اي در مورد اين كه چه درصدي از فروش را به تبليغات اختصاص دهيم وجود ندارد.

ج. روش برابري با رقبا[11]

در اين روش، شركت فعاليت‌هاي تبليغاتي رقيب را مد نظر قرار داده و بر پايه آن بودجه خود را تنظيم مي‌كند. مزايايي كه براي اين روش عنوان مي‌گردد اين كه روشي معقولانه بوده و از جنگ تبليغاتي بيهوده بين رقبا جلوگيري مي‌كند. ولي بسياري اين روش را قبول نداشته و بر اين باورند كه هر سازماني بايد سياست تبليغاتي خاص خود را داشته باشد.

د. روش هدف و وظيفه[12]

در اين روش بازارياب بودجه تبليغاتي خود را از طريق اين سه مرحله تعيين مي‌كند: نخست شركت اهداف خاص خود را مشخص كرده، سپس وظايفي را كه بايد براي تحقق آن اهداف انجام شود، تعيين مي‌كند و بالاخره در پايان، هزينه لازم براي انجام اين وظايف را پيش‌بيني مي‌كند.

همان­گونه كه ملاحظه مي‌شود، اين روش بسيار منطقي بوده و شركت مي‌تواند همبستگي بين هزينه­‌هاي تبليغاتي و نتايج آن را به دست آورد. اما بايد گفت اين روش، يكي از مشكل‌ترين روش‌ها بوده و اغلب بسيار دشوار است كه مشخص كنيم براي تحقق يك هدف، چه اقداماتي بايد انجام شود. اين امر به تجربه زياد و شناخت بازار و عملكردهاي آن نياز داشته و مطالعات زيادي بايد براي تحقق آن صورت پذيرد. (اسماعيل پور،1381: 287).

[1]. Prospecting

Pre approach.[2]

First approach.[3]

Presentation .[4]

Handling objections [5].

Closing.[6]

Follow- up.[7]

Direct marketing.[8]

Affordable method .[9]

Percentage – of – sales method.[10]

Competitive- parity method .[11]

opjective – and – task method.[12]

تاكنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.