مفهوم اعتياد از نظر سازمان بهداشت جهاني
سازمان جهاني بهداشت در تعريفي بيان ميدارد، اعتياد عبارت است از مسموميت مزمن و ادواري يا مخرب براي فرد و جامعه كه به واسطه استعمال مكرر يك داروي طبيعي (مثل ترياك) يا مصنوعي ايجاد ميشود.
و مشخصات آن عبارت است از:
1- احساس خوشي و تعادل كذب پس از استعمال
2- احتياج شديد و غير قابل مقاومت براي استعمال
3- تمايل به ازدياد مقدار استعمال به علت تحمل سلولهاي بدن به مقدار معمول
4- وابستگي به اثرات رواني و بدني[1]
در سال 1964 تا 1968 م سازمان بهداشت جهاني واژه (وابستگي دارويي) را جايگزين اعتياد نمود. پس، اعتياد طبق نظريه محافل علمي يك (وابستگي) است. وابستگي به موادي كه تكرار مصرف آن با كميت مشخص و در زمانهاي معين از نظر مصرف كننده ضروري بوده، داراي ويژگيهاي زير است:
ايجاد وابستگي جسمي
ايجاد وابستگي فكري و رواني
پيدايش پديده تحمل در بدن نسبت به مواد مصرفي
به دست آوردن ماده مورد نياز به هر شكل و از هر طريق
تاثير مخرب بر مصرف كننده خانواده و جامعه
منظور از وابستگي جسمي، حالتي است كه پس از مصرف مكرر در شخص ايجاد ميشود و در صورت عدم مصرف يا خنثي شدن اثر آن ماده شخص دچار اختلالات شديد جسمي نظير پادرد، آب ريزش بيني، دردهاي شديد استخواني، بيقراري و نظاير آنها ميشود. اين وابستگي پايه اساسي براي وابستگي فكري است. به عبارتي ، شرطي شدن به مصرف آن ماده نيز محدود ميشود. منظور از وابستگي فكري، يعني اشتغال ذهني به ماده و احساس تمايل براي مصرف مجدد آن علاوه بر آن، اين حالت ميل فراواني نسبت به مصرف مجدد در شخص به وجود ميآورد.[2]
ج : اعتياد از ديدگاه حقوق كيفري و جرم شناسي
اعتياد و سوء مصرف مواد مخدر از آنجا كه اثرات ناگواري بر روي اشخاص و منافع عمومي جامعه دارد، كمتر جامعهاي ميتواند اين اثرات را ناديده گرفته و به مقابله با آن برنخيزد و اين موضوع همواره مورد توجه حقوق كيفري قرار داشته است. يعني قضاوتي كه جامعه در مورد اعتياد دارد زمينه را براي جرم تلقي كردن آن فراهم ساخته و اصولاً آنچه كه عملي را به جرم تبديل ميكند همين قضاوتي است كه جامعه در مورد آن رفتار دارد. كشورها نيز تاكنون براي مقابله به پديده اعتياد راهكارهاي مختلفي تجربه كردهاند، كه همواره يكي از اين راهكارها پاسخ كيفري و فرستادن سوء مصرف كنندگان مواد مخدر به زندان است كه كشورها نيز تا حدود زيادي اين راهكارها را برگزيدهاند.
به طور كلي علت اعتياد هر چه باشد شخص معتاد داراي شخصيت متعادلي نيست و نميتواند وظايف روزمره خود را در حد توانايي و استعدادي كه دارد انجام دهد. معتاد فقط به دنبال لذت است و براي به دست آوردن اين لذت اگر مواد مخدر مصرف نكند، دچار حالت پريشاني و اضطراب شديد ميگردد و چون نميتواند توقعات خود را به تعويق بياندازد در نتيجه اراده و عاطفه او از بين رفته و حالت تهاجمي و سركشي و عصبي به خود گرفته و در نتيجه به قوانين اجتماعي و قيود اخلاقي و احكام مذهبي بي توجه و در معرض جرايم قرار ميگيرد.
پس ميتوان گفت اعتياد يك حالت خطرناكي است كه در نتيجه استعمال غير قانوني مواد مخدر در شخص مصرف كننده ايجاد گرديده كه هم مضر به حالت شخص و هم مضر به حال اجتماع ميباشد.[3]
بنابراين اعتياد از ديدگاه حقوق كيفري به جهت اثرات نامطلوبي كه براي فرد و جامعه ايجاد ميكند يك پديده مجرمانه تلقي شده و با متخلفين آن برخورد كيفري ميگردد. اعتياد در زمره ناهنجاريهايي است كه مورد توجه جرم شناسي است. جرم شناسان معتقدند كه معتاد داراي شخصيت متعادل نبوده و هر گاه 4 الي 12 ساعت مواد مخدر را مصرف نكند، پريشان خاطر و مضطرب شده و در اين وضعيت براي دست يافتن به مواد مخدر، حالت عصبي و تهاجمي در او ظاهر گشته، به طوري كه اراده و عاطفه او از بين رفته و در معرض ارتكاب جرايم قرار ميگيرد.
از ديدگاه جرم شناسي نوع مادهاي كه يك فرد بدان اعتياد دارد در انواع جرايم ارتكابي او موثر است. سياست جنايي كه به دست بزه شناسان و جرم شناسان براي يك جامعه تنظيم ميشود بر خلاف حقوق جزا تنها متكي به سياست كيفري نيست بلكه درمان فرد خاطي و اصلاح نتيجههاي موجود اجتماعي و رفع تبعيضات قانوني .... نيز مورد توجه آن است.[4]
د: اعتياد[5] از ديدگاه اجتماع
ناهنجاري ها و اعمال خلاف در جوامع مختلف متناسب با معيارهاي موجود در آن جامعه در درجه خاصي از زشتي و نكوهش قرار دارد.برخي از خلافكاري ها در يك جامعه ممكن است در جوامع ديگر رفتاري پسنديده و يا حداقل عادي باشد.ولي معمولاً اكثر اعمال خلاف در جوامع مختلف خلاف محسوب مي گردد.يكي از اين ناهنجاري ها و خلاف ها اعتياد است،به همين جهت اعتياد را يكي از زشت ترين اعمال مي دانند و حتي فردي كه معتاد است خود را معتاد نمي داند و خانواده او نيز اين مسئله را انكار و پنهان مي كند. مسئله مهمي كه در مورد اعتياد و جامعه مطرح مي باشد تصوير و نگرشي است كه جامعه و افراد آن از معتادين دارند.همانطور كه معيارهاي جامعه رفتارهاي ناهنجار و ضد اجتماعي را انحراف مي شناسد،طبيعي است كه از اعتياد هم چنين تصويري در اذهان عمومي وجود داشته باشد و حاصل آن انزجار و دوري گزيني مردم آن باشد.اعتياد همه جوانب و شوون زندگي فرد را متاثر مي سازد:بهداشت وسلامت اجتماعي،شناختي،رواني ،عاطفي،اجتماعي،روحي و معنوي از آنجا كه اعتياد امري پيشرونده است،كاركرد و فعاليت اين نواحي نيز به نحو فزآينده اي رو به وخامت مي نهد.آسيب و خطارفتگي در هر يك از اين نواحي علايم و دوره هاي خاصي دارد.
معتاد به انساني گفته ميشود كه از راههاي گوناگون نظير خوردن مواد مخدر، تزريق آن، دود كردن، استنشاق، يا از راه مقعد يك نوع ماده يا چند نوع ماده را با هم به صورت مداوم مصرف ميكند كه در صورت قطع آن با مسايل جسماني، رفتاري، يا هر دو مشكل با هم مواجه ميشود
علاوه بر اين، معتاد با تداوم مصرف، از نظر ظاهري و رفتاري، به تعريف صوري، معتاد در جامعه شبيه شده و به تدريج هنجارهاي جامعهي معتادان و خرده فرهنگ متعلق به ايشان را ميپذيرد، در نتيجه مصداق انگ يا برچسبي ميشود كه (معتاد) نام دارد پس معتاد از يك سو محصول كنش و واكنش مداوم و مرتب بين ارگانيسم انسان و مواد طبيعي و شيميايي ياد شده و از سوي ديگر، محصول يك وفاق جمعي است.[6]
- حسن اسعدي، جامعه سبز، تهران، انتشارات پايا، ج 1 ، ص 168.
- حبيب آقابخشي، اعتياد و آسيب شناسي خانواده، چاپ اول، انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، 1388، ص 21.
- عبدالحسين، شاكري، مواد مخدر و اعتياد، انتشارات مير، 1368، ص 157.
- مهدي كينيا، مباني جرم شناسي، انتشارات دانشگاه تهران، 1370، ص 50.
- Addict
- حبيب آقا بخشي، همان منبع، ص 27.