یکشنبه ۰۶ آبان ۹۷ ۱۲:۴۲ ۱۳۳ بازديد
جايگاه سرمايه فكري در ميان جنبشهاي مختلف
روس[1] و همكارانش (1997) اين طور استدلال كردهاند كه سرمايه فكري را ميتوان به ساير رشتههايي از قبيل استراتژي شركت (برنامهريزي استراتژيك) و توليد ابزارهاي اندازهگيري ارتباط داد. از ديدگاه استراتژيك، سرمايه فكري براي ايجاد و خلق دانش و استفاده از اين دانش براي ارتقا ارزش شركت مورد استفاده قرار ميگيرد و از طرف ديگر(يا در مقابل)، بحث اندازهگيري بر روي اين موضوع تمركز دارد كه چگونه ميتوان مكانيسمهاي گزارشدهي ساخت كه موارد كيفي (غير مالي) و مالي سرمايههاي فكري را بطور همزمان اندازهگيري كند.
شكل 2-2) در صفحه بعد بطور روشني به جايگاه سرمايه فكري در ميان جنبشهاي مختلف اشاره كرده است (Roos etal., 1997).
[1] -Roos