حقوق متهم در نظام قانونگذاري اسلامي كه برمبناي اصل كرامت انساني، اصل عدالت و امنيت قضايي پايهريزي شده، عبارت است از: مجموع احكام و اصول شرعي از ناحيهي شارع مقدس كه مفسدهاي را از كسي كه فعل يا ترك فعل حرام مستوجب مجازات به او نسبت داده شده، دفع ميكند و يا اينكه مصلحتي را متوجه او ميسازد. دفع مفسده مانند عدم جواز شكنجه براي كسب اقرار و جلب مصلحت مانند حق دفاع يا اجراي اصل برائت در حق متهم. [1]
در اينجا لازم است بگوييم، صرفنظر از تقسيماتي كه در حقوق نوين براي كشف اتهام مراحل كشف جرم تحقيقات مقدماتي و دادرسي در نظر گرفته شده است؛ حقوق مربوط به متهم را در نظام دادرسي اسلام با توجه به سيستم وحدت قاضي و تكمرحلهاي بودن رسيدگي قابل بررسي خواهد بود.
مبحث سوم: حقوق دفاعي متهم
مباني حقوق دفاعي متهم را بايد باتوجه به ويژگيهاي دوران مدرن كه با پيدايش و استقرار مدرنيته و به مفهوم اخص مدرنيته سياسي از دوران پيشامدرن متمايز ميشود، تحليل كرد.زيرا،مدرنيته سياسي پيش از آنكه اتفاقي تاريخي باشد،تغيير نگرشي عميق و همهجانبه در انديشه انسان مدرن است كه در وهله نخست بازتابهاي سياسي آن در اجتماع انساني سبب ميشود كه برخلاف دوران پيشامدرن،دولت از جامعه مدني و به تبع آن،پهنه عمومي متعلق به دولت از پهنه خصوصي متعلق به جامعه جدا شود و سرانجام به تبع آن دو،به انسان نيز از دو منظر متفاوت نگريسته شود.او از آن جهت كه عضو دولت شمرده شده و در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي شركتي فعال دارد و داراي حقوق سياسي است،شهروند به حساب ميآيد و از آن جهت كه به جامعه مدني تعلق دارد،فردي تك و جداست.از ديد انسان مدرن،فرد تحت سيطره و سياست كل قرار نميگيرد و هرچند عضوي از دولت و وابسته به آن است،بهعنوان فرد ميتواند مستقل از آن حقهاي و آزاديهاي شخصي بهرهمند شده و زندگي و فعاليت خصوصي داشته باشد.
حقوق بشر آن گونه كه در اسناد جهاني و منطقهاي حقوق بشر ذكر شده است و بخشي از حقوق دفاعي متهم را ميتوان در قالب آن گنجاند، محصول و مولود جهانبيني مدرن است. از منظر انسان دوران مدرن،انسان داراي كرامت ذاتي است و به موجب اين ويژگي به صرف انسان بودن داراي حقهايي غيرقابل سلب است و ويژگيهايي از قبيل جنس، رنگ، عقيده، مليت و... در بهرهمندي از آنها دخالت ندارد.در اين دوران،انسان نه تنها شماري حق ماهوي بنيادين و غيرقابل سلب پيدا ميكند،بلكه در مقابل هجمه و تعقيب نظام حاكم با ادعاي ارتكاب عمل مخل نظم عمومي و واجد وصف كيفري، حقهايي شكلي(رويهاي)پيدا ميكند كه از او در مقابل خوسريها و تعرضهاي سليقهاي مأموران دولت حمايت ميكند و سبب ميشود كه طي فرايندي روشن و شفاف و با تضمينها و حمايتهاي لازم، اتهام فرد در دادگاهي مستقل و بيطرف اثبات شود.
تمركز بر دوران مدرن در جستوجوي ريشههاي حقوق دفاعي متهم بهمعناي انكار حقهاي متهم در دوران پيشامدرن نيست.بيگمان،در آن دوران نيز متهمان در مرحله دادرسي واجد حقهايي بودند.ولي،نظر به تفاوتهاي بنيادين ديدگاههاي پيشامدرن و پسامدرن نسبت به حقهاي رويهاي و گسترده بودن آنها در دوران مدرن و اينكه حقوق دفاعي متهم مندرج در قوانين كنوني از آبشخور فلسفي دوران مدرن تغذيه ميكند،دامنه بحث در اين نوشتار فراتر از دوران مدرن نخواهد رفت.[2]
گفتار اوّل: تحليل مفهوم حقوق دفاعي
بنداول: حق بودن يا حق داشتن
براي پي بردن به مفهوم دقيق حقوق دفاعي و دامنه شمول آن،ناگزير ابتدا بايد مفهوم حق را تحليل كرد و جايگاه حقوق دفاعي را در اين تحليل مشخص كرد. نخستين تقسيمبندي درباره مفهوم حق را شايد بتوان تقسيمبندي معروف حق در حق بودن[3] و حق داشتن[4] دانست. در اين تقسيمبندي،حق در معناي نخست مفهومي ارزشي دارد و اغلب معادل خوب بودن يا درست بودن به كار ميرود كه تقدم تاريخي طولاني بر حق در معناي دوم دارد[5]. حق در معناي دوم همان بهرهمندي فرد صاحب حق از برخي امتيازهاست كه نظام حقوقي از آنها حمايت ميكند و اغلب در مقابل تكليف قرار ميگيرد.معناي اخير حق محصول دوران مدرن بوده و در بستر جنبشهاي نظري و عملي آزاديخواهانه و برابريخواهانه انسان دوران مدرن رشد يافته است.[6]حقوق دفاعي متهم بهمعناي بهرهمندي متهم از برخي امتيازها، حمايتها و تضمينهاي قانوني و قضائي در جريان دادرسي است. در فلسفه حقوق و حقوق كيفري، وقتي از حقوق دفاعي متهم صحبت ميشود، منظور بار ارزشي آن نيست و موضوع گزارههاي اخلاقي قرار نميگيرد، بلكه مراد بررسي بهرهمندي متهم از حقها و تضمينهاي مقرر شده براي وي در جريان تحقيقات مقدماتي و دادرسي است.بنابراين، حقوق دفاعي زير مفهوم حق داشتن قرار ميگيرند، نه زير مفهوم حق بودن.
خريد و دانلود متن كامل :
پايان نامه جايگاه حقوق متهم در قانون آيين دادرسي كيفري جديد
بند دوم: تقسيمبندي هوفلدي از حق
هوفلد[7]حقوقدان امريكايي به مفهوم حق در معناي دوم موشكافانه نگريسته و معناهاي متعدد آن را بررسي كرده است. از منظر هوفلد، واژهء حق ميتواند چهار معناي مختلف زير را داشته باشد: مطالبه، آزادي، قدرت(اختيار) و مصونيت. حق در معناي مطالبه[8]در پيوند با تكليف متقابل است؛بدين معنا كه،صاحب حق ادعايي عليه غير دارد و غير مكلف به اجراي آن است[9] (مانند حق طلبكار نسبت به بدهكار). مراد از حق در معناي آزادي آن است كه نظام حقوقي براي افراد امتيازهايي قائل ميشود و بهرهمندي از آن امتيازها لزوما تكليف فرد سوم را در پي ندارد؛ مانند حق انتخاب شغل يا شركت در انتخابات. حق در معناي قدرت بهمعناي قدرت و توانايي انجام كاري است؛ مانند حق مدعي بر اقامۀ دعوا يا حق انسان براي وصيت كردن.[10] مراد از حق در معناي مصونيت حمايت صاحب حق در قبال اعمال ديگران و جلوگيري از اعمال قدرت آنان نسبت به صاحب حق است؛ بهعنوان نمونه، حق پيوستن كارگر به اتحاديههاي كارگري يا حقوق انسان نسبت به حيثيت و حرمت خود و....[11] تقسيمبندي هوفلد صرفا بحثي نظري نيست، بلكه بسته به اينكه حق در كدام يك از دستهبنديهاي فوق قرار بگيرد،لوزام عملي متفاوتي داشته و به تبع آن آثار متمايزي نسبت به صاحب حق و ديگران خواهد داشت.بهعنوان نمونه،لازمه حق در معناي ادعا،تكليف طرف مقابل است.به تعبير ديگر، «من عليه الحق» تكليف اجراي تعهدي را در قبال «من له الحق» دارد.لازمهء حق در معناي آزادي حق نداشتن ديگران بر منع صاحب حق در استفاده از مزاياي پيشبيني شده در نظام حقوقي براي او ست. حق در معناي قدرت لازمهاي مانند اثرپذيري ديگران از اعمال حق و به تبع آن مسؤوليت ديگري را در پي دارد.لازمۀ حق در معناي مصونيت ناتواني ديگران مبني بر بازخواست از صاحب حق به علت استفاده از حق خويش است.
[1]- گلدوست جويباري، محمد، كليات آيين دادرسي كيفري، تهران، انتشارات جنگل جاودانه، 1389، ص30.
[2]- آشوري، محمد، آيين دادرسي كيفري، جلددوم، تهران، انتشارات سمت،صص 52-54.
[3]- being right
[4]-having right
[5]- Definition of Right; The Free Online Dictionary, at http://www.the free dictionary.com/right
[6]- گلدينگ،مارتين پي؛مفهوم حق(1):درآمدي تاريخي؛مترجم:راسخ،محمد؛در:حق و مصلحت، چاپ اول،انتشارات طرح نو،1381.ص120
[7]- Hofeld
[8]- claim-right
[9] وبگاه http://en.wikipedia.org/wiki/Tree generations of human rights 17.: The Internet Encyclopedia of Philosophy(Human Rights)at http://www.icp.utm.edu/h/hum.rts.htm
[10]- موحد،محمد علي؛در هواي حق و عدالت؛نشر كارنامه،1381.ص55
[11] - Three Generation of Human Rights برگرفته از وبگاه http://en.wikipedia.org/wiki/Tree generations of human rights