مشتريگرايي: به عنوان يكي از عناصر رفتاري بازارگرايي، به معني شناخت كافي از مشتريان به منظور ايجاد مستمر ارزش والا براي آنهاست(محمد سليمان ودجوهارا[1]، 2011، 310). مشتريگرايي تمايل كارمند به رفع نيازها و پاسخ به خواستههاي مشتري تحت شرايط شغلي است(براون و همكاران[2]، 2002، 110- 119).
بازاريابي داخلي: بازاريابي دروني به كاركنان به عنوان مشتريان دروني و به مشاغل به عنوان محصولات دروني مينگرد(لي وچن، 2002، 661- 672). بازاريابي داخلي يك فعاليت مهم در توسعه يك سازمان مشتريمدار است. هدف اصلي بازاريابي داخلي توسعه آگاهي از مشتريان دروني و بيروني و برداشتن موانع وظيفهاي در مسير ارزشي كردن كيفيت خدمات و اثربخشي سازمان است(كريستوفر و همكاران[3]، 1991، 256).
دانلود متن كامل از لينك زير :
تعهد سازماني[4]: نگرشهاي مثبت يا منفي افراد نسبت به كل سازمان است كه در آن مشغول به كارند. در تعهد سازماني شخص نسبت به سازمان، احساس وفاداري قوي دارند و از طريق آن سازمان خود را مورد شناسايي قرار ميدهد(استرون ،1376، 73-74 ).
رضايت شغلي[5]: حالات عاطفي مثبتي را شامل ميشود كه فرد به واسطه انجام نقشها و وظايف شغلياش آنها را تجربه ميكند.(مهداد،1387). رضايت شغلي عبارت از نگرش كلي فرد نسبت به شغل خويش. فردي كه داراي رضايت شغلي بالايي است نسبت به شغل خويش داراي نگرشهاي مثبتي است در حاليكه فردي كه از شغل خويش ناراضي است داراي نگرشهاي منفي نسبت به شغل خود است(رابينز، 1376، 163).
1-9-2 تعاريف عملياتي:
پاداش: براي سنجش تاثير پاداش از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: پاداش براساس سنجش عملكرد، تخصيص پاداش براي بهترين خدمت به مشتريان، بهبود شغلي از طريق دادهاي گردآوري شده، نسبت پايه حقوق كارمندان از رقيب، سياستهاي مشوق انگيز.
چشم انداز: براي سنجش تاثير چشمانداز از اين متغيرها استفاده ميكنيم: اعتقاد به چشمانداز، درك آسان از انتقال.
بهبود كارمندان: براي سنجش تاثير بهبود كاركنان از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: نحوه نگريستن به دانش و مهارت، توسعه دانش ومهارت بصورت فرايند مستمر، آموزش كارگروهي و آموزش فراتر از آموزش فردي، آموزش به منظور ارائه عملكرد برتر.
لذت و خوشي: براي سنجش تاثير لذت وخوشي از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: لذت بردن از ماندگاري مشتري، لذت از پاسخگويي سريع، لذت بردن از خوشحال كردن مشتري، لذت بردن از خدمت به مشتري، لبخند زدن به مشتريان شركت.
نياز: براي سنجش تاثير نياز از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: كمك كردن به نيازهاي مشتري، نائل شدن به اهداف از طريق رضايت مشتري، صحبت كردن با مشتري براي رفع نياز، توجه به سليقه، ايجاد هدف براساس رضايت مشتري.
وفاداري: براي سنجش تاثير وفاداري از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: افزايش حقوق، خلاقيت وآزادي، پرستيژ بالاتر، رفتار با ديگران بصورت دوستانه در شغلهاي پيشنهادي جديد.
تعيين هويت: براي سنجش تاثير تعيين هويت از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: اعتبار سازمان، حس مالكيت و تعهد نسبت به سازمان، سربلندي از عضو شركت.
رضايت شغلي: براي سنجش تاثير رضايت شغلي از متغيرهاي زير استفاده ميكنيم: ترك شغلي، رضايت از شغل، رضايت براي نوع كار.
[1] Mohammad Suleiman Awwad and Djouhara Ali Mohammad Agti,
[2] Brown, Tom J.; Mowen, John C.; Donovan, D. Todd and Licata, Jane W.
[3] Christopher, M. G., Payne, A. and Ballantyne, D. F
[4] organizational commitment
[5] job satisfaction