نهادها و سازمانها براساس روابط متقابل انسانها بوجود ميآيند. روابطي كه در نهاد سازمان حالت فردي خود را از دست ميدهد و جنبه اجتماعي پيدا ميكند. تشابهات نهاد و سازمان به عنوان دو شكل اصلي از اشكال اجتماعي به شرح زير است:
1-براساس نيازهاي اجتماعي افراد شكل ميگيرند، البته نوع نياز و نحوه برطرف كردن آن در نهاد و سازمان متفاوت است. نهادها براي برطرفكردن نيازهاي اساسي انسان شكل گرفتهاند كه در تمام دوران حيات بشر وجود داشتهاند. نيازهايي كه سازمانها برطرف ميكنند نسبت به آن نيازها از ضرورت كمتري برخوردارند.
2-ساختار و نظم معيني را براي روابط افراد و كنش متقابل بين آنها تنظيم ميكنند.
3-هم نهاد و هم سازمان سيستمهاي باز اجتماعياند كه براي بقا خود را با تحولات محيطي تطبيق ميدهند. اصولاً بحث نهاد در مباحث سازماني، نگرش به سازمان به عنوان سيستم باز است. مطابق اين نگرش، نهاد سازمان ارزشمداري است كه متناسب با ارزشهاي جامعه شكل ميگيرد.
با وجود تشابه بين نهاد و سازمان اين دو با هم نيز تفاوتهايي دارند. نهادها تطبيقپذير، ارزشمدار و به دنبال پاسخگويي به نيازها هستند. در مقابل سازمانها ابزارگرا و فنمدارند و به طور عقلايي و محاسبه شده عمل ميكنند. نهادها نسبت به سازمانها در برابر تحولات محيطي از پايداري و ثبات بيشتري برخوردار بوده، در طول زمان بقاي خود را حفظ ميكنند و حيات طولانيتري دارند. سازمانها در زمينه و قالب نهادهاي اوليه شكل ميگيرند. در واقع سازمانها به وسيله نهادها شكل داده ميشوند و برخي از آنها كه نسبت به سازمانهاي ديگر پايداري و ثبات بيشتري دارند خصوصيات نهاد را پيدا ميكنند و به نهاد ثانويه تبديل ميشوند. همه سازمانهاي موجود در يك حوزه نهادي در معرض تأثير نيروهاي آن نهاد هستند. منظور از حوزه نهادي(خانواده، آموزش، حكومت، مذهب، و اقتصاد) است. سازمانهايي كه در محيطهاي متلاطم و پيچيده فعاليت ميكنند،ساختار دورني پيچيدهتري را ايجاد ميكنند. نيروهاي نهادي تعيين ميكنند كه سازمان چه ساختاري داشته باشد. البته بايد درنظر داشت كه واكنش سازمانها به محيط نهادي هميشه انفعالي نيست. محيط نهادي شامل ارزشها،هنجارها، باورها، آداب و رسوم، اسطورهها و سنت هاي جامعه است. سازمانها ريشه در محيط نهادي دارند و در بطن آن ساخته ميشوند. محيط نهادي ساختارهايي را به سازمانهايي كه درصدد تصديق و يا تأييد به وسيله محيط هستند تحميل ميكند. كاركرد اصلي محيط نهادي، كسب مشروعيت براي سازمان است. سازمان به عنوان خرده سيستم جامعه بايد مورد تأييد جامعه قرار گيرد و براي نهاديشدن بايد مشروعيت و مقبوليت پيدا كرده و از طرف جامعه حمايت شود. امروزه سازمانها به پديدههاي ضروري در زندگي اجتماعي انسانها تبديل شدهاند. به طوري كه تصور جامعه بدون سازمان دشوار است. سازمانها همه جنبههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اعتقادي و ارزشي جوامع انساني را تحتتأثير قرار ميدهند. به هر حال در همه نظامهاي حكومتي، سازمانها مورد استفاده قرار ميگيرند. در واقع سازمانها ابزار كار دولتها و جوامع براي مديريت جامعه هستند. هر دولت نيز از ديد كلان يك سازمان بزرگ است كه در پيكره خود سازمانهاي متعدد و زيادي را ايجاد ميكند (قليپور،1390: 252).
دانلود متن كامل پايان نامه ارشد : بررسي نگرش به فساد اداري و عوامل اقتصادي اجتماعي مرتبط با آن (مطالعه موردي كاركنان و مراجعه كنندگان به ادارات شهر ياسوج)