الگوهاي سلامت
دانشمندان در تعريف سلامت سه الگوي عمده را برگزيده اند :
الف) الگوي پزشكي: عقيده كلي الگوي پزشكي اين است كه سلامت يعني فقدان يكي يا چند مورد از موارد مرگ[1]، بيماري[2]، ناراحتي[3]، ناتواني[4] و نارضايتي[5] كه در انگليسي به آنها «5d» گفته مي شود. بنابراين فرد اگر بيمار يا در حالت مرگ نباشد در حالت سلامت به سر مي برد. پيروان الگوي پزشكي عمدتاً بر تبيين زيست شناختي بيماري متكي بوده و تمايل دارند كه بيماري بر حسب بدكاري اندامها، سلولها و ساير سيستمهاي زيست شناختي تبيين شود. در الگوي پزشكي، با مشكلات اجتماعي كه بر سلامت اثر مي گذارند سروكار ندارد. در اين الگو سلامت از طريقه معالجه بيماري يا توانبخشي ناحيه اي از بدن كه آسيب ديده است، برقرار مي شود. اين الگو چون بيشتر بر فرآيندهاي زيست شناختي متمركز است داراي محدوديتهايي است. تكيه بر تفكر زيست شناختي نمي تواند سبب درك درستي از سلامتي بر حسب عوامل روان شناختي و اجتماعي باشد و همين طور نمي تواند در ايجاد سلامت بوسيله پيشگيري از بيماريهايي كه در اثر سبك زندگي ناسالم و رفتارهاي تخريبي بوجود آمده اند، موفق باشد (به نقل از باباپور،1381).
ب) الگوي محيطي : اين الگو از تحليل نوين اكو سيستم و خطرات محيطي به سلامت انسان پديد آمده است. در اين الگو سلامت بر حسب كيفيت سازگاري فرد با محيط به هنگام تغيير شرايط تعريف شده است. اين الگو تأثيرات وضعيت اقتصادي، اجتماعي، آموزش و عوامل محيطي چندگانه بر سلامت شخصي را در بر مي گيرد. الگوي محيطي بر وضعيتها و شرايط خارج از فرد كه بر سلامت او تأثير مي گذارد، متمركز است. اين شرايط مشتمل است بر آب و هوا، شرايط زندگي، در معرض مواد مضر قرار گرفتن، شرايط اقتصادي- اجتماعي، روابط اجتماعي و نظام مراقبت از سلامت. از برخي جهات ديدگاه الگوي محيطي درباره سلامت شبيه نظريههاي فلسفي است كه سلامت را به تعاملات موزون با همنوعان و محيط مرتبط مي داند – وقتي محيط تغيير مي كند، تعامل فرد با آن نيز بايد تغيير يابد تا اين نظام باقي بماند- بر اساس اين رويكرد بيماري و عدم سلامت يعني ناموزوني انسان با تعاملات محيطي(ادلين، 1999؛ به نقل از باباپور،1381).
پ) الگوي كلي نگر[6]: اين الگو سلامت را بر حسب كليت شخص، و نه بر اساس بخش بيماري از بدن، تعريف مي كند. الگوي كلي نگر، جنبههاي فيزيولوژيك، رواني، اجتماعي، معنوي و محيطي افراد و جوامع را شامل مي شود و بر سلامت بهينه، پيشگيري از بيماري و حالتهاي رواني و هيجاني مثبت متمركز است. الگوي كلي نگر، سلامت معنوي را نيز در بر مي گيرد كه الگوي پزشكي فاقد اين بعد مي باشد. اين الگو سلامت را حالت بهينه و يا رفتارهاي مثبت مي داند. اين الگو معتقد است كه سلامتي ايستا نيست بلكه فرآيند پويايي است كه تمام تصميماتي را كه روزانه مي گيريم در نظر مي گيرد. بنابراين تمام تصميمات ما بر سلامت و تندرستي مان اثر مي گذارد(همان منبع).
[1] death
[2] disease
[3] discomfort
[4] disability
[5] dissatisfaction
. Holistic 1