دانشگاه آزاد اسلامي
واحد يزد
دانشكده مديريت
رشته : مديريت
گرايش: مالي
عنوان:
رابطه بين حجم نقدينگي و بازده سهام در شركت هاي بورس اوراق بهادار تهران
براي رعايت حريم خصوصي نام نگارنده و استاد راهنما در سايت درج نمي شود
(در فايل دانلودي نام نويسنده و استاد راهنما موجود است)
تكه هايي از متن پايان نامه به عنوان نمونه :
(ممكن است هنگام انتقال از فايل اصلي به داخل سايت بعضي متون به هم بريزد يا بعضي نمادها و اشكال درج نشود ولي در فايل دانلودي همه چيز مرتب و كامل است)
چكيده :
در اين تحقيق به بررسي ارتباط بين حجم نقدينگي و بازده سهام در اقتصاد ايران براي داده هاي فصلي در بازه زماني 1392-1380 بر اساس مدل اقتصاد سنجي VAR و OLS پرداخته ايم. متغيرهاي حجم نقدينگي، بازده سهام، نرخ ارز، تورم، رشد توليد ناخالص داخلي و درجه باز بودن اقتصاد به صورت فصلي وارد مدل شده اند.پس از بررسي مانايي متغيرها و اثبات وجود ارتباط بلند مدت در داده ها،وقفه بهينه جهت تخمين الگوي VAR تعيين گرديد.سپس ارتباط علي بين متغيرها با استفاده از آزمون عليت گرنجر انجام شد و ارتباط علي بين متغيرهاي مستقل و بازده سهام مورد تاييد قرار گرفت.پس از اطمينان از وجود ارتباط علي بين متغير ها با استفاده از الگوي OLS ميزان اثرگذاري متغير مستقل بر وابسته شناسايي شد . همچنين در اين تحقيق نشان داده شد كه ارتباط معنادار بين حجم نقدينگي و شاخص بازده سهام وجود دارد.
كلمات كليدي: حجم نقدينگي ، بازده سهام
مقدمه
چالش تورم هواره يكي از دغدغه هاي سرمايه گذاران و فعالان اقتصادي به عنوان بخش فعال اقتصاد بوده به طوريكه تغييرات در شاخص تورم به طور مستقيم و غير مستقيم بر سودآوري و بازده سهام اثر ميگذارد.
در سالهاي اخير علاوه بر تورم واقعي و قابل پيش بيني در اقتصاد بحران ارز و تحريم هاي اقتصادي غرب به طور مستقيم بر تورم و در نتيجه نقدينگي در بخش هاي هاي مختلف اقتصادي از جمله تحريك نقدينگي در بازار بورس اوراق بهادار تاثير گذاشته است.به طوري كه نا اطميناني و تهديد سرمايه گذاري در مقطعي به عنوان يك اسيب خارجي در بخش هاي مختلف اقتصادي قلمداد مي شد.
در همين راستا و با توجه به نوسانات شديد نقدينگي در بخش بازار سرمايه و اثر مستقيم و غير مستقيم ان بر بازده سهام در اين پژوهش به دنبال تبيين ارتباط بين اين دو متغير مي باشيم.
بيان مسئله
سرمايهگذاران به عنوان تامينكنندگان منابع مالي مورد نياز واحدهاي اقتصادي با انگيزه هاي مختلفي سرمايهگذاري مي كنند كه مي تواند شامل بهرهگيري از سود و مزاياي نقدي و نيز مالكيت در اين واحدها باشد. از طرف ديگر واحدهاي اقتصادي نيز به دلايل مختلفي به منابع مالي نيازمند هستند، ولي آنچه بيش از همه براي سرمايهگذاران و واحدهاي اختصاصي مهم به نظر ميرسد، افزايش ثروت سهامداران است.
با توجه به موضوع تحقيق حاضر، يكي از مهمترين تصميمات مديران يك شركت، اخذ تصميم در مورد افزايش سرمايه و استفاده از موثرترين روشهاي افزايش سرمايه است؛ زيرا اين اقدام علاوه بر تاثير سريع خود بر قيمت سهام و بازده سهامداران ممكن است بر ساير فعاليت هاي شركت نيز اثرگذار باشد. البته بايستي اذعان داشت كه افزايش سرمايه، يكي از بهترين روشهاي كسب نقدينگي در جهت توسعه فعاليتها و اجراي طرحهاي آتي هم به لحاظ هزينه سرمايه و هم سهولت انجام آن است. ليكن پس از افزايش سرمايه، سهامداران از لحاظ رواني كاهش قيمت سهامشان را كاهش ثروت خود تلقي مي كنند و مديران شركت را مسئول اين امر مي دانند..
بازده سهام يكي از فاكتور هاي مهم در انتخاب بهترين سرمايه گذاري است. سرمايه گذاران علاوه بر اينكه بسياري از عوامل درون و برون شركتي را براي پيش بيني و تصميم گيري در نظر مي گيرند، با آگاهي از عوامل مؤثر بر بازده سهام مي توانند با كيفيت ودقت بيشتري سرمايه گذاري كنند. يكي از مهمترين عوامل اثرگذار بر بازده سهام، نقدينگي شركت است. نقدينگي وجه نقد مي تواند به ادامه حيات شركت ها در زمان پريشاني هاي اقتصادي يا شوك غيرمنتظره كسب و كار كمك كند و كمبود نقدينگي يا ناكافي بودن وجه نقد منجر به حركت شركت به سمت ورشكستگي مي شود و البته اگر شركت ها به منظور مواجه نشدن با كمبودوجه نقد و جلوگيري از خسارت هاي احتمالي ناشي از آن اقدام به نگهداري بيش از حد وجه نقد بنمايند؛ به دليل راكد ماندن وجه نقد متضرر مي شوند. به طور معمول، مديران به دنبال سطحي از نقدينگي هستند كه با توجه به مزايا و معايب نگهداري موجوديهاي نقدي حالت بهينه داشته باشد. بنابراين تحقيق حاضر در جهت فراهم آوردن شواهدي در خصوص بررسي رابطه بين ميزان نقدينگي با بازده سهام به عنوان يكي از مهمترين شاخص هاي ارزيابي عملكرد آينده شركت مي باشد.
اهداف پژوهش
اهداف اين تحقيق عبارت است از:
اهداف علمي: هدف اصلي تحقيق بررسي رابطه بين نقدينگي و بازده سهام مي باشد.
هدف نهايي شناسايي محرك هاي نقدينگي و تاثير غير مستقيم بر بازده سهام
هداف كاربردي: شناسايي چگونگي اثر گذاري نقدينگي بر بازده سهام و كانال هاي اثر گذار نقدينگي بر بازده
پرسشهاي پژوهش
آيا بين حجم نقدينگي و شاخص بازده سهام ارتباط معنادار وجود دارد؟
آيا بين تغييرات نرخ ارز و شاخص بازده سهام ارتباط معنادار وجود دارد؟
آيا بين شاخص تورم و شاخص بارده سهام ارتباط معنادار وجود دارد؟
آيا بين رشد توليد ناخالص داخلي واقعي و بازده سهام ارتباط معناداري وجود دارد؟
آيا بين درجه باز بودن اقتصاد و بازده سهام ارتباط معناداري وجود دارد؟
تعاريف مفهومي و عملياتي پژوهش
شاخص بازده سهام:
بازده كل و يا بازده دوره نگهداري، قابل مقايسه ترين معيار سنجش نتيجه يك سرمايهگذاري، صرف نظر از نوع دارائيهاي مورد سرمايه گذاري است.
بازده سهام از دو قسمت تشكيل مي شود:
نرخ بازده هم براي دورههاي گذشته و هم براي دوره هاي آينده قابل محاسبه است. چنانچه شما سهمي را درابتداي يك دوره زماني خريداري نمائيد، بازده دوره نگهداري يا بازده كل از فرمول زير استخراج مي گردد.
اگر Dt سود نقدي سهم در يك دوره مالي و Pt و Pt-1 قيمت سهم در ابتدا و انتهاي دوره مالي يادشده باشد آنگاه درامد سهم(E) برابر است با:
Et = Dt + (Pt - Pt-1)
با تقسيم اين معادله بر Pt-1 ، بازده سهم(Y) در طول دوره به دست ميآيد:
Yt = (Dt/ Pt-١) + (Pt - Pt-١) / Pt-١
چنانكه پيداست، بازدهي سهم هميشه مثبت نيست؛ و بسته به ميزان تغييرات قيمتي در دوره
نگهداري و ميزان پرداخت سودنقدي در پايان دوره مالي ممكن است مثبت، صفر يا حتي منفي شود.
حجم نقدينگي:
به مجموعه پول (سپردههاي ديداري بخش غيردولتي نزد بانكها و اسكناس و مسكوك در دست اشخاص) و شبه پول (سپردههاي سرمايهگذاري مدتدار، سپردههاي قرضالحسنه پسانداز و سپردههاي متفرقه) نقدينگي گفته ميشود.(ر.ك : تعاريف و مفاهيم استاندارد ، مركز آمار ايران) در يك تعريف ساده، مجموع اسكناس و مسكوكات و منابع اعتبارات بانكي، مهم ترين اجزاي تشكيل دهنده نقدينگي هستند. و يا به عبارت بهتر نقدينگي عبارت است از مجموع اسكناس و مسكوكات در دست مردم به علاوه سپرده هاي كوتاه مدت (پول) و سپرده هاي بلند مدت (شبه پول).
متغيرهاي تحقيق
كه در آن:
Rit:بازده سهام
Liquidityit:حجم نقدينگي
Fundamentalsit:متغيرهاي كنترل كه شامل متغيرهاي كلان اقتصادي از جمله نرخ ارز حقيقي،نرخ رشد واقعي سرانه،تورم،درجه باز بودن اقتصاد،سهم تجارت از بازار سرمايه،سهم تجارت از توليد ناخالص داخلي مي باشد.
مراحل و طرح كار
روش به كاررفته در تحقيق حاضر از نوع توصيفي – تحليلي مي باشد كه به منظور تطبيق تئوري هاي مالي با واقعيت جوامع ، روابط علي بين متغيرها با استفاده از آمار و ارقام مورد بررسي قرار ميگيرد و پس از تطبيق با تئوري ها با استفاده از آمار استنتاجي و روش هاي اقتصادسنجي رد يا اثبات فرضيه هاي ارائه شده مورد آزمون قرار ميگيرد.
اطلاعات موردنياز در اين تحقيق از طريق منابع مختلف گردآوري شده است.داده هاي موردنياز از وب سايت هاي مختلف (سازمان بورس اوراق بهادار تهران ) و صورت هاي مالي شركت هاي مورد مطالعه گردآوري شده است و همچنين كتابها و مقالات مختلف مرتبط با اين موضوع مورد استفاده قرار گرفته است.
جامعه اماري شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طي سال هاي 1380 الي 1392 مي باشد.وبا استفاده از روش نمونهگيري تصادفي ساده، تعداد عناصر مورد نياز از هر گروه انتخاب خواهد شد. در زير فرمول تعيين نمونه آورده شده است .
= تعداد نمونه، = تعداد كل جامعه آماري، p= نسبت موفقيت در جامعه و از آنجايي كه ميخواهيم n يعني تعداد نمونه حداكثرباشد p معادل يك دوم است.، = دقت برآورد، = مقدار متغير نرمال متناظر با سطح اطمينان درصد
روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها
در اين تحقيق اين تحقيق از نوع كاربردي است و در اين تحقيق از روش اقتصاد سنجي پانل ديتا يا داده هاي تابلويي استفاده خواهد شد كه توضيح مختصر ان به شرح ذيل است:
روش پنل ديتا:
انواع داده¬هايي كه عموماً براي تحليل¬هاي تجربي به كار برده مي¬شوند، در سه گروه مورد بحث و بررسي قرار مي¬گيرند:
در داده¬هاي سري زماني مقادير يك يا چند متغير را طي يك دوره زماني مشاهده مي¬كنيم (براي مثال GDP طي چند فصل يا چند سال) در داده¬هاي مقطعي، مقادير يك يا چند متغير براي چند واحد يا مورد نمونه¬اي در يك زمان يكسان جمع¬¬آوري مي¬شود (براي مثال نرخ¬هاي جرم و جنايت براي سي استان ايران در در يك سال معين).
داده¬هاي تابلويي تركيبي از داده¬هاي مقطعي و سري زماني مي¬باشد، يعني اطلاعات مربوط به داده¬هاي مقطعي در طول زمان مشاهده مي¬شود. بدين¬صورت كه چنين داده¬هايي داراي دو بعد مي باشند كه يك بعد آن مربوط به واحدهاي مختلف در هر مقطع زماني خاص است و بعد ديگر آن مربوط به زمان مي¬باشد. براي براورد مدل هايي كه از اين متغير ها در انها استفاده مي شود از روش پنل ديتا استفاده مي شود.
به طور كلي ميتوان گفت مزيت استفاده از دادههاي تلفيقي نسبت به سريهاي زماني و دادههاي مقطعي آن است كه دادههاي تلفيقي، با تركيبي از سريهاي زماني و مقطعي، اطلاعات بيشتر، تنوع يا تغييرپذيري بيشتر، همخطي كمتر بين متغيرها، درجات آزادي و كارآيي بيشتر را فراهم ميكند. سريهاي زماني معمولاً دچار همخطي هستند در حاليكه در دادههاي تلفيقي، بعد مقطعي دادهها موجب افزايش تغييرپذيري يا تنوع بسيار زيادي ميشود كه با در دست داشتن اين اطلاعات ميتوان برآوردهاي معتبرتري انجام داد. در ضمن اين روش امكان بيشتري براي شناسايي و اندازهگيري اثراتي را فراهم ميكند كه به وسيله فقط آمارهاي مقطعي و يا فقط سري زماني به سادگي قابل شناسايي نيست. براي آشنايي بيشتر مدل پانل ديتاي زير را در نظر بگيريد:
Yit = αi + βit Xit + Uit
αi عرض از مبدأ،
β = (β1, β2, … ,βk) بردار ضرايب يا پارامترها،
Xit شامل k متغير توضيحي است،
Uit جمله اخلال مدل مي باشد كه از فروض كلاسيك رگرسيون خطي پيروي ميكند،
i = 1, 2, … ,N تعداد مقاطع و
t = 1, 2, … ,T دوره زماني است.
در اين صورت تخمين معادله فوق به فروض ما درباره عرض از مبدأ، ضريب شيب و جمله خطاي Uit بستگي دارد. روشهاي متداول براي تخمين معادله فوق با استفاده از دادههاي تركيبي عبارتند از:
1- روش مدل اثرات مشترك[1]
2- روش مدل اثرات ثابت[1]
3- روش مدل اثرات تصادفي[1]
براي انتخاب هر يك از اين روش ها از ازمون هاي تشخيصي بصورت ذيل استفاده خواهد شد.
براي تعيين نوع مدل مورد استفاده در دادههاي تركيبي از آزمونهاي مختلفي استفاده ميشود. رايجترين آنها آزمون چاو[1] براي استفاده از مدل اثرات ثابت در مقابل مدل برآوردي دادههاي تلفيق شده(Pooled) است. آزمون هاسمن[1] براي استفاده از مدل اثر ثابت در مقابل مدل اثر تصادفي است.
1-2-مقدمه
جريان هاي نقدي در بسياري از تصميمات مالي، مدل هاي ارزش گذاري اوراق بهادار، روش هاي ارزيابي طرحهاي سرمايه اي و غيره، نقش محوري دارند. اطلاعات مربوط به جريان هاي نقدي همچنين از لحاظ درون سازماني نيز اداره امور را در كاراترين شكل خود امكان پذير مي سازد و منجربه اتخاذ تصميمات بهينه در زمينه هاي عملياتي، سرمايه گذاري و تأمين مالي مي شود.
در چارچوب نظري حسابداري مالي كه تأمين كننده ي هدف هاي گزارشگري مالي است توجه خاصي به جريان هاي نقدي و امكان پيش بيني ان مبذور شده است. شركت بايد بتواند وجوه نقد كافي براي ايفاي تعهداتش به هنگام سررسيد و ساير عمليات نقدي و از جمله سود نقدي سهام ايجاد نمايد.
جريان نقد عملياتي[1] (CFO)، وجه نقدي است كه از فعاليت هاي عملياتي واحد تجاري جاصل مي شود. اما جريان هاي نقد آزاد[2] (FCF) وجوهي است كه بعد از تعديلاتي بر روي جريان نقد عملياتي به دست مي آيد. نظريه ي جريانهاي نقد آزاد كه در سال 1986 براي اولين بار توسط جنسن[3] مطرح شد و به تدريج توسعه يافت. يكي از مباحث جديد در ادبيات مالي اتسك ه رفتار شركتهايي را توصيف مي كند كه با نظريه هاي قبلي اقتصادي قابل توجيه نبود.
جريان هاي نقد آزاد يكي از معيارهاي اندازه گيري عملكرد واحد تجاري است و وجه نقدي را نشان مي دهد كه شركمت پس از انجام مخارج لازم براي نگهداري يا توسعه دارايي ها در اختيار دارد. جريانهاي نقد آزاد مي تواند كاربردهاي مهمي براي سهامداران در ارزيابي سلامت مالي واحد تجاري داشته باشد. همچنين مديران نيز مي توانند با استفاده كارآمد از منابع تحت مالكيت خود جريان هاي نقد آزاد را در طرحهايي با ارزش فعلي خالص[4] (NPV) مثبت سرمايه گذاري كرده و باعث افزايش ارزش شركت گردند.
اما نكته اي كه در اين
...
در اين سايت فقط تكه اي از متن اين پايان نامه درج شدهادامه در سايت منبع :پايان نامه رابطه بين حجم نقدينگي و بازده سهام در شركت هاي بورس اوراق بهادار ...