دانشكده مديريت
پايان نامه براي دريافت درجه كارشناسي ارشد (M.A )
مديريت بازرگاني
گرايش: داخلي
عنوان:
تاثير بازارگرايي بر نوآوري در خدمات درشعب بانك صادرات شهرستان كاشان
زمستان 1393
براي رعايت حريم خصوصي نام نگارنده و استاد راهنما در سايت درج نمي شود
(در فايل دانلودي نام نويسنده و استاد راهنما موجود است)
تكه هايي از متن پايان نامه به عنوان نمونه :
(ممكن است هنگام انتقال از فايل اصلي به داخل سايت بعضي متون به هم بريزد يا بعضي نمادها و اشكال درج نشود ولي در فايل دانلودي همه چيز مرتب و كامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده 1
فصل اول:كليات تحقيق
مقدمه 3
1-1- بيان مسئله 4
1-2- اهميت و ضرورت انجام تحقيق 6
1-3- اهداف تحقيق 8
1-3-1- هدف اصلي 8
1-3-2- اهداف فرعي 8
1-4- فرضيات تحقيق 8
1-4-1- فرضيه اصلي 8
1-4-2- فرضيات فرعي 8
۱-5-تعاريف نظري و عملياتي واژهها 9
1-5-1- تعاريف نظري 9
1-5-2- تعاريف عملياتي 9
فصل دوم: ادبيات و پيشينه تحقيق
مقدمه 12
2-1- پيشينه پژوهش 13
2-1-1-پيشينه پژوهش در جهان 13
2-1-2- پيشينه پژوهش در ايران 16
2-2- مباني نظري تحقيق 18
2-2-1 بازارگرايي 18
2-2-2- ديدگاه هاي بازارگرايي 21
2-2-2-1- ديدگاه كهلي و جاورسكي 21
2-2-2-2- ديدگاه نارور و اسلاتر 23
2-2-2-2- 1-رقيب گرايي 25
2-2-2-2- 2- هماهنگي بين بخشي 25
2-2-2-2- 3-نتايج بازارگرايي 25
2-2-2-2- 4-پيش زمينه هاي بازارگرايي 28
2-2-3- رويكرد هوشمندي بازار كوهلي و جاورسكي 29
2-2-4- بازارگرايي در برابر مشتري گرايي 29
2-1-5- بازارگرايي در برابر بازاريابي خارجي 30
2-2-6- بازاريابي دروني و بازارگرايي 31
2-2-7- نقش ميانجي بازارگرايي 31
2-2-8 نوآوري 34
2-2-9 انواع طبقه بندي نوآوري 35
2-2-10- شاخص هاي سنجش نوآوري 37
2-2-11- نوآوري سازماني 37
2-2-12- نقش اعتماد در نوآوري سازماني 40
2-2-13- سير تحول نوآوري 41
2-2-14- مدلهاي نوآوري سازماني 42
2-2-14-1- مدل آبرنسي كلارك: 42
2-2-14-1 - مدل هندرسون كلارك 43
2-2-15- ويژگيهاي سازمانهاي نوآور 44
2-2-16- فرايند نوآوري در سازمان 45
2-2- 17- مفهوم عملكرد بانكي 47
2-2-18 - مدل عوامل مؤثر بر بهبود عملكرد بانكها 48
2-2-19- مؤلفههاي افزايش قدرت بانكها در جذب منابع مالي 48
2-2-19-1- (فناوري) اطلاعات و ارتباطات: 48
2-2-19-2-مهارتهاي نيروي انساني: 49
2-2 -19-3-تنوع خدمات بانكي: 49
2-2-19-4-كيفيت خدمات بانكي: 50
2-2-20-رضايت مشتريان از كاركنان بانك: 50
2-2-20-1-مطلوبيت محيط داخلي بانك: 51
2-2-20-2-مطلوبيت محل استقرار مكاني بانك: 51
2-2-20-3-استفاده از شاخصهاي CAMEL: 52
2-2-20-3-1- كفايت سرمايه: 52
2-2-20-3-2-كيفيت داراييها : 53
2-2-20-3-3-كيفيت مديريت: 53
2-2-20-3-4-درآمدها 53
2-2-20-3-5- نقدينگي 54
2-2-21-1-ريسك اعتباري 54
2-2-21-2-ريسك نقدينگي 55
2-2-21-3-ريسك نرخ سود مالي 55
2-2-21-4-ريسك توانايي 55
2-2-22-بهينه گزيني 55
2-2-22-1-اندازه بانك 55
2-2-22-2-كنترل هزينه ها 56
2-2-22-3-ساختار سپردهها 56
2-2-22-4- بهره وري كاركنان 56
2-2-22-5-اهرم مالي 56
2-2-22-6-توسعه درآمدهاي كارمزد 57
2-2-23 بازار گرايي و نوآوري 57
2-3- مدل مفهومي 58
فصل سوم: روش تحقيق
مقدمه 61
3-1. روش تحقيق 61
3-2. جامعه آماري مورد پژوهش: 62
3-3. حجم نمونه آماري 62
3-4. روشها و ابزار گردآوري اطلاعات 64
3-5. روايي ابزار 65
3-5-1. روش بررسي اسناد و مدارك 65
3-5-2.روش ميداني 66
3-6.مقياسهاي اندازهگيري متغيرها 66
3- 7. مقياس اندازهگيري نگرشها 66
3-7-1. مكان بررسي: طبيعي و ساختگي 66
3-7-2. واحد تجزيه و تحليل:افراد ، زوجها، گروهها، سازمانها 67
3-7-3. افق زماني: بررسي مقطعي در برابر بررسي دورهاي 67
3-8 . روش تجزيه و تحليل دادهها 67
3- 9. روشها و فنون آماري مورد استفاده براي تجزيه وتحليل مشاهدات 67
3-10. پايايي 68
3- 10- 1. ثبات سنجهها 68
3-10-2. سازگاري دروني سنجهها 68
3-11. روايي 69
3- 11- 1. روايي محتوا: 70
3- 11- 2. روائي وابسته به معيار: 70
3- 11- 3. روائي سازه ( مفهومي): 70
3-12.آزمون فرض نرمال بودن متغيرها: 70
فصل چهارم: تجزيه و تحليل داده ها
مقدمه 73
4-1- آمار توصيفي 73
4-1-1 -جنسيت 73
4-1-2-وضعيت تاهل 74
4-1-3 -تحصيلات 75
4-1-4-وضعيت سني 77
4-1-5 -سابقه كاري 77
4-2 - آزمون فرضيات تحقيق 79
4-2-1-آزمون فرضيه اصلي پژوهش 79
4-2 – 2- آزمون فرضيه فرعي اول 80
4-2-3- آزمون فرضيه فرعي دوم 80
4-2-4 -آزمون فرضيه فرعي سوم 81
4-2-5 -آزمون فرضيه فرعي چهارم 82
4-3- رتبهبندي ابعاد بازارگرايي 83
فصل پنجم: نتيجه گيري و پيشنهادات
5-1- جمع بندي 85
5-2-يافته ها 85
5-2-1- يافته هاي حاصل از آزمون فرضيه اصلي تحقيق: 85
5-2-2- يافتههاي حاصل از آزمون فرضيه فرعي اول: 88
5-2-3- يافتههاي حاصل از آزمون فرضيه فرعي دوم: 90
5-2-4- يافتههاي حاصل از آزمون فرضيه فرعي سوم: 91
5-2-5- يافتههاي حاصل از آزمون فرضيه فرعي چهارم: 92
5-2-5-1 بحث و تفسير فرضيه فرعي چهارم 92
5-4-پيشنهادها 93
5-5-محدوديت هاي تحقيق 94
5-5-1 محدويت ذاتي 94
5-5-2 محدوديت اجرائي 94
5-6- پيشنهادها براي تحقيقات آتي 95
منابع 96
منابع فارسي 96
پيوست ها 102
چكيده انگليسي 117
چكيده
هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير بازارگرايي بر نوآوري در خدمات در شعب بانك صادرات شهرستان كاشان ميباشد جامعه آماري پژوهش را كليه كاركنان رسمي شاغل در شعب بانك صادرات شهرستان كاشان به تعداد 240 نفر تشكيل ميدهند كه طبق جدول مورگان – كرجسي(1972) تعداد 148 نفر به عنوان حجم نمونه به صورت تصادفي ساده انتخاب شدند. در تحقيق مورد نظراز دو پرسشنامه استاندارد بازارگرايي نارور و اسلاتر[1](1990) و نوآوري خدمات كه تركيبي از پرسشنامه هاي جيمنز-جيمنز و ديگران (2008)، پنيادز 2006)، پراجگو و سوهل (2006) (به نقل از چوپاني، 1390) ميباشد، استفاده شده است. جهت تجزيه و تحليل دادهها از آمار توصيفي(جهت نمايش اطلاعات جمعيت شناختي) و آمار استنباطي استفاده شده است. با توجه به فاصلهاي – عددي بودن متغيرهاي پژوهش و از سوي ديگر نتيجه آزمون كلوموگروف – اسمرينوف جهت آزمونهاي استنباطي تحقيق از آزمون رگرسيون خطي استفاده شده است. نتايج نشان داد بازارگرايي و مولفههاي آن (مشتريگرايي،رقيبگرايي، پاسخگويي و رضايت مشتري) بر روي نوآوري خدمات بانكي تاثير مثبت و معناداري دارد كه در اين بين نقش مولفه رقيبگرايي بيشترين و مولفه مشتريگرايي كمترين ميباشد.
كليد واژه ها: بازارگرايي، نوآوري در خدمات، رقيبگرايي، مشتريگرايي
مقدمه
بازارگرايي، مجموعهاي از رفتارهاي پاسخگويي و پيشگامي سازماني است كه سازمانها بر عهده ميگيرند تا مشتري محور باشند و به صورتي پيوسته و فعال با استفاده از دانش، تجربه و فرصتهاي موجود در بازار تمام تلاش خود را به كار ميگيرند تا با ايجاد نوآوري در محصول و فرآيند، نيازها و خواستههاي آشكار و پنهان مشتريان را برطرف كنند نارور و اسالتر (2004). نارور و اسالتر بازارگرايي را از نظر ساختاري و مفهومي به سه جزء مشتريگرايي، رقيبگرايي و هماهنگي ميان وظيفهاي تقسيم كردهاند.
نوآوري مفهوم پيچيدهاي است كه از منابع گوناگون مشتق ميشود و انواع آن به صورتهاي مختلف تعريف شده است. در يكي از تقسيمبنديهاي شناخته شده، نوآوري، به دو دسته نوآوري در محصول و نوآوري در فرآيند تقسيم ميشود نوآوري در محصول، در برگيرنده ارائه كالا و خدمات جديد در سازمان است، درحاليكه نوآوري در فرآيند، شامل نوآوري در ابزار و روشهايي نظير تكنيكهاي توليد يا بازاريابي كالاها و خدمات است كه از طريق آن، محصولات و خدمات به سازمان ارائه ميشوند. نوآوري در محصول و نوآوري در فرآيند اغلب در پيوند با يكديگر روي ميدهند؛ زيرا فرآيندهاي جديد ميتوانند توليد محصولات جديد را امكانپذير سازند و محصولات جديد نيز توسعه فرآيندهاي جديد را ممكن ميسازند.
امروزه شناخت و پيش بيني نيازهاي مشتريان براي بانكها جهت مزيت رقابتي و بخشبندي بازار يك ضرورت است. مشتري عامل كليدي و محوري در تقويت چابكي بانكها قلمداد ميشود و جهتگيري كليه اهداف، استراتژيها و منابع حول محور جذب و نگهداري مشتري ميباشد. حفظ و تقويت وفاداري مشتريان براي بانك هايي كه دغدغه حفظ و توسعه جايگاه رقابتي خويش را در بازار دارند، چالشي استراتژيك تلقي ميشود؛ بنابراين وفاداري مشتريان كليد موفقيت تجاري بانك محسوب ميشود بدين معنا كه با افزايش وفاداري مشتريان ميتوان انتظار داشت سهم بازار و ميزان سود دهي ارتقا مييابد. درك بازار با برنامهريزي و اتخاذ استراتژيهاي مناسب جهت وفادار كردن مشتريان و افزايش نرخ وفاداري آنها منافع بلند مدت براي بنگاههاي اقتصادي را سبب ميشود (حميدي زاده و غمخواري، 1388). دو مسئله مهمي كه بر روي رضايت مشتري و در نهايت وفاداري او اثرگذار است توجه شركت به بازاريابي و نوآوري در عملكرد و خدمات ارائه شده به مشتري است. اين موضوع نشان ميدهد كه يك فرمول برنده، داشتن نوآوري زياد به همراه بازاريابي وسيع است. نوآوري صرفا در خلق محصولات جديد و بهتر نيست بلكه همچنين توسعه نظامهاي بهتر و مفاهيم جديد كسب و كار است. بازاريابان نقش حياتي در بروزرساني نوآوريها، تخمين ظرفيت بالقوه آنها و شناسايي تركيبات يا ويژگيهاي آنها و برنامههاي عرضه كالاي جديد و جا انداختن آن ايفا ميكنند (كاتلر، 1386).
1-1- بيان مسئله
رشد سريع بنگاههاي اقتصادي، تغييرات سريع، ابهام محيطي و پارهاي مسايل ديگر باعث شده است كه بحث نوآوري در سازمانها و از جمله صنعت بانك از اهميت بالايي برخوردار باشد.در بازار رقابتي امروز، بسياري از سازمانها در حال از دست دادن مشتريان خود هستند اما اين از دست دادن مشتريان به معناي از بين رفتن نياز مشتريان نيست بلكه انها، نياز خود را از جاي ديگري تامين مينمايند. خريد مجدد مشتريان امروزه به عنوان يك موضوع مهم مورد توجه مديران قرار گرفته است.دردنياي رقابتي امروز همه موسسات تجاري و خدماتي در پي دستيابي به سهم بازار بيشتر، از هر ترفندي براي دستيابي به اهدافشان استفاده مينمايند. از جمله: نوآوري در خدمات، كسب رضايت و اعتماد مشتريان و نيز ارائه خدمات تخصصي و مطلوب براي حفظ آنها به عنوان منبع درا مد، كه آنها را در رجوع دوباره شان به موسسه تشويق ميكند.
منظور از نوآوري خلاقيت متجلي شده و به مرحله عمل رسيده است. به عبارت ديگر نوآوري يعني انديشه خلاق تحقق يافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرايند و خدمات جديد به بازار است؛ نوآوري بكارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است. نوآوري مهارتي است كه با بسياري همكاريهاي ديگر همراه است. نوآوري به دگرگونيهاي عمده در زمينه پيشرفتهاي تكنولوژيك يا ارائه تازهترين مفاهيم مديريت يا شيوه هاي توليد، اطلاق ميشود. نوآوري پديدهاي واقعاً چشمگير و جنجالي است. نوآوري عموماً پديدهاي نادر است كه فقط در عدهاي خاص ميتوان آن را سراغ گرفت. هالت (1998) اصطلاح نوآوري را در يك مفهوم وسيع به عنوان فرآيندي براي استفاده از دانش يا اطلاعات مربوط به منظور ايجاد يا معرفي چيزهاي تازه و مفيد به كاربرد. نوآوري هر چيز تجديد نظر شده است كه طراحي و به حقيقت درآمده باشد و موقعيت سازمان را در مقابل رقبا مستحكم كند و نيز يك برتري رقابتي بلندمدت را ميسر سازد. به عبارتي نوآوري خلق چيز جديدي است كه يك هدف معين را دنبال و به اجرا در ميآورد. بنابراين، در يك تعريف كلي ميتوان نوآوري را به عنوان هر ايدهاي جديد نسبت به يك سازمان و يا يك صنعت و يا يك ملت و يا در جهان تعريف كرد. (خداداد حسيني، 1378، :48). نوآوري در خدمات ميتواند در چهار بعد 1. خدمت جديد، 2. تعامل با مشتري، 3. تحويل خدمت و 4. تكنولوژي روي دهد(رياحي،1384: 49).
يكي از كليدهاي موفقيت در بازارهاي رقابتي و نوآوري در ارائه خدمات اين است كه برنامه هاي بازاريابي خلاقي به كار گرفته شود تا اينكه نيازهاي مشتريان و گرايش هاي بازاريابي در هر لحظه قابل مشاهده باشد. بازارگرايي از جمله تواناييها و قابليت هايي است كه به شركتها اجازه ميدهد تا مزيت موقعيتي خوبي به دست آورند، به عبارت ديگر بازارگرايي به عنوان فلسفه و رفتاري به سوي تعيين و درك نيازهاي مشتريان هدف و سازگاري پاسخ سازمان ادراك ميشود، به اين منظور كه آنها نيازها را بهتر از رقبا برآورده نموده و در نتيجه مزيت رقابتي ايجاد مينمايند (جيمز[2]،2007: 63) .
بازارگرايي عاملي تعيين كننده در ايجاد مزيت رقابتي در بانكها به شمار ميرود. بنابراين بانكها در كنار توجه به مشتريان بيروني خود بايد به كاركنان خود به عنوان مهمترين دارايي نامشهود خود نيز توجه نمايند. توجه به عوامل موثر در كارايي داراييهاي نامشهود (كاركنان) مانند مهارت شغلي، رضايت شغلي، امنيت شغلي و قابليتهاي باطني ميتواند نقش مهمي در حفظ مزيت رقابتي بانكها ايفا نمايد. با توجه به تغيير و تحولات گسترده در زمينه هاي مختلف كسب و كار نياز بانكها به افزايش سطح كيفي محصولات و خدماتشان افزايش يافته است. بنابراين در اين راستا بانكها نيازمند توسعه توانمنديهاي سازماني در جهت ارائه محصولات و خدمات با كيفيت بالا هستند. كاركنان به عنوان مشتريان داخلي بانكها نقش اساسي را بر عهده دارند.
با توجه به اهميت روزافزون بخش خدمات در چشمانداز اقتصادي، اهميت كاركنان خدماتي در فرايند ارائه خدمات اثربخش مورد بحث بيشتري قرار گرفته است. در سازمانهاي خدماتي همچون بانكها، لازمه ارائه خدمت شايسته به مشتريان جذب كاركنان مستعد و همچنين آموزش و ايجاد انگيزش در آنان است عدم توجه به مشتري راهي به سوي نابودي براي هر كسب و كاري محسوب ميشود. بنابراين بازارگرايي پيش نياز عمليات موفق يك كسب و كار ميباشد لذا بانكها ميتوانند از طريق توجه به بازارگرايي و نوآوري ارزش برتري براي مشتريان فراهم كرده و بدين وسيله وفاداري مشتري را ارتقا دهند كه اين امر بانك را قادر ميسازد تا به مزيت رقابتي در مقايسه با ديگر بانكها دست يابد و بر همين اساس عملكرد بهتري نسبت به رقبايش كسب كند. مسئله تحقيق حاضر اين است كه نو آوري در بانك صادرات شهرستان كاشان پايين است . پس لازم است بررسي شود آيا از بازارگرايي مي توان براي بالا بردن ظرفيت نوآوري بانك نيز استفاده شود يا خير .در صورت مثبت بودن پاسخ مي توان از بازارگرايي براي بالا بردن ظرفيت نوآوري و در نتيجه موفقيت بانك در بازارهاي رقابتي استفاده كرد. در تحقيق حاضر با بررسي بر روي بازارگرايي و نوآوري در خدمات به دنبال اين سوال اصلي است كه آيا تاثير بازارگرايي بر نوآوري در خدمات در شعب بانك صادرات شهرستان كاشان معنادار است؟
1-2- اهميت و ضرورت انجام تحقيق
امروزه سازمانها با فرصتها و چالشهاي بسياري مانند شدت يافتن رقابت جهاني، افزايش عدم اطمينان محيطي، تقاضاي فزاينده براي محصولات جديد، تغييرات سريع الگوي مصرف و بازارهاي نوظهور روبهرو هستند. سازمانهاي كوچك و متوسط، بهدليل محدوديت منابع و سرمايه بهشدت تحتتأثير تغييرات محيطي قرار ميگيرند، به علاوه بازار محصولاتشان پيوسته در حال تغيير و جهاني شدن است. بنابراين، به جهت ماندگاري و كسب مزيت رقابتي پايدار، سازمانها بايد سازوكارهاي لازم براي بهبود مستمر محصولات، خلق محصولات و بازارهاي جديد و بهرهبرداري سريع از فرصتها را فراهم سازند. در دنياي امروز مزيت رقابتي پايدار زماني به وجود ميآيد كه سازمانها بتوانند براي مشتريانشان پاسخ ارزشمند، پايدار و برتر ايجاد كنند(نارور و اسلاتر[3]،1990) از طرفي، سرعت و شدت رقابت محيطي، سازمانها را مجبور كرده است كه همواره در بازار به دنبال فرصتهاي جديد باشند. گرايش كارآفرينانه فرآيندي سازماني است كه سازمان از طريق تركيب منابع موجود، راههاي جديدي براي توسعه و تجاريسازي محصولات جديد، حركت به سمت بازارهاي جديد و ارائه خدمات جديد به مشتريان خلق كرده و سازمان را براي بقا و عملكرد بهتر ياري ميرساند. بنابراين، در شرايط ناپايدار و رقابتي كنوني، بازارگرايي و گرايش كارآفرينانه براي موفقيت سازمانها امري ضروري محسوب ميشود(هاگست و مورگان[4]،2008).
نتايج تحقيقات نشان ميدهد سازمانها براي دستيابي به مزيت رقابتي بلندمدت، به نوآوري نياز دارند(نايدو[5]،2010) و براي نوآوري، نيازمند شناخت و درك صحيح از محيط خود هستند و براي اين منظور بايد پيوسته مشتريان و رقباي خود را زير نظر داشته، اطلاعات حاصل از آنها را تجزيه و تحليل كنند. بازارگرايي به هماهنگي همه فعاليتها و بخشهاي سازمان در راستاي شناخت و تأمين نيازهاي مشتريان به منظور ايجاد ارزش برتر براي آنها تأكيد دارد (كوهلي و چاوسكي[6]،1990). به موازات ارزشآفريني براي مشتريان، سازمانهاي بازارگرا با تمركز بر رقبا و شناخت نقاط قوت و ضعف جاري و آتيشان به خصوص درمورد استراتژيها و ظرفيتهاي بلندمدتشان خود را در برابر آنان ارزيابي ميكنند (دي و وينزلي[7]،1988) اين كار به آنها كمك ميكند با محيط منطبق شده و مزيتهاي رقابتي خود را توسعه دهند بازارگرايي با تمركز بر بيرون سازمان، رويكردي از بيرون به درون دارد. بدين ترتيب، سازمانها از اين طريق به نيازهاي مشتريان پي برده و براي ايجاد ارزش برتر براي آنها دست به نوآوري ميزنند (نايدو،2010) از اينرو، سازمان با ايجاد بازارگرايي، نسبت به اطلاعات بازار پاسخگو شده و اين شروع فعاليتهاي نوآوري در سازمان است؛ زيرا با گسترش بازارگرايي، شركت نيازهاي مشتريان جديد را شناسايي كرده و آنها را در محصولات و فرآيندهاي جديد به كار ميگيرد بر همين اساس، مانزانو و ويال به اين نتيجه رسيدند كه بازارگرايي بر نوآوري اثرگذار بوده و در نتيجه، شركتها با نشان دادن رفتار بازارگرايي بيشتر، خصيصههاي بر آن مقدم است (مانزانو و ويلا[8]،2005) نوآورانه بيشتري خواهند داشت.
بازارگرايي نه تنها براي خارج سازمان، بلكه در داخل سازمان و نه تنها در بازارهاي داخلي يك كشور و بلكه در بازارهاي بين المللي هم مورد توجه است بازارگرايي بيشتر به عنوان يك رويكرد استراتژيك تلقي ميشود كه ميتواند سبب بهبود عملكرد سازماني شود. اين بيان ميتواند در مورد سازمانهاي خدماتي و بانكها نيز به كار برده شود، چرا كه آنها با تغييراتي اساسي موجه اند.اهميت تحقيق حاضر در اين است كه اگر نوآوري در خدمات بانك صادرات شهرستان كاشان پايين باشد موفقيت بانك مي توان در بازارهاي رقابتي موجود با مشكل روبه رو مي شود. پس لازم است بررسي شود آيا از بازارگرايي مي توان براي بالا بردن ظرفيت نوآوري بانك نيز استفاده كرد يا خير.چنانچه اشاره شد از بازارگرايي مي توان براي بالا بردن ظرفيت ارائه خدمات جديد و درنتيجه موفقيت بانك در بازارهاي رقابتي استفاده كرد.
1-3- اهداف تحقيق
1-3-1- هدف اصلي
تاثير بازارگرايي بر نوآوري در خدمات در شعب بانك صادرات شهرستان كاشان
1-3-2- اهداف فرعي
1-4- فرضيات تحقيق
1-4-1- فرضيه اصلي
بازارگرايي تاثير معناداري بر نوآوري در خدمات دارد.
1-4-2- فرضيات فرعي