چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۴

دانلود مقالات پايان نامه

دانلود پايان نامه : روشهاي تامين منابع مالي شهرداري ها در توسعه و عمران شهري

۱۴۵ بازديد

پرسشي  كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه كدام يك از خدمات عمومي بايد توسط يك حكومت شهري كارآمد فراهم شود؟ شهرهاي موفق نيازمند خدمات عمومي و زير ساخت هايي هستند كه مكمل سرمايه هاي خصوصي و نيروي كار توليدي بوده و موجب ايجاد محيط اجتماعي و كالبدي مناسب از ديد ساكنان شهر مي گردد .

هرگونه فعاليتي در شهرها مستلزم كسب درآمد و صرف هزينه‌هاست كه طبيعتاً پيش نياز آن تعادل‌بخشي بين هزينه‌هاي مصرفي و منابع درآمدي است. به طور كلي قانون توازن بين درآمد و هزينه يك اصل منطبق بر ويژگيهاي طبيعت و نشأت گرفته از آن مي‌باشد به گونه‌اي كه در اكثر سيستمهاي طبيعي و مصنوعي، عدم تعادل بين ورودي سيستم يا منابع درآمد و خروجي سيستم يا هزينه‌ها منجر به از بين رفتن پايداري آن سيستم مي‌گردد. (بصيرت ،1388 ، ص61)

"بررسي اجمالي مخارج شهرداري ها چه در ايران و چه در ساير كشورها حاكي از رشد مخارج در در سال هاي متمادي مي باشد.در عين حال شهرداري ها همواره با مشكل تأمين مالي به منظور ارائه خدمات در يك سطح مطلوب روبرو مي باشند . از مواردي كه بر رشد بودجه شهردار يها اثر گذار هستند مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1-2-2- تأثير افزايش جمعيت و رشد شهر نشيني

افزايش نياز به خدمات عمومي در فرآيند شهرنشيني همراه با رشد جمعيت به عنوان يك عامل مهم در رشد هزينه هاي شهرداري مطرح ميگردد. از جمله موارد عيني افزايش تقاضا براي خدمات عمومي ناشي از افزايش درآمد به افزايش ميزان زباله ايجاد شده با افزايش تقاضا براي اتومبيل و در نتيجه خيابان و جاده اشاره نمود. . بديهي است كه با رشد درآمد سرانه درشهرها تقاضا براي خدمات و كالاهاي عمومي افزايش م ييابد و در نتيجه افزايش هزينه هاي عمومي را طلب مي نماي

 

2-2-2- اثرات انتظاري و تظاهري (Expectations and Demonstration Effects)

عامل ديگري كه در افزايش تقاضا براي خدمات شهري مؤثر است افزايش انتظارات جامعه شهري براي  بر خورداري از خدمات عمومي مناسب تر مي باشد كه اين خود تحت تأثير افزايش آگاهي جامعه شهري در كشورهاي در حال توسعه از وضعيت و كيفيت خدمات ارائه شده در كشورهاي پيشرفته مي باشد، اين آگاهي كه در ادبيات  توسعه به  اثر تظاهري شناخته مي شود و  موجب گرديده است  كه مسئولين شهري  در كشورهاي در حال توسعه براي افزايش و بهبود كيفيت  خدمات  شهري تحت فشار قرار گرفته و در نتيجه هزينه ها افزايش يابد. قابل توجه است كه اين عوامل در برخي از زمينه ها مانند استفاده از اتومبيل شخصي به طور نسنجيده افزايش يابد و در نتيجه فشار زيادي بر بودجه شهرداري ها براي ارائه خدمات جنبي و مكمل آن مانند احداث پاركينگ و خيابان  و  پلها  وارد شود.

 

دانلود پايان نامه : بررسي روشهاي تامين منابع مالي شهرداري ها در توسعه و عمران شهري

3-2-2- افزايش قيمت ها و هزينه ارائه خدمات

عامل ديگري كه در رشد بودجه شهردار يها مي تواند مؤثر باشد افزايش سطح عمومي قيمت ها يا به عبارت ديگر تورم و همچنين افزايش هزينه توليد و ارائه كالاها و خدمات عمومي باشد. بديهي است كه در شرايط  تورمي، شهرداري ها بدون افزايش بودجه از ارائه خدمات موجود ناتوان خواهند بود. اما اينكه با افزايش شهرنشيني هزينه ارائه خدمات افزايش يابد موضوعي است كه بايد با دقت بيشتري مورد مطالعه قرار گيرد. در ارتباط با افزايش هزينه لازم است كه به بهره وري نيروي كار شاغل در بخش عمومي نيز توجه نمود چنانچه بهره وري نيروي كار شاغل در بخش عمومي و از جمله شهرداري ها  به ميزان بهره وري نيروي كار در بخش خصوصي در طول زمان افزايش نيابد اما دستمزدهاي پرداختي همانند بخش خصوصي افزايش يابد نتيجه اي به جز افزايش هزينه ها در بخش عمومي را به دنبال نخواهد داشت. در چنين شرايطي است كه بودجه شهرداري ها با كسري  مواجه خواهد گرديد كه بايد  بر آن چاره انديشي نمود.

دانلود پايان نامه ارشد - علل گرايش جوانان و نوجوانان شهرستان كاشان به مواد مخدر و راهكارهاي مقابله با آن

۱۲۹ بازديد

مفهوم اعتياد از نظر سازمان بهداشت جهاني

سازمان جهاني بهداشت در تعريفي بيان مي‌دارد، اعتياد عبارت است از مسموميت مزمن و ادواري يا مخرب براي فرد و جامعه كه به واسطه استعمال مكرر يك داروي طبيعي (مثل ترياك) يا مصنوعي ايجاد مي‌شود.

و مشخصات آن عبارت است از:

1- احساس خوشي و تعادل كذب پس از استعمال

2- احتياج شديد و غير قابل مقاومت براي استعمال

3- تمايل به ازدياد مقدار استعمال به علت تحمل سلولهاي بدن به مقدار معمول

4- وابستگي به اثرات رواني و بدني[1]

در سال 1964 تا 1968 م سازمان بهداشت جهاني واژه (وابستگي دارويي) را جايگزين اعتياد نمود. پس، اعتياد طبق نظريه محافل علمي يك (وابستگي) است. وابستگي به موادي كه تكرار مصرف آن با كميت مشخص و در زمان‌هاي معين از نظر مصرف كننده ضروري بوده، داراي ويژگيهاي زير است:

ايجاد وابستگي جسمي

ايجاد وابستگي فكري و رواني

پيدايش پديده تحمل در بدن نسبت به مواد مصرفي

به دست آوردن ماده مورد نياز به هر شكل و از هر طريق

تاثير مخرب بر مصرف كننده خانواده و جامعه

منظور از وابستگي جسمي، حالتي است كه پس از مصرف مكرر در شخص ايجاد مي‌شود و در صورت عدم مصرف يا خنثي شدن اثر آن ماده شخص دچار اختلالات شديد جسمي نظير پادرد، آب ريزش بيني، دردهاي شديد استخواني، بي‌قراري و نظاير آنها مي‌شود. اين وابستگي پايه اساسي براي وابستگي فكري است. به عبارتي ، شرطي شدن به مصرف آن ماده نيز محدود مي‌شود. منظور از وابستگي فكري، يعني اشتغال ذهني به ماده و احساس تمايل براي مصرف مجدد آن علاوه بر آن، اين حالت ميل فراواني نسبت به مصرف مجدد در شخص به وجود مي‌آورد.[2]

 


ج : اعتياد از ديدگاه حقوق كيفري و جرم شناسي

اعتياد و سوء مصرف مواد مخدر از آنجا كه اثرات ناگواري بر روي اشخاص و منافع عمومي جامعه دارد، كمتر جامعه‌اي مي‌تواند اين اثرات را ناديده گرفته و به مقابله با آن برنخيزد و اين موضوع همواره مورد توجه حقوق كيفري قرار داشته است. يعني قضاوتي كه جامعه در مورد اعتياد دارد زمينه را براي جرم تلقي كردن آن فراهم ساخته و اصولاً آنچه كه عملي را به جرم تبديل مي‌كند همين قضاوتي است كه جامعه در مورد آن رفتار دارد. كشورها نيز تاكنون براي مقابله به پديده اعتياد راهكارهاي مختلفي تجربه كرده‌اند، كه همواره يكي از اين راهكارها پاسخ كيفري و فرستادن سوء مصرف كنندگان مواد مخدر به زندان است كه كشورها نيز تا حدود زيادي اين راهكارها را برگزيده‌اند.

به طور كلي علت اعتياد هر چه باشد شخص معتاد داراي شخصيت متعادلي نيست و نمي‌تواند وظايف روزمره خود را در حد توانايي و استعدادي كه دارد انجام دهد. معتاد فقط به دنبال لذت است و براي به دست آوردن اين لذت اگر مواد مخدر مصرف نكند، دچار حالت پريشاني و اضطراب شديد مي‌گردد و چون نمي‌تواند توقعات خود را به تعويق بياندازد در نتيجه اراده و عاطفه او از بين رفته و حالت تهاجمي و سركشي و عصبي به خود گرفته و در نتيجه به قوانين اجتماعي و قيود اخلاقي و احكام مذهبي بي توجه و در معرض جرايم قرار مي‌گيرد.

پس مي‌توان گفت اعتياد يك حالت خطرناكي است كه در نتيجه استعمال غير قانوني مواد مخدر در شخص مصرف كننده ايجاد گرديده كه هم مضر به حالت شخص و هم مضر به حال اجتماع مي‌باشد.[3]

بنابراين اعتياد از ديدگاه حقوق كيفري به جهت اثرات نامطلوبي كه براي فرد و جامعه ايجاد مي‌كند يك پديده مجرمانه تلقي شده و با متخلفين آن برخورد كيفري مي‌گردد. اعتياد در زمره ناهنجاري‌هايي است كه مورد توجه جرم شناسي است. جرم شناسان معتقدند كه معتاد داراي شخصيت متعادل نبوده و هر گاه 4 الي 12 ساعت مواد مخدر را مصرف نكند، پريشان خاطر و مضطرب شده و در اين وضعيت براي دست يافتن به مواد مخدر، حالت عصبي و تهاجمي در او ظاهر گشته، به طوري كه اراده و عاطفه او از بين رفته و در معرض ارتكاب جرايم قرار مي‌گيرد.

از ديدگاه جرم شناسي نوع ماده‌اي كه يك فرد بدان اعتياد دارد در انواع جرايم ارتكابي او موثر است. سياست جنايي كه به دست بزه شناسان و جرم شناسان براي يك جامعه تنظيم مي‌شود بر خلاف حقوق جزا تنها متكي به سياست كيفري نيست بلكه درمان فرد خاطي و اصلاح نتيجه‌هاي موجود اجتماعي و رفع تبعيضات قانوني .... نيز مورد توجه آن است.[4]

 

د: اعتياد[5] از ديدگاه اجتماع

ناهنجاري ها و اعمال خلاف در جوامع مختلف متناسب با معيارهاي موجود در آن جامعه در درجه خاصي از زشتي و نكوهش قرار دارد.برخي از خلافكاري ها در يك جامعه ممكن است در جوامع ديگر رفتاري پسنديده و يا حداقل عادي باشد.ولي معمولاً اكثر اعمال خلاف در جوامع مختلف خلاف محسوب مي گردد.يكي از اين ناهنجاري ها و خلاف ها اعتياد است،به همين جهت اعتياد را يكي از زشت ترين اعمال مي دانند و حتي فردي كه معتاد است خود را معتاد نمي داند و خانواده او نيز اين مسئله را انكار و پنهان مي كند. مسئله مهمي كه در مورد اعتياد و جامعه مطرح مي باشد تصوير و نگرشي است كه جامعه و افراد آن از معتادين دارند.همانطور كه معيارهاي جامعه رفتارهاي ناهنجار و ضد اجتماعي را انحراف مي شناسد،طبيعي است كه از اعتياد هم چنين تصويري در اذهان عمومي وجود داشته باشد و حاصل آن انزجار و دوري گزيني مردم آن باشد.اعتياد همه جوانب و شوون زندگي فرد را متاثر مي سازد:بهداشت وسلامت اجتماعي،شناختي،رواني ،عاطفي،اجتماعي،روحي و معنوي از آنجا كه اعتياد امري پيشرونده است،كاركرد و فعاليت اين نواحي نيز به نحو فزآينده اي رو به وخامت مي نهد.آسيب و خطارفتگي در هر يك از اين نواحي علايم و دوره هاي خاصي دارد.

معتاد به انساني گفته مي‌شود كه از راههاي  گوناگون نظير خوردن مواد مخدر، تزريق آن، دود كردن، استنشاق، يا از راه مقعد يك نوع ماده يا چند نوع ماده را با هم به صورت مداوم مصرف مي‌كند كه در صورت قطع آن با مسايل جسماني، رفتاري، يا هر دو مشكل با هم مواجه مي‌شود

 

.متن كامل پايان نامه رشته حقوق با عنوان : علل گرايش جوانان و نوجوانان شهرستان كاشان به مواد مخدر و راهكارهاي مقابله با آن   با فرمت ورد

علاوه بر اين، معتاد با تداوم مصرف، از نظر ظاهري و رفتاري، به تعريف صوري، معتاد در جامعه شبيه شده و به تدريج هنجارهاي جامعه‌‌ي معتادان و خرده فرهنگ‌ متعلق به ايشان را مي‌پذيرد، در نتيجه مصداق انگ يا برچسبي مي‌شود كه (معتاد) نام دارد پس معتاد از يك سو محصول كنش و واكنش مداوم و مرتب بين ارگانيسم انسان و مواد طبيعي و شيميايي ياد شده و از سوي ديگر، محصول يك وفاق جمعي است.[6]

  1. حسن اسعدي، جامعه سبز، تهران، انتشارات پايا، ج 1 ، ص 168.
  2. حبيب آقابخشي، اعتياد و آسيب شناسي خانواده، چاپ اول، انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، 1388، ص 21.
  3. عبدالحسين، شاكري، مواد مخدر و اعتياد، انتشارات مير، 1368، ص 157.
  4. مهدي كي‌نيا، مباني جرم شناسي، انتشارات دانشگاه تهران، 1370، ص 50.
  5. Addict
  6. حبيب آقا بخشي، همان منبع، ص 27.

علل گرايش جوانان و نوجوانان كاشان به مواد مخدر(اعتياد) و راهكارهاي مقابله با آن

۱۳۰ بازديد

در بررسي عوامل جسمي‌بايستي اثرات ارث، كروموزوم ها، ژنها ،ابتلاء به بيماريها، جنسيت، سن ،‌نژاد مورد توجه قرار گيرند .

 

بند اول: اثر ارث و كروموزوم ها و ژن ها

 

اعتياد  والدين ( پدر يامادر يا هر دو ) اثر ارثي مستقيم در اولاد دارد .سمي‌كه در نتيجه مصرف مواد مخدر در بدن پدر يا مادر ايجاد شده به جنين منتقل وسبب ضعف قواي جسمي و رواني مخصوصاً عقب ماندگي  كودك مي‌گردد.

كودكان مادران معتاد به مواد مخدر، قبل از تولد معتاد به همان ماده اي هستند كه مادر به آن اعتياد دارد .

در مورداينكه اعتياد با ژنها منتقل مي‌گردد هنوز نتايج قطعي از پژوهش ها به عمل نيامده  است در هر حال نوع ومقدار مواد مخدر و يا داروهاي روان گردان مانع رشد طبيعي جنين گشته زمينه رامستعد به اعتياد درآينده مينمايد.

 

بند دوم: ابتلاء به بيماريهاي مزمن

 

مصرف داروهاي اعتياد آور به مدت طولاني  در بيماريهاي مزمن، افراد را در معرض خطر اعتياد قرار مي‌دهد. بيماران براي تسكين دردها با مصرف بي رويه داروهاي آرام بخش و خواب آور، معتاد مي‌شوند.

بند سوم: نژاد

دانلود پايان نامه »

متن كامل پايان نامه رشته حقوق با عنوان : علل گرايش جوانان و نوجوانان شهرستان كاشان به مواد مخدر و راهكارهاي مقابله با آن   با فرمت ورد

بر اساس تحقيقات به عمل آمده گرايش به اعتياد در نژادهاي مختلف  متفاوت است زرد پوستان  و سفيد پوستان بيش از سياه پوستان به طرف اعتياد كشانده مي‌شوند .

 

بند چهارم: جنسيت

اعتياد يكي از آسيب‌هايي است كه پديده‌اي چند وجهي محسوب مي‌شود و به جرأت مي‌توان گفت هيچ جامعه‌اي از آن مصون نيست. اين پديده تهديدي عليه امنيت كشور و يكي از موانع توسعه پايدار است.

در دهه‌هاي اخير رويكردهاي زيادي را شاهد هستيم اما به نظر مي‌رسد اين مسئله مانند ساير مسائل به بررسي بين رشته‌اي نياز دارد . در اين ميان زنان جزو نخستين قربانيان انحرافات اجتماعي هستند و اعتياد يكي از مهمترين اين آسيب‌ها است افزايش اعتياد در زنان به واقعيتي تلخ و انكارناپذير تبديل شده است و امروز نمي‌توان استراتژي انكار را در پيش گيريم و از كنار اين مسئله بگذريم. بنابراين ملاحظات اجتماعي و فرهنگي كه دست‌اندركاران را از رويارويي جدي منع مي‌كند ضروري به نظر مي‌رسد.

تا وقتي ضرورت تغيير رويكرد مورد پذيرش واقع نگردد نمي‌توان به نتايج قابل توجهي دست يافت. مراجعه به آمار نشان مي‌دهد كه نرخ رشد اعتياد در زنان بيشتر از مردان است و از 5 درصد در سال 85 به 10 درصد در سال 90 افزايش يافته است. واقعيت اين است كه اعتياد زنان وابسته به جريان اعتياد در كشور است و نمي توانيم آن را مجزا از سياست‌هاي كلي در اين زمينه در نظر بگيريم. ۷۰ درصد زنان معتاد به واسطه همسرانشان مبتلا شده اند

طبق امار ارايه شده ازمعاونت رئيس‌جمهوري در امور زنان و خانواده در سال 90  حدود 70 درصد زنان معتاد به واسطه اعتياد همسران خود و فشار، ترس و همدردي با آنها اقدام به توزيع يا مصرف موادمخدر مي‌كنند . همچنين حدود 60 درصد از زنان زنداني با جرايمي كه در ارتباط مستقيم با موادمخدر است درگير هستند.

تحقيقات نشان مي‌دهند كه آسيب‌پذيري فرزنداني كه مادر مبتلا به اعتياد دارند بيشتر از پدران مبتلا به اعتياد است. وقتي زنان معتاد باردار مي‌شوند مخاطرات زيادي را متوجه فرزندان خود مي‌كنند.

مطابق آمار 55 درصد از طلاق‌ها ريشه در اعتياد مردان دارد همچنين كودك‌آزاري و قتل جزو آسيب‌هاي ناشي از اعتياد است. ..

به نظر مي‌رسد در سياست‌گذاري‌هاي كلان در زمينه مقابله با اعتياد نگرش جنسيتي و توجه به اين مهم بايد مدنظر باشد تا برنامه‌ريزي جامع موردتوجه سياست‌گذاران قرار گيرد.

موضوع پنهاني بودن اعتياد زنان نسبت به مردان يكي از موانع درمان آنها است و موجب مي‌شود زنان از بيم نگاه اجتماع نتوانند به فرايند بهبودي تن دهند. رويكرد جامعه به مردان معتاد از جرم انگارانه به بيمار انگارانه تبديل شده اما اين اصلاح نگرش در زنان اتفاق نيفتاده است.

به گفته معاون رييس جمهور يكي از موانع درمان اعتياد زنان برچسب هاي اجتماعي به آنان است و اين مساله بايد حل شود تا زنان جسارت مراجعه به مراكز درماني را پيدا كنند زيرا اثرگذاري اعتياد زنان در جامعه ده ها برابر بيشتر از مردان معتاد است.[1]

اعتياد زنان از مناطق فقير و حاشيه نشين به مناطق عام تر مانند باشگاه هاي ورزشي و سالن هاي آرايشي كشيده شده است. در اعتياد دختران نوجوان و دانشگاهي با الگوي خاص سوء مصرف مواد به ويژه مصرف قرص محرك روبرو هستيم.

بهبوديافتگاني كه توجه لازم را كسب نمي‌كنند دير يا زود به دامان اين آسيب بازمي‌گردند. بنابراين در صدد كاهش عوامل خطرزا، استرس‌زا و مشكلات مالي و روحي زنان بهبود يافته بايد بود و با ايجاد گروه خوديار تلاش شود تا مشكلات آنها پس از ترك به حداقل برسد.

 

عوامل جسمي مؤثر در گرايش جوانان كاشان به مواد مخدر
اثر ارث، كروموزون ها و ژن ها
ابتلا به بيماري هاي مزمن
نژاد
جنسيت

 

جدول شماره 3- عوامل جسمي مؤثر در گرايش جوانان كاشان به مواد مخدر

 

 

طبق آمارهاي موجود زنان كمتر از مردان معتاد به مواد مخدر مي‌گردند. طبق گزارش اداره زندان در شهرستان كاشان در سال 1392 آمار افرادي كه به جرم اعتياد و حمل مواد مخدر زنداني شده اند به شرح زير بوده است:

 

زنجمع كل103368 نفر28%100%

اعتياد به مواد مخدر

مرد
265
72%

 

زنجمع كل2092325 نفر9%100%

حمل وخريد و فروش و نگهداري مواد مخدر

مرد
2116
91%

جدول شماره 4- آمار افرادي كه به جرم اعتياد و حمل مواد مخدر در شهرستان كاشان زنداني شده اند

 

 

1- سايت معاونت رئيس جمهوري در امور زنان و خانواده

توسعه منابع انساني در دستيابي به چابكي سازماني

۱۳۴ بازديد

سطوح تجزيه و تحليل در توسعه ي منابع انساني

در دهه ي گذشته رشد قابل توجهي در بحث پيرامون توسعه ي منابع انساني به عنوان يك رشته ي آكادميك و حوزه ي مطالعاتي انجام پذيرفته است. اين رشد، در جنبه هاي مختلفي صورت گرفته كه بخش قابل توجهي از آن، در مباني نظري و سطوح تجزيه و تحليل توسعه ي منابع انساني بوده است (لينهام، 2000 ؛ روونا و رووت، 2000).

سطوح تجزيه و تحليل در توسعه ي منابع انساني را مي توان به سه سطح فردي[1] ، سطح  سازماني[2] و سطح اجتماعي[3]  تقسيم كرد. در سطح فردي، عموماً بر جبنه هاي انساني توسعه ي منابع انساني تأكيد مي شود . اين سطح تحليل بر بررسي مفاهيمي مانند خود كارآمدي[4] ، عزت نفس[5] ، انگيزه يادگيري[6]  و انگيزش از طريق انتظارات[7]  مي پردازد. بر اين اساس، بخش زيادي از پژوهش هاي انجام گرفته در سطح فردي حوزه توسعه ي منابع انساني براساس رويكرد فلسفي انسان گرايانه شكل گرفته است. دو جريان عمده اين سطح را مي توان توسعه ي شخصي فرد و توسعه ي شايستگي ها و قابليت هاي  ارزشمند براي بازار كار ذكر كرد (گاراوان،2008).

سطح سازماني تجزيه و تحليل، عموماً بر جنبه ي منابع توسعه ي منابع انساني تأكيد دارد.  در اين راستا، سازمان زمينه و محرك لازم براي عملكرد انساني و سيستمي را فراهم مي آورد. بر اين اساس، هدف توسعه‌ي منابع انساني كسب منابع حداكثري، تقويت و بهبود بهره وري و استفاده ي حداكثري از پتانسيل‌هاي كاركنان براي تحقق اهداف سازماني است. در اين سطح از تجزيه و تحليل، توسعه ي منابع انساني بايد فعاليت ها يا مداخلات توسعه اي را طراحي كند كه از تحقق اهداف سازماني حمايت كند. در اين راستا، توسعه ي منابع انساني موظف به بومي كردن فعاليت هاي خود در راستاي نيازهاي نظام و سازمان است. هم چنين در اين سطح، توسعه ي منابع انساني نيازمند توجه به مفاهيم سيستم و رويكرد سيستمي است

سطح سوم تجزيه و تحليل در توسعه ي منابع انسا ني، سطح اجتماعي است. در اين سطح ، توسعه ي منابع انساني بر توسعه ي جامعه، رقابت پذيري ملي و تسهيل شبكه سازي تأكيد مي كند . هم چنين توسعه ي منابع انساني در اين سطح، بر بخش بندي آموزشي و توسعه ي سرمايه ي انساني در جهت بهبود رقابت پذيري ملي و افزايش كيفيت زندگي شهروندان تمركز دارد. سه جريان عمده در اين سطح از تجزيه و تحليل را مي توان تأثير توسعه ي منابع انساني بر فرهنگ ملي، تأثير توسعه ي منابع انساني بر تقويت سرمايه‌ي اجتماعي و انساني در اقتصاد و ايجاد جوامع يادگيرنده دانست(گاراوان، 2004).

2-2-3 مدل هاي توسعه منابع انساني

به منظور آزمون مدل مناسب براي توسعه ي منابع انساني، شناخت مدل هاي مختلف توسعه ي منابع انساني ضروري است. براساس مطالعات انجام شده ، مدل هاي توسعه ي منابع انساني در دو طبقه كلي قابل تقسيم مي باشند؛ توسعه ي منابع انساني به عنوان يك وظيفه[8] در منابع انساني و. توسعه ي منابع انساني به عنوان يك حوزه مطالعاتي[9]  در بخش توسعه ي منابع انساني به عنوان يك وظيفه در منابع انساني ، سه مدل شامل مدل عقلايي[10] ، مدل طبيعي[11]  و مدل توسعه ي منابع انساني مبتني بر نقاط مرجع استراتژيك مطرح مي شود. در بخش توسعه ي منابع انساني به عنوان يك حوزه ي مطالعاتي، دو مدل رويكرد باز و بسته و مدل  [12]I-A كه براساس مطالعات جامعه شناسان در زمينه ي نظريه ي اقدام عمومي[13]  است مطرح خواهد شد.

دانلود پايان نامه ارشد :

بررسي تاثير توسعه منابع انساني در دستيابي به چابكي سازماني در شركت آب و فاضلاب شهري استان ايلام  

دانلود مقاله :

ارﺗﻘﺎي ﭼﺎﺑﮑﯽ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ از ﻃﺮﯾﻖ ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎي مديريت

2-2-4 مدل هاي عقلايي توسعه ي منابع انساني

مدل هاي عقلايي بر هم آهنگي و هم گوني سيستم منابع انساني و سازماني با استراتژي سازماني تأكيد مي كنند. اين مدل ها ر ا، مدل هاي سازگار نيز مي گويند (آرمسترانگ، 2010).

مدل هاي عقلايي به رابطه خطي ميان استراتژي كل و يا استراتژي كسب وكار با استراتژي منا بع انساني و زيرمجموعه هاي آن معتقدند. نظريه هاي زيادي اين ديدگاه را تأييد مي كنند. از جمله اين نظريه ها مي توان به نظريه مبتني بر سرمايه انساني (بكر، 1964)، نظريه مبتني بر نقش رفتاري (كتزوكان، 1987)، و (هارت، 1989) اشاره كرد.

[1] . Individual Level of Analysis

[2] . Organizational Level of Analysis

[3] . Community & Social Level of Analysis

[4] . Self-Efficacy

[5] . Self-Esteem

[6] . Motivation to Learn

[7] . Motivation through Expectation

[8] . Human Resource Development as a Function

[9] . Human Resource Development as a Field

[10] . Rational Models

[11] . Natural Models

[12] . Identity, Integration, Adaptation, Achivement

[13] . The General Theory of Action

تاثير مديريت سرمايه در گردش بر عملكرد شركتها در بورس اوراق بهادار تهران

۱۲۶ بازديد

نقدينگي و شاخص ها ي مديريت سرمايه درگردش:سرمايه گذاري در سرمايه در گردش يك موقعيت نقدينگي خوب براي شركت ايجاد مي كند كه براي بقاي آن حياتي است . نكته مهم اين است كه اين نقدينگي بايد به خوبي مديريت شود و در حد بهينه قرار گيرد . ائلجلي( Eljelly, 2004)  مديريت نقدينگي كارا را شامل برنامه ريزي و كنترل دارايي هاي جاري و بدهي هاي جاري مي داند به نحوي كه ريسك ناتواني در پرداخت تعهدات كوتاه مدت را كاهش دهد و از سوي ديگر از سرمايه گذاري افراطي در اين دارايي ها اجتناب كند.

توبين: روش كيوي توبين، توسط جيمز توبين (1978)، برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد . اين نسبت، ارتباط بين ارزش بازار يك شركت و ارزش جايگزيني آن شركت(هزينه جايگزيني داراييهاي آن شركت) را اندازه گيري مي كند . بصورت تئوري در بلند مدت اين نسبت به سمت واحد ميل مي كند، اما شواهدي تجربي نشان مي دهد كه در همين زمان اين نسبت مي تواند بطور معناداري با عدد يك متفاوت باشد.نسبت كيوي توبين در اصل بسيار شبيه به نسبت بازار به دفتر مي باشد با اين تفاوت كه توبين در هنگام محاسبه، هزينه جايگزيني دارايي هاي فيزيكي را به جاي ارزش دفتري دارايي هاي فيزيكي بكار مي گيرد . نسبت حاصله به اين شكل بكار مي رود كه چنانچه نسبت كيوي يك شركت، بزرگتر از مقدار واحد و نيز بزرگتر از مقدار كيوي رقابتي باشد، شركت مزبور توانايي كسب سود بيش تر از شركتهاي مشابه را داراست(همتي و همكاران،1389).

دانلود پايان نامه ارشد :

بررسي تاثير مديريت سرمايه در گردش بر عملكرد شركتها در بورس اوراق بهادار تهران

دانلود مقاله :

سود ناخالص عملياتي (GP ): سود حاصل از عمليات اصلي يك شركت كسب و كار عادي است. اين مقدار سود حاصل از سرمايه گذاري هاي شركت از قبيل درآمد شركت است كه در آن شركت داراي بهره جزئي بوده و عوارض بهره و ماليات را شامل نمي شود. مقدار آن از فرمول: فروش – هزينه  كالاهاي فروخته شده تقسيم بر مجموع دارايي هاي منهاي دارايي هاي مالي محاسبه مي گردد (Bana Abuzayed et al, 2011).

 

 1-10 ساختار كلي تحقيق

در فصل اول به بيان مسأله تحقيق، ضرورت انجام آن و اهداف تحقيق پرداخته شد. در ادامه متغيرها و فرضيه ها و قلمرو تحقيق ارائه گرديد و در انتها نيز تعريف مختصري از برخي واژگان كليدي در اين تحقيق ارائه شد.

در فصل دوم، ابتدا ادبيات موضوعي تحقيق به تفصيل مورد بحث قرار مي گيرد و در انتهاي آن نيز پيشينه تحقيق بيان مي گردد. در فصل سوم، روش مورد استفاده براي تحليل فرضيه ها به طور كامل شرح داده ميشود. در فصل چهارم، تجزيه و تحليل آماري دادهها انجام خواهد شد و در نهايت در فصل پنجم، نتايج تحليلها و نيز پيشنهادهايي براي تحقيقات آتي ارائه مي شود

پايان نامه آماده: تاثير مديريت سرمايه در گردش بر عملكرد شركتها در بورس

۱۰۸ بازديد

مفهوم سود از ديدگاه ساختاري:

در اين ديدگاه، عرف، سنت و مقررات، اموري معقول، منطقي و با هم سازگار به شمار ميآيند كه بر پايه مفروضات، مفاهيم و اصولي كه حسابداران در عمل به آنها رسيده و ارائه كردهاند قرار ميگيرند. ولي، مفاهيم يا اصولي مانند تحقق بخشيدن به يك رويداد مالي، تطابق، روش تعهدي و روشهاي تخصيص هزينهها را ميتوان فقط از ديدگاه مقررات خاص تعريف كرد، زيرا نميتوان نسخه دومي از آنها را در دنياي واقعي مشاهده نمود.( پارسائيان به نقل از هندريكسن، 1385؛380)

 

2-6-1-2 مفهوم سود از ديدگاه تفسيري:

در اين ديدگاه براي ارائه تعريفي از سود بر دو مفهوم اقتصادي تغيير ميزان رفاه و حداكثرسازي سود تكيه ميشود.

هيئت استانداردهاي حسابداري مالي نيز به صورت تلويحي به اين دو مفهوم در قالب «حفظ سرمايه» و « به حداكثر رساندن سود» اشاره كرده است. حفظ سرمايه يكي از اصليترين مفاهيم سود است، زيرا اين مفهوم بر پايهي تئوري اقتصادي قرار دارد.اين ديدگاه مبتني بر تغييرات ارزش فعلي وجوه نقد مورد انتظار است؛ ولي قيمت فعلي بازار و گزينههاي مشابه را نيز ميتوان از اين  ديدگاه توجيه كرد و مدعي شد كه اقلام مزبور ميتوانند جايگزين مناسبي براي ارزش جاري باشند (پارسائيان به نقل از هندريكسن،1385؛342)

 

 

2-6-1-3 مفهوم سود از ديدگاه رفتاري

(عملگرايي): اين مفهوم مواردي نظير فرآيندهاي تصميمگيري سرمايهگذاران و بستانكاران، واكنشهاي قيمت اوراق بهادار در برابر گزارش دهي سود، تصميمات مديريت در مورد هزينه سرمايه و واكنش مديران و حسابداران در برابر بازخورد اطلاعات را در بر ميگيرد. يكي از ويژگيهاي رفتاري اين است كه ميتوان سودهاي آتي را پيشبيني نمود. اگر ساير عوامل تأثيرگذار با دقت كامل در نظر گرفته شوند، ميتوان با استفاده از سودهاي خالص چند دوره، عمليات آينده شركت را پيشبيني كرد (پارسائيان به نقل از هندريكسن،1385؛342)

با اين وصف، همهي مفاهيم سود از جنبههاي عملي و نظري نميتواند در ارائه اطلاعات اثرگذار بر سرمايهگذاران و ديگران معقول باشد. به عبارت ديگر، از ديدگاه دنياي واقعي فاقد تفسير لازم هستند و يا نميتوانند بر تصميمات سرمايهگذاران و ديگران اثرگذار باشند. زيرا فاقد هر گونه ويژگي رفتاري هستند.

 

2-6-2 سود حسابداري و نحوه محاسبه آن

سود حسابداري كه با استفاده از سيستم تعهدي تهيه ميشود، از نظر بسياري از استفاده كنندگان صورتهاي مالي، ابزاري براي سنجش عملكرد شركت محسوب ميشود. منظور از سنجش عملكرد شركتها، ارزيابي كلي وضعيت مالي و نتايج عمليات به منظور اخذ تصميمات منطقي است. به عنوان مثال، سود حسابداري ميتواند مبناي اعتباردهي بانكها به شركت و يا  از شرايط ورود به بورس اوراق بهادار قرار گيرد.

هيأت استانداردهاي حسابداري مالي[1]، در بيانيه شماره 6 مفاهيم حسابداري مالي، استفاده از روش تعهدي در حسابداري را الزامي نموده است. بر اين اساس، انعكاس آثار معاملات و رويدادهاي شركت لزوماً به معناي ورود و خروج وجه نقد نيست. به عبارت ديگر، در روش تعهدي، اصولي نظير «تحقق» و «تطابق» به منظور انعكاس درآمدها و هزينهها و محاسبه سود حسابداري مورد استفاده قرار ميگيرد. در نهايت، موفقيت يك شركت به توانايي آن در ايجاد جريانهاي نقدي بستگي دارد(هيئت استانداردهاي حسابداري مالي، 1985 )

از ديدگاه حسابداري به دليل ابهامات موجود در مورد ميزان جريانهاي نقدي آتي و عدم دسترسي به نرخ تنزيل مناسب، سرمايه بر مبناي خالص داراييهاي مؤسسه مالي اندازهگيري ميگردد. به عبارتي ديگر سود در حسابداري ناشي از تفاوت بين سرمايه واحد تجاري در آغاز و پايان دوره  مالي است. در اين مفهوم سرمايه معادل خالص داراييها بوده و اندازهگيري سود تحت تأثير مباني اندازهگيري داراييها و بدهيها قرار ميگيرد. در حسابداري جهت تعيين سود، روشهاي مختلفي همچون حسابداري تعهدي، حسابداري نقدي، حسابداري نيمه تعهدي، تعهدي تعديل شده و نقدي تعديل شده به كار ميرود. بديهي است استفاده از روشهاي فوق سود و زياني متفاوت ارائه خواهد داد به همين دليل طبق اصل تطابق، حسابداران براي شناخت هزينهها از رويكرد «بگذار هزينهها از درآمدها تبعيت كنند» پيروي مينمايند. مطابق اين اصل هزينههاي يك دوره از درآمدهاي همان دوره كسر ميگردند تا عملكردي واقعي از نتيجه كار منعكس گردد. از ديدگاه نظري روش صحيح حسابداري براي شناسايي درآمد بايد به گونهاي باشد كه اولاً آن درآمد تحقق يابد يا قابل تحقق باشد و ثانياً آن درآمد تحصيل گردد. مطابق اين ديدگاه چنانچه يكي از شرايط فوق به وقوع پيوندد ميتوان درآمد را شناسايي نمود (تيموري،1380).

 

2-6-3 سود اقتصادي و نحوه محاسبه آن

تعريف مفهوم اقتصادي سود عموماً به اقتصادداناني همچون هيكس (1939) نسبت داده ميشود: «هدف محاسبه سود در امور خاص اين است كه به مردم نشان دهيم چه مقدار آنها ميتوانند مصرف كنند بدون آن كه نيازمند شوند. به نظر ميرسد سود يك فرد به عنوان حداكثر مقداري است كه فرد ميتواند در طول هفته مصرف كند و همچنان در پايان هفته به خوبي اول هفته كه شروع كرده باشد.» اگرچه تعريف هيكس بر سود فردي تأكيد دارد، اما اين مفهوم ميتواند به عنوان مبنايي براي تعيين سود تجاري با عوض كردن واژهي مصرف كردن با توزيع كردن قرار گيرد. بنابراين، سود تجاري تغيير خالص داراييها در نتيجه فعاليتهاي تجاري در طول دورهي حسابداري خواهد بود. به عبارت ديگر، سود تجاري تغيير خالص داراييها به استثناي سرمايهگذاريهاي مالكان و توزيع سود بين آنها است. لازم به ذكر است كه اين مفهوم تعيين سود از سوي حسابداران با عنوان حفظ سرمايه نام گرفته است (باركر[2]، 2008؛7).

به منظور بررسي مفهوم سود اقتصادي و نحوهي محاسبهي آن ابتدا دو جزء اساسي در اين تعريف يعني كميابي و هزينه فرصت تشريح مي شود.

كميابي:[3] سادهترين و جامعترين تعريف از علم اقتصاد، علم تخصيص بهينه منابع كمياب است.كميابي مهمترين موضوع علم اقتصاد است. فقط علم اقتصاد است كه به موضوع كميابي ميپردازد. اگر كميابي نبود علم اقتصاد هم به وجود نميآمد. كميابي به اين معناست كه امكانات محدود در برابر خواستههاي نامحدود قرار دارد. مثلاً  درآمد يك فرد محدود است ولي تمايل به خريد كالاها و خدمات زيادي را دارد، بودجه كشور محدود است ولي نيازها و خواستههاي زيادي در جامعه وجود دارد. به دليل نامحدود بودن خواستههاي بشر و محدوديت امكانات توليدي ناگزير مسأله «انتخاب» مطرح ميشود.

با توجه به محدوديت منابع، انتخاب يك گزينه موجب از دست رفتن گزينههاي ديگر ميشود كه در اقتصاد از آن به «هزينه فرصت» ياد ميشود )منكيو،[4] 2008؛3)

هزينه فرصت:[5] اقتصاددانان به دليل نامحدود بودن نيازهاي بشر و محدوديت منابع، به دنبال بهترين روش براي تخصيص منابع هستند؛ كه اين مهم با «هزينه فرصت» به بهترين وجه تبيين ميشود. هزينه فرصت از جمله مفاهيمي است كه در پروژههاي اقتصادي مطرح ميشود و هدف اصلي از طرح آن نيز بررسي تخصيص بهينه منابع موجود است. پس ميتوان گفت هزينه فرصت يكي از مفاهيم كليدي است كه در نظريهپردازي درباره سرمايهگذاري نقش محوري دارد.

هزينه فرصت كه به آن عباراتي چون هزينه اقتصادي، هزينه واقعي يا قيمت سايهاي نيز اطلاق ميشود، همان هزينهاي است كه براي فرصتهاي از دست رفته پرداخت ميشود، يعني اگر انتخاب اوليه صورت نميگرفت، انتخابهاي ديگري با ارزشهاي متفاوت وجود داشت، كه ميتوانست صورت بگيرد. هزينه فرصت ارتباط تنگاتنگي با فرآيند تصميمگيري و انتخاب دارد. فرد تصميم گيرنده به هنگام تصميمگيري، در ذهن خود فرصتهائي را كه با تصميم خود از دست ميدهد ارزيابي كرده و آنگاه به انتخاب دست ميزند )منكيو،2008؛270)

سود اقتصادي: سود اقتصادي و ارزش فعلي(خالص) دو روي يك سكه هستند كه سود اقتصادي يكي از اجزاي تشكيل دهنده تئوري اقتصادي و ارزش فعلي سنگ بناي اقتصاد مالي ميباشد. سود اقتصادي از زمان مارشال[6] (1890)

از جمله مفاهيم اساسي تئوري اقتصادي بوده است. سود اقتصادي بيانگر مازاد سود حاصل از يك سرمايهگذاري است كه بيشتر از ميزان سود بهترين جايگزين از دست رفته است (رآو،[7] 1992؛87).

به عبارت ديگر، سود اقتصادي حاصل از يك سرمايهگذاري، تفاوت بين سود به دست آمده از سرمايهگذاري انجام شده و سود بهترين گزينه از دست رفته است كه از آن به هزينه فرصت ياد ميشود. از سود اقتصادي به تعابير مختلفي همچون « سود مازاد قابل تحقق[8]»، «درآمد مازاد[9]»، «سود غيرعادي[10]» ، «سود فوقالعاده[11]» و «سود باقيمانده[12]» ياد شده است. همچنين عناوين ديگري مثل «ارزش افزوده اقتصادي[13]» ، « ارزش افزوده نقدي[14]» ، و « ارزش افزوده سهامداران[15]» نيز در معناي سود اقتصادي به كار رفته است )مگني[16] 2007؛ 165)

دانلود پايان نامه ارشد :

بررسي تاثير مديريت سرمايه در گردش بر عملكرد شركتها در بورس اوراق بهادار تهران

دانلود مقاله :

تحليلهاي جريان نقدي تنزيل شده از قرن هجدهم شناخته و به كار گرفته شده است. ارزش فعلي خالص، تابعي از نرخ تنزيل است. اين نرخ را ميتوان بر مبناي «مدل قيمتگذاري داراييهاي سرمايهاي[17] «به دست آورد. مفهوم سود اقتصادي و ارزش فعلي خالص يكي است و اغلب سود اقتصادي در قالب عبارت ارزش فعلي پنهان ميشود. بنابراين، حداكثرسازي سود اقتصادي همان حداكثرسازي ارزش فعلي بوده و تمام سعي و تلاش بنگاهها صرف حداكثرسازي ارزش فعلي جريان نقدي خالص ميشود. همچنين قانون ارزش فعلي خالص مبناي تئوري نئوكلاسيكي سرمايهگذاري را تشكيل ميدهد (ديكسي و پينديك[18] ، 1994؛5)

[1]- Financial Accounting Stand- ards Board

[2]- Barker

[3]- Scarcity

[4]-  Mankiw

[5]- Opportunity *** t

[6]-Mardhall

[7]- Rao

[8] - excess eralizable profit

[9]- excess income

[10]- abnormal earnings

[11]- supernormal profit

[12]- residual income

[13]- economic value added

[14]- cash value added

[15]- shareholders value added

[16]- Magni

[17]- Capital Asset Pricing Model

[18]- Dixi and Pindyk

پايان نامه دانشگاهي : تاثير نوآوري سازماني وقابليت هاي تكنولوژيكي بر عملكرد شركت

۱۳۲ بازديد

جهت گيري نوآوري استراتژيك به عنوان:

  • يك چارچوب از ابعاد به هم وابسته محتوا، مفهوم و فرآيند.
  • تسهيل كنند كاربرد خلاقيت و نوآروي براي مديريت استراتژيك
  • به منظور متعدد ساختن تمايز استراتژيك و مزيت رقابتي
  • از طريق تعريف مجدد مدل تجاري طراحي مجدد مرزهاي بازار ايجاد بازارهاي جديد و بهبود ارزش براي مشتريان و خود شركت

فرآيند جهت گيري نوآوري استراتژيك

عناصر كليدي نوآوري استراتژيك

  • نوآوري ارزشي: اين بعد از نوآوري استراتژيك ارائه ارزش به مشتري ممتاز و به طور همزمان به مشتري نو مي باشد. ارائه ارزش به مشتري ممتاز براي دستيابي به مزيت رقابتي قابل تحمل ضروري است. ادراك مشتريان از آنجه عرضه كنندگان مجبورند ارائه نمايند يك عنصر اصلي مفهوم ارزش مشتري است. نوآوري ارزشي به عنوان جزيي از نوآوري استراتژيكي است اما كل مفهوم آن را نمي پوشاند نوآوري ارزشي به عنوان جزيي از نوآوري استراتژيك است ك هبه طور ويژه اي تعريف مي كند ارزشي را كه نوآوران استراتژيك به مشتريان منتقل مي كند را تعريف مي كند.
  • ايجاد بازار جديد: نوآوري استراتژيك ايجاد بازار جديد است. نوآوري استراتژيك روي بخش هايي از بازار كه مشابه رقبايشان است تمركز نمي كند بلكه به دنبال جذب انواع جديدي از مشتريان هستند به عبارت ديگر به چاي پذيرفتن مرزهاي تعريف شده بازار آنها بازار خودشان را خلق مي كنند. بازار جديد درون صنعت موجود مي تواند از طريق تعريف بخش هايي از نياز مشتري كه هنوز خدمت رساني نشده تركيبي جديد از بخش­هاي مشتري موجود با تعريف مجدد بازار بخش بندي آن مي­شوند. اين جز نوآوري استراتژيك به شركت كمك مي­كند تا از رقابت مستقيم جلوگيري نمايد زيرا به طور متفاوت از رقبا بر مشتريان تمركز مي كند به اين دليل، نوآوران استراتژيك ممكن است به عنوان رقباي مستقيم توسط شركت­هاي موجود در بخش­هايشان تشخيص داده نشوند. تركيب نوآوري ارزشي با ايجاد بازار جديد سبب مي شود نوآوري استراتژيك موانع صنعت موجود را تعريف كنند و موقعيت رقابتي منحصر به فردي را ايجاد نمايند.دانلود پايان نامه ارشد :

    بررسي تاثير نوآوري سازماني وقابليت هاي تكنولوژيكي بر عملكرد شركت ( مطالعه موردي شركت هاي مواد غذايي استان گيلان)

    دانلود مقاله :

  • نوآوري ورود به بازار: نوآوري ورود به بازار سبب مي شود نوآوران استراتژيك از روش قبلي كه آنها به مشتريان خدمت مي كردند منحرف گردند. براي مثال ظهور اينترنت فرصت هاي زيادي را براي دستيابي به مشترياني كه روش هاي غير سنتي را استفاده مي كردند ايجاد كرد. بنابراين نوآوري ورود به بازار محدود به اين نيست كه از تكنولوژي هاي جديد براي دستيابي به بازارها استفاده شود بلكه مي تواند شامل هر نوعي از رويكرد جديد بر بازاريابي محصولات يا خدمات يك شركت كه از اقدامات ساير رقبا متفاوت گردد باشد.

شكستن رقابت: عنصر نهايي نواوري استراتژيك مجبور است با اين حقيقت رو به رو شود كه نوآوران استراتژيك متعلق به گروه هاي استراتژيك موجود نيستند و بدين وسيله تعادل موجود بين رقبا را آشفته مي سازند. چند نظريه پرداز متذكر شده­اند كه يك صنعت يك مدل تجاري غالبي را خلق مي­كند كه دستورالعمل صنعت مي­شود پاراهالدوبتي مفهوم «منطق غالب» را به عنوان نقشه ذهني يا ديدگاه جهاني با تفهيم سازي تجارت و ابزارهاي اداري مورد نياز براي اجراي اهداف يا تصميم گيري در آن صنعت تعريف مي كند، گروه استراتژيك به عنوان گروهي از شركت ها  درون يك صنعت كه استراتژي هاي مشابهي را دنبال مي كنند است، با اين تعاريف يك نوآور استراتژيك موقعيتي بيرون گروه استراتژيك موجود مي گيرد. شكستن رقابت ميزاني كه نوآوران استراتژيك از ساختار موجود در منفعتشان منحرف شده اند را اندازه يگري كند و ساختاري جديد براساس قوانين مسابقه اتخاذ مي كند (سرعتي، 2008).

پژوهش(پايان نامه) :تاثير نوآوري سازماني وقابليت هاي تكنولوژيكي بر عملكرد شركت -پايان نامه مقطع ارشد

۱۳۱ بازديد

امروزه برند و نام تجاري يكي از مهمترين مباحث بازاريابي است كه پيش روي تمامي شركت ها، من جمله شركت هاي تجاري قرار دارد. اين اهميت تا حدي است كه مديريت برند به رشته مستقلي در محافل علمي تبديل شده است. برند ها از لحاظ اقتصادي و استراتژيك جزو دارايي هاي با ارزش شركت ها و حتي بدون اغراق از با ارزش ترين دارايي هاي آنها محسوب مي شوند. در سال هاي اخير محققان به اين نتيجه رسيده اند كه ارزش واقعي محصولات و خدمات براي شركت ها در درون محصولات و خدمات نيست، بلكه اين ارزش در ذهن مشتريان واقعي و بالقوه وجود دارد و اين برند است كه ارزش واقعي را در ذهن مشتريان، پديد مي آورد(Keller, 2010).

اوليور(1999)، وفاداري را داشتن تعهدي عميق براي خريد مجدد يا حمايت از يك محصول يا خدمت مورد علاقه، كه علي رغم وجود تاثيرات موقعيتي و تلاشهاي بازاريابي رقبا، موجب تكرار خريد يك نام تجاري يا مجموعه محصولات يك نام تجاري در آينده شود، تعريف ميكند. كلر ( 1998) بيان ميدارد كه وفاداري نام تجاري در گذشته اغلب به طور ساده فقط از طريق رفتارهاي تكرار خريد از نظر رفتاري اندازه گيري شده است در حالي كه وفاداري مشتري به جاي اين كه با رفتارهاي خريد ساده بيان شود مي تواند به طور گستردهاي مورد توجه قرار گيرد. وفاداري به نام تجاري از دو جزء وفاداري رفتاري و وفاداري نگرشي تشكيل شده است؛ ملنز و همكاران (2004)، وفاداري رفتاري را وفاداري به نام تجاري از  طريق خريد قابل مشاهده در طي يك دوره ميگويند. در واقع وفاداري رفتاري، به تعداد دفعات تكرار و ميزان خريد اطلاق ميگردد. وفاداري نگرشي را بر اساس بيان ترجيحات، تعهد يا قصد خريد تعريف ميكنند. بسياري از پژوهشگران معتقدند كه وفاداري رفتاري به تنهايي نميتواند علل واقعي خريد را بيان كند، بنابراين ابعاد نگرشي نيز بايد مورد توجه قرار گيرد(Baloglu,2012).

يكي از مهمترين هدف صاحبان برند براي توسعه برند، ايجاد وفاداري در مشتريان نسبت به برندشان است. مشتريان وفادار به مثابه منبع مطمئن سودآوري براي شركت ها محسوب مي شوند و با توجه به عدم اطمينان محيط، حاشيه ايمني مناسبي را براي آنها به ارمغان مي آورد. يكي از راه هاي ايجاد وفادار اي مشتريان به برند، توسعه هويت مناسبي براي برند است. برندها به توسط هويت، خود را به مشتريان شناسانده و از ساير رقبا متمايز مي شوند(Kapferer, 2008).

وفاداري به برند به صورت يك پاسخ رفتاري و همچنين يك عملكرد از فرآيندهاي فيزيولوژيكي تعريف مي شود .بنابراين، وفاداري به برند تابعي از گرايشات و رفتارها(عادات) است. اساساً ارزش ويژه برند از اعتمادي ناشي مي شود كه مصرف كنندگان در مقايسه با برندهاي ديگر نسبت به يك برند دارند كه اين اعتماد بعنوان وفاداري مصرف كنندگان و تمايل آنها به پرداخت قيمت هاي بالا براي برند ترجمه مي شود. ارزش ويژه برند بخاطر وفاداري برند و توسعه آن براي مديران حائز اهميت هست و يك رابطه مثبت با وفاداري برند دارد(رحيم نيا و همكاران، 1392).

وفاداري نوعي نگرش مثبت به يك محصول است كه بر اثر استفاده مكرر از آن به وجود ميآيد كه ميتوان دليل آن را فرآيندهاي رواني بيان نمود. به عبارت ديگر، تكرار خريد صرفا يك واكنش اختياري نيست بلكه نتيجه عوامل رواني،احساسي و هنجاري مي باشد(Meller, 2006).

وفاداري يك مفهوم مهم در استراتژي بازاريابي است و به گفته آكر وفاداري برند هسته مركزي ارزش ويژه برند است، وفاداري منجر مي شود مشتريان در بين راه حل ها كمتر درجستجوي اطلاعات باشند(راندال و بنت، 2002).

مفهوم وفاداري به برند هم به نگرش و هم به وفاداري رفتاري توسعه داده شده است. وفاداري رفتاري به اين معناست كه مشتريان مجدداً از همين برند خريد خواهند كرد؛ به نظر مي رسد كه وفادار ي نگرشي نسبت به وفاداري رفتاري با دوام تر است و نشان دهنده تعهد و رجحان دهي مشتريان است و زماني است كه ارزش هاي منحصر به فرد از يك برند مشاهده مي شود. علاوه بر اين وفاداري رفتاري را مي توان به منظور بررسي پيامدهاي ارزش برند در نظر گرفت(سان و چيسلي، 2010).

وفاداري به برند عبارت است از واكنش رفتاري نسبتاً متعصبانه در خريد كه فرد در طول زمان نسبت به برند پيدا مي كند و اين رفتار باعث مي شود كه در فرايند هاي تصميم گيري و ارزيابي از مجموعه نام ها يي كه در ذهن دارد، گرايش خاصي به آن برند پيدا كند . اين واكنش تابعي از فرايند هاي روانشناختي و ذهني فرد است(Chaudhuri & Holbrook, 2011).

وفاداري به نام تجاري به معني تكرار خريد است كه دليل اين رفتار، فرآيندهاي رواني است. به عبارت ديگر، تكرار خريد صرفاً يك واكنش اختياري نيست بلكه نتيجه عوامل رواني، احساسي و هنجاري است. كلر بيان مي كند كه وفاداري نام تجاري در گذشته اغلب به طور ساده فقط از طريق رفتارهاي تكرار خريد از نظر رفتاري، اندازه گيري شده است، درحالي كه وفاداري مشتري به جاي اين كه با رفتارهاي خريد ساده بيان شود، مي تواند بهطور گسترده تري مورد توجه قرار گيرد. وفاداري به نام تجاري از دو جزء وفاداري رفتاري و وفاداري نگرشي تشكيل شده است. وفاداري مشتريان به نام تجاري باعث تبليغات دهان به دهان مثبت، ايجاد موانع اساسي براي ورود رقبا، توانمندتر ساختن شركت در پاسخ به تهديدات رقابتي، ايجاد فروش و درآمد بيشتر و كاهش حساسيت مشتريان به تلاش هاي بازاريابي رقبا مي شود. تعداد زياد مشتريان وفادار به يك نام تجاري، دارايي شركت محسوب مي شوند و به عنوان شاخص اصلي ارزش ويژه نام تجاري شناخته مي شوند و همچنين حساسيت مشتريان وفادار به تغيير قيمت ها در مقايسه با مشتريان غير وفادار، كمتر است. در واقع وفاداري به تكرار خريدكالاهاي مصرفي منجر مي گردد. در ادبيات بازاريابي اغلب مفهوم وفاداري برند هم خانواده با مفاهيمي نظير «خريد مجدد» ،«ترجيح» ،«تعهد» و «پبروي» در نظر گرفته مي شود و اين اصطلاحات به جاي هم به كار برده مي شوند(Sahin et al, 2011).

هر اندازه مشتريان نسبت به محصولات تحت برند خاصي اعتماد و اطمينان خاطر بيشتري داشته باشند، به دليل فطرت عدم ريسك پذيري افراد و كاهش ريسك خريدشان، بيشتر سعي مي كنند از محصولات همان برند خريد كند و تمايل كمتري نسبت به محصولات ساير برندها نشان دهد و اين يعني وفاداري مشتريان به برند. اعتماد را مي توان به عنوان اطمينان خاطر مشتري كه منجر مي شود وي بتواند به فروشنده تا تحويل خدمات موعود اتكا كند، تعريف كرد(Agustin & Singh, 2010).

اعتماد مشتريان نسبت به برند بر اساس باورهاي مثبت درباره انتظاراتشان از رفتار سازمان و عملكرد، محصولاتش، بهبود و توسعه مي يابد(Ashley & Leonard, 2009). اعتماد اثر فزاينده اي در طول زمان بر روي وفاداري مشتريان دارد و در طول زمان مشتريان كه به برند اعتماد دارند وفاداري شان نسبت به آن افزايش مي يابد(Chiou & Shen, 2011).

يك نام تجاري خوب انتخاب مصرف كنندگان را جهت مي دهد، به طوري كه در فضاي يك بازار بسيار پيچيده، نامهاي تجاري يكسان ميانبري را در فرايند تصميم گيري مصرف كننده به وجود مي آورد. نام تجاري بر وفاداري مشتريان مي افزايد. از آنجايي كه مشتريان اكثر نامهايي را انتخاب مي كنند كه مي شناسند استنباط مي شود كه وفاداري مشتريان به شركت هايي با نام تجاري مورد تأييد بيشتر است. نام تجاري قوي ورود به بازار جديد را ممكن مي سازد احتمالاً شركت هاي داراي نامهاي تجاري قوي در ورود به بازار جديد به مراتب موفق تر هستند(Raj, 2008).

وفاداري عبارتست از وجود نوعي نگرش مثبت به يك پديده(مارك، خدمت، مغازه، يا فروشنده) و رفتار حمايتگرانه از آن اما تعريف كاملتري از وفاداري نيز وجود دارد كه توسط اليور( 1999) مطرح شده است:  وفاداري به يك تعهد قوي براي خريد مجدد يك محصول يا خدمت برتر در آينده اطلاق مي شود، به صورتي كه همان مارك يا محصول عليرغم تأثيرات و تلا شهاي بازاريابي بالقوه رقبا خريداري گردد. در اغلب تعاريف وفاداري دو رويكرد ديده مي شود؛ رويكرد نگرشي احساسات مختلف در شخص تعلق خاطري نسبت به سازمان، خدمات و كالا ايجاد مي كند اين احساس درجه وفاداري مشتري را مشخص مي نمايد كه به طور كامل شناختي است. مقياس هاي وفاداري نگرشي شامل تبليغات مثبت دهان به دهان، تمايل به توصيه و تشويق ديگران به استفاده از كالا و خدمات است؛ رويكرد رفتاري تمايل مشتري براي خريد مكرر خدمات و توليدات عرضه كننده خدمات و حفظ ارتباط با عرضه كننده كالا و خدمات است(قره چه و دابوييان، 1390). وفاداري به برند را «ايجاد تعهد در مشتري براي انجام معامله با سازمان خاص و خريد كالاها و خدمات به طور مكرر»  توصيف مي كنند(Susanna & Larsson ,2009).

اصولا وفاداري به برند به خريدهاي مجدد مشتريان مربوط مي باشد. به هر حال، خريد مجدد ممكن است تنها نشان دهنده رضايت آني مشتريان از برند باشد. وفاداري به مارك، هدف نهايي و غايي شركتي است كه داراي محصولي با علامت تجاري ويژه است.(جوانمرد، 1388). در تحقيقي كه پژوهشگران در داخل كشور انجام داده اند مشخص شد كه رضايت بر تعهد به وفاداري تاثير مستقيم دارد و رضايت بر تمايل به تغيير برند تاثير معكوس دارد(وظيفه دوست، 1388). وفاداري به نام تجاري به گرايش وفادار بودن به يك نام تجاري اشاره دارد و مي تواند به صورت تمايل مصرف كنندگان به خريد نام تجاري به عنوان اولين انتخابشان نشان داده شود(موتمني، 1389). از ديگر مفاهيم معتبر و معروف در زمينه بازاريابي، وفاداري به برند است كه نقش مهمي در ايجاد منافع بلند مدت براي سازمان دارد زيرا مشتريان وفادار نيازي به تلاش هاي ترفيعي گسترده ندارند. آنها با كمال ميل حاضر هستند مبلغ بيشتري را براي كسب مزايا و كيفيت برند مورد علاقه خود بپردازند(گيلاني نيا و ديگران، 1389). برندها، علائم معتبري مي باشند (به عبارت ديگر، باورپذير بوده و قابل اطمينان هستند). آنها موجب مي شوند تا شركتها در مورد محصولات و خدمات خود صادق بوده و شكاياتي كه از آنها شده را رسيدگي نمايند(حيدرزاده، 1390).

وفاداري مشتريان در حقيقت يك مزيت رقابتي براي شركت ايجاد مي كند چرا كه مشتريان وفادار سبب صرفه جويي در هزينه هاي بازاريابي شركت مي شوند. به اين دليل كه به گفته كارشناسان، هزينه جذب مشتريان جديد حدود 6 برابر حفظ مشتري فعلي است(حسيني، 1390).  وفاداري مشتري به سازمان مقوله اي است كه از عوامل و شرايط متعدد و متنوعي در درون و بيرون سازمان تأثير مي پذيرد، كه ميزان اثرگذاري آن ها با توجه به نوع سازمان، از سازماني به سازمان ديگر متفاوت است. شناخت دقيق اين عوامل و تعيين ميزان اثرگذاري هر يك از آن ها، در كمك به مديران جهت تصميم گيري درست، از اهميت زيادي برخوردار است . ادبيات بازاريابي خدمات بر روي مفاهيم و سازه هاي كليدي مانند عدالت، مشتري گرايي، كيفيت خدمات، رضايت و وفاداري به نام تجاري تمركز دارد(Cronin et al, 2009).

ايجاد وفاداري برند مستلزم سرمايه گذاري در برنامه هاي بازاريابي به خصوص مشتريان بالقوه و فعلي مي باشد. اين فعاليتهاي بازاريابي توانسته بر طرز فكر مشتريان تأثير بگذارد و منجر به نتايج مختلفي شده است . تمام حوزه هاي مختلف تماس مشتريان با برند، فرصتي را براي ايجاد نگرش مطلوب و افزايش وفاداري به برند مهيا نموده و ناحيه اصلي ارتباط با مشتريان برخورد فروش مي باشد . از آنجايي كه يك فروشنده تنها شخصي است كه با مشتري ارتباط برقرار مي كند او مي تواند نقش اصلي براي تجربه مشتريان و ارزيابي از برند ايفا كند(Brexendorf et al, 2009).

وفاداري مشتري، يك جنبه ضروري به منظور موفقيت شركت به شمار مي آيد. در حقيقت ايجاد وفاداري هدفي است كه توسط مديران دنبال مي شود. از اين رو وفاداري نه تنها تمايل خريد در آينده را افزايش مي دهد بلكه باعث قدرت بيشتر سازمان و حساسيت كمتر نسبت به قيمت و درآمد بيشتر نسبت به رقبا مي شود. به عبارت ديگر، وفاداري به نام تجاري عبارت است از تعهد عميق نسبت به خريد مجدد يك محصول يا خدمت به طور منظم در آينده، با وجود تلاش هاي بازاريابي كه به طور بالقوه باعث تغيير در رفتار مي شود(حاجي كريمي و همكاران، 1388). به عبارت ديگر، وفاداري به نام تجاري در مورد مصرف كنندگاني به كار مي رود كه خريدهايي از روي عادت انجام مي دهند و به خريد از نام هاي تجاري و فروشگاه هاي مطلوبشان وفادارند (جزني و همكاران، 1389).

وفاداري مشتري به دليل اثر مثبت آن بر فروش، كسب سهمي از بودجه و حفظ مشتري مهم (Dagger et al, 2010). براي مثال، لينگ و ونگ(2007) در تحقيقات خود نشان دادند كه مشتريان راضي شده در بلند مدت نسبت به مشتريان كوتاه مدت، احتمال بيشتري دارد كه خدمات اضافه تري خريداري نمايند و ارتباطات كلامي را توسعه دهند. مفهوم وفاداري در مصرف كننده و ايجاد مصرف كنندگان وفادار در چارچوب كسب و كار به صورت "ايجاد تعهد در مصرف كننده براي خريد كالاها و خدمات به طور مكرر" توصيف مي شود(Larson & Susanna, 2011).

مفهوم وفاداري به برند هم به نگرش و هم به وفاداري رفتاري توسعه داده شده است. وفاداري رفتاري به اين معناست كه مشتريان دوباره از همين برند خريد خواهند كرد؛ به نظر مي رسد كه وفاداري نگرشي نسبت به وفاداري رفتاري با دوام تر است و نشان دهنده تعهد و برتري دادن مشتريان و زماني است كه ارزشهاي منحصر به فرد از يك برند مشاهده مي شود. علاوه بر اين وفاداري رفتاري را مي توان به منظور بررسي پيامد هاي ارزش برند در نظر گرفت. وفاداري يك واژه قديمي است كه تعهد عميق به كشور، خانواده يا دوستان را توصيف مي كند و براي نخستين بار با واژه( وفاداري به نام تجاري) وارد بازاريابي شد. وفاداري مشتريان از جنبه هاي گوناگوني تعبير شده است. وفاداري به نام و نشان تجاري، وفاداري به محصولات، خدمات و ساير موارد مشابه از اين مقوله اند(رشيدي و همكاران، 1392).

تمام حوزه هاي تماس مشتريان با برند فرصتي را براي ايجاد نگرش مطلوب و افزايش وفاداري به برند مهيا كرده و ناحيه اصلي ارتباط با مشتريان برخورد فروش مي باشد. از آنجايي كه فروشنده تنها شخصي است كه با مشتري ارتباط برقرار مي سازد مي تواند نقش اصلي براي تجربه مشتريان و ارزيابي از برند ايفا كند. مطالعات متعدد نشان مي دهند كه رضايت از مارك تجاري نخستين كليد وفاداري به برند مي باشد، بنابراين برخورد فروش مشتري را با فروشنده پيوند مي دهد و رضايت برخورد فروش بر وفاداري مشتري به فروشنده مي افزايد. بنابراين وفاداري به فروشنده آثار بسيار مثبتي بر وفاداري برند دارد(Brexendorf et al, 2009).

عوامل ديگر خارج از كنترل شركت شما هستند (مثلا تنها يك تغيير در آدرس ميتواند موجب از دست رفتن 20% از مشتريان شما گردد). وفاداري به يك سازمان به معناي ميزان تعهدي است كه مشتري به آن سازمان داشته و مي كوشد تا با خريد مداوم از آن سازمان وفاداري خود را نشان دهد؛ يك مشتري وفادار به عنوان كسي تعريف ميگردد كه نگرش مثبتي نسبت به ارائه دهنده خدمات دارد، او را به مصرف كنندگان ديگر معرفي و توصيه كرده و خريد مجدد انجام ميدهد(Dimitriades, 2006).

در عصر جديد بازاريابي، هدف برقراري روابط بلند مدت و متقابل با گروههاي ذينفع و مهمتر از همه مشتري، به گونه اي ترسيم مي شود كه مشتريان بيشتري را حفظ و مشتريان كمتري را از دست داده و به اين ترتيب در بلند مدت سهم بازار و سودآوري شركتها افزايش مي يابد.(Osman et al, 2010) اوليور (1999) وفاداري مشتري را به عنوان "يك تعهد عميق به خريد مجدد يا حمايت در خريد يك محصول يا خدمت ثابت ارجح داده شده در آينده است، در نتيجه موجب خريد تكراري از يك برند مشابه يا برندگرايي ميشود، با وجود اين كه تاثيرات موقعيتي و تلاشهاي بازاريابي به طور بالقوه موجب تغيير رفتار شده است"، تعريف كرده است (Wu et al, 2011). رابطه مشتري – شركت پايدارتر ميشود، زماني كه مشتريان و شركت تعهد بيشتري به همديگر داشته باشند، و لذا منجر به رابطه بلند مدت ميشود. با افزايش روز افزون محيط رقابتي كسب و كار، ايجاد و حفظ مشتري، مهم است. وفاداري مهم است زيرا به طور مثبتي روي فروش، سهم خريد مشتري، و حفظ مشتري اثر ميگذارد. وفاداري افزايش يافته به سود بالاتر منجر ميشود زيرا حفظ مشتريان ارزانتر از جذب مشتريان جديد است.2011) .(Fullerton,

چالش هايي از قبيل تشديد رقابت جهاني، افزايش مستمر انتظارات مشتريان و متعاقباً تقاضاي آنها به منظور افزايش بهبود كيفيت محصولات و خدمات، باعث شده است كه شركتها ديگر نتوانند به طور موثر نيازها و خواسته هاي آنها را برآورده كنند و خطر از دست دادن مشتريان ناراضي به سمت رقبا و همچنين كاهش نهايي سود، ورشكستگي شركت را به دنبال خواهد داشت. براي ايجاد وفاداري مشتري اين بسيار مهم و كليدي است كه محيطي فراهم شود كه وفاداري را ترغيب و تشويق كند.(Duffy, 2010)

ارتقاي سطح رضايتمندي مشتري، باعث ارتقاي ميزان سودآوري و افزايش سهم شركتها در بازار رقابت خواهد شد. البته اين كافي نبوده و شركتها بايد مطمئن شوند كه مشتريان رضايتمندشان، وفادار هم هستند(Wu et al, 2011). رضايت مشتريان در اموري همچون خريد مجدد، حفظ مشتريان، وفاداري، عملكرد خرده فروشي و سودآوري تاثيرات مثبتي دارد(Finn,2011).

پژوهش(پايان نامه) : بررسي رابطه بين توسعه بازار مالي و رشد اقتصادي در ايران

۱۲۳ بازديد

وجود بازار مالي كارآمد با ابزارهاي مالي متنوع اين فرصت را براي خانوارها فراهم مي‌كند كه داراييهاي مالي متنوع از بنگاههاي كارآمد نگهداري نمايند. اگر در بازار مالي انواع مختلف ارواق بهادار وجود داشته باشد، قسمت اعظم مازاد وجوه افراد جامعه جذب واحدهاي اقتصادي مي‌شود؛ زيرا در اين شرايط افراد بسياري با درجه‌هاي مختلف ريسك جذب بازار مي شوند و پس‌اندازهاي كوچك نيز جذب مي‌گردند. همچنين بازار‌هاي مالي كارآمد از طريق افزايش نقدينگي باعث جذب پس‌اندازها مي‌شوند؛ زيرا اين امكان را براي پس‌انداز كنندگان فراهم مي‌كند تا هر زمان به ثروت خود احساس نياز كردند، داراييهاي مالي خود را به آساني به دارايي مورد نظر تبديل كنند.

بعلاوه از آنجا كه در اين بازارها هزينه كسب اطلاعات و نظارت بر بنگاهها به شدت پايين است، كسب اطمينان از شركتها و بنگاههاي اقتصادي با كمترين هزينه براي خانوارها حاصل مي‌شود؛ بنابراين وجود بازارهاي مالي كارآمد باعث تجهيز بيشتر پس‌اندازها مي‌گردد.

2-3-2 تخصيص بهينه سرمايه

از طرفي هزينه جمع آوري اطلاعات و پردازش آنها از بنگاههاي اقتصادي براي افرادي كه قصد سرمايه‌گذاري در بنگاهها دارند، سنگين است و از سوي ديگر عدم نظارت و كنترل مناسب بر فعاليت شركتها، باعث مي‌شود كه منابع مالي به طرف سرمايه‌گذاري‌هاي مفيد و سود آور سوق داده نشود؛ زيرا افراد سرمايه‌گذار در فعاليتهايي كه فاقد اطلاعات قابل اطمينان هستند، تمايل به سرمايه‌گذاري ندارند. از اين رو ممكن است سرمايه‌ها از مسير اصلي خود منحرف شده و به پروژه‌هاي با كارايي كمتر تخصيص يابد. وجود بازارهاي مالي كارآمد شرايط را براي شناسايي بنگاههاي كارآمد با حداقل هزينه فراهم مي‌كند و در نتيجه سرمايه‌ها به فعاليتهايي اختصاص مي‌يابد كه كارايي بيشتري دارند.

افزايش نقدينگي[1] و كاهش ريسك مربوط به آن

كاركرد ديگر بازارهاي مالي اين است كه سازوكار مناسبي جهت خريد و فروش دارائيهاي مالي را  فراهم مي‌كند. بهمين سبب مي گويند بازارهاي مالي داراي خاصيت نقدينگي هستند. نقدينگي عبارت از اين است كه واحدهاي اقتصادي بتوانند به آساني و به سرعت داراييها را بر اساس قيمتهاي بازار به داراييهاي مورد نظر تبديل كنند. ريسك نقدينگي ناشي از عدم اطمينان مربوط به تبديل داراييها مي‌باشد. بازارهاي مالي با فراهم نمودن اطلاعات و نيز فراهم نمودن شرايط براي تبديل داراييها، نقدينگي را افزايش و ريسك مربوط به آن را كاهش مي‌دهند. (Harrison, The Economic Effects of … on Derivatives…, p. 6)

2-3-3 ايجاد شرايط براي مديريت ريسك

در بسياري زمينه‌ها بازارهاي مالي فرصتهاي پوششي مشابه قراردادهاي بيمه را - اگرچه غيرمستقيم - ارائه مي‌كنند؛ مثلا دو بنگاه را ملاحظه كنيد كه يكي ضد آفتاب توليد مي‌كند و ديگري چتر. سهامداران هر يك از دو بنگاه با ريسك ناشي از تغييرات وضعيت آب و هوا مواجه هستند. يك تابستان باراني بازده بنگاه اول را كاهش داده در حاليكه بازده بنگاه دوم را افزايش مي‌دهد. در اين شرايط با وجود بازار مالي، افراد مي‌توانند از هر دو بنگاه سهام خريداري كنند، سهام بنگاه دوم به عنوان بيمه هوا براي بنگاه اول عمل مي‌كند. هنگامي كه بنگاه توليد كننده ضد آفتاب زيان مي‌كند بنگاه توليد كننده چتر داراي بازدهي بالايي است. (Bodie & ..., Investment, p162)

دانلود پايان نامه ارشد :

بررسي رابطه بين توسعه بازار مالي و رشد اقتصادي در ايران

دانلود مقاله :

همچنين با وجود برخي ابزارهاي مالي در اين بازارها؛ سرمايه‌گذاران و فعالان بزرگ و كوچك اقتصادي مي‌توانند ريسك مربوط به فعاليت خود را مديريت كنند؛ براي مثال فعالان اقتصادي كه نگران افزايش قيمت مواد اوليه مورد نياز خود يا كاهش قيمت محصولات توليد شده در آينده هستند، براي رفع نياز واقعي خود، از ابزارهايي براي حداقل سازي ريسك استفاده مي‌كنند كه اين ابزارهاي مديريت ريسك، به مشتقات‌ معروفند و نوعاً به قرارداد سلف[2] ؛ قرارداد آتي‌ها[3] ، قرارداد اختيارات[4]  و معاوضات () [5]تقسيم شده‌اند.

[1] - liquidity

[2] - Forward Contract

[3] - Futures Contract

[4] - Option Contract

[5] - Swaps

رابطه بين كيفيت خدمات، اعتماد، ارزش ادراك شده و رضايت و وفاداري مشتريان

۱۱۶ بازديد

كيفيت خدمات، اعتماد، رضايت مشتريان، ارزش ادراك شده توسط مشتريان و تاثير آن ها بر وفاداري مشتريان توجه بسياري از بازاريابان و محققين را در چند سال اخير به خود جلب كرده است.  با نگاهي به تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده مي توان به اين حقيقت پي برد كه افراد مختلف تركيب هاي متفاوت از اين عوامل را مد نظر داشته و مورد بررسي قرار داده اند.

با بررسي تحقيقاتي كه در زمينه بازاريابي خدمات صورت گرفته است مي توان به اين نتيجه رسيد كه كيفيت خدمات و رضايت مشتريان و ارزش درك شده توسط مشتريان از جمله مهم ترين عواملي هستند كه در وفاداري مشتريان تاثير به سزايي دارند. (بيتنر و هابرت، 1994؛ اندرسون و سوليوان، 1993؛ بيتنر و زيتامل، 1996). [1]در سال 1992 بابكوس و بولر[2] طي بررسي هايي كه انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه كيفيت خدمات يكي از مهم ترين ابزاري است كه شركت هاي خدماتي براي متمايز نمودن خود از ساير رقبا از آن بهره مي برند. ارزش ادراك شده نيز از ديگر عواملي است كه بسياري از شركت ها براي كسب وفاداري مشتريان به آن توجهي خاص دارند. ارزش ادراك شده به عنوان يكي از مهم ترين عوامل در فرايند تصميم گيري مشتريان معرفي شده است(روست و اوليور، 1994؛ سوئيني و همكاران، 1999). [3] پاراسورامان و زيتامل[4] نيز در سال 1989 به بررسي تأثير كيفيت خدمات بر روي مقاصد رفتاري مشتريان پرداختند. درپايان اين تحقيقات آنها به اين نتيجه رسيدند كه كيفيت خدمات و رضايت مشتريان تأثير معني داري بر مقاصد مشتريان و تمايل آنها براي خريد مجدد دارند.

ايجاد وفاداري در مشتريان بخصوص مشتريان بانكي مفهومي است كه در كسب وكار‌هاي امروزي به لحاظ اينكه مشتريان وفادار به صورت مولفه اصلي موفقيت بانك‌ها در‌آمده‌اند، مورد توجه بيش از بيش قرار گرفته است. هيچ كسب و كاري به جز سازمان‌هاي انحصاري دولتي نمي‌توانند بدون داشتن مشتريان وفادار دوام آورند. افزون بر اين به لحاظ اين واقعيت كه انتظارات مشتريان نيز دائما در حال افزايش است. بانك‌ها ملزم هستند تا فراتر از نياز‌هاي اوليه ارضاي مشتريان رفته، انتظارات آنها را تامين كرده، كانون توجه خود را از ارضاي صرف مشتري به ايجاد وفاداري و اعتماد از طريق ايجاد ارتباطي بلند مدت، دو جانبه و سودآور براي هر دو طرف معطوف نمايند (ديسك و باسو، 1994).

امروزه، با شديدتر شدن رقابت در بخشهاي خدماتي، نقش وفاداري مشتري برجسته تر از گذشته شده است. در ديدگاه امروزي بازاريابي شامل رشد دادن و توجه به رضايت مندي، كيفيت از ديدگاه مشتري، وفاداري و ارتباط موثر با مشتري مي‌باشد. در نتيجه سازمانهاي امروزي تلاش مي‌كنند تا مشترياني وفادار داشته باشند (ارسلي، 2002، ، ص394) با توجه به اين كه در بخش خدمات روابط بين فردي گسترده بين ارائه دهنده خدمت و مشتريان وجود دارد، نقش وفاداري در اين بخش از اهميت ويژه اي برخوردار است. وفاداري مشتريان منجر به افزايش سهم بازار، نرخ بازگشت سرمايه و سودآوري بالاتر براي سازمانهاي خدماتي خواهد شد (بالگلو، 2002، ص 49) امروزه ديگر ارتباط با مشتري به منظور بدست آوردن مشتريان وفادار كافي نميباشد، بلكه كيفيت اين ارتباط نيز بسيار حائز اهميت است.

با وجود اين كه كيفيت خدمات و ارزش ادراك شده، هر كدام تاثير خاص و متفاوتي بر افراد مختلف دارند، اين تحقيق بر آن است تا ارتباط دروني اين عوامل را نيز مشخص كند با اميد بر اين كه مشخص شود كدام يك تاثير بيشتري بر وفاداري مشتريان دارد. در اين صورت بانك درك بهتري از آن چه كه بايد تحت عنوان خدمات به مشتريان ارائه دهد خواهد داشت.

اين فصل خلاصه اي از مباني نظري و پيشينه تحقيقاتي كه درباره كيفيت خدمات، اعتماد، رضايت مشتري، ارزش ادراك شده و تاثير آن ها بر وفاداري مشتريان مي باشد را ارائه خواهد داد. در اين بخش از تحقيق ابتدا به طور مختصر به بررسي موضوع و مسئله خواهيم پرداخت و در ادامه مهم ترين پژوهش هاي انجام شده در اين حوزه را مرور خواهيم كرد.

 

2-2. كيفيت خدمات ارائه شده به مشتريان

2-2-1. خدمت

خدمت يك واژه پيچيده است. اين واژه داراي معاني مختلفي است و طيفي از خدمات شخصي تا خدمت به عنوان يك محصول را در بر مي گيرد.

  • خدمت فعاليت يا منفعتي است كه يك طرف به طرف ديگر عرضه مي كند، اساسا نامحسوس بوده و مالكيت چيزي را در بر ندارد، در نتيجه ممكن است محصول فيزيكي يا غير مادي باشد(كاتلر، 1385، 506)
  • شغلي كه به طور سنتي "خدمت به مشتريان" ناميده مي شود، پيچيده تر از سفارش گرفتن، پس گرفتن محصولات مرجوعي، يا پاسخ گويي به شكايت هاست. بر اساس اين نگرش، خدمت به مشتريان شامل كليه اموري است كه شركت به منظور جلب رضايت مشتريان و كمك به آن ها براي دريافت بيشترين ارزش از محصولات يا خدماتي كه خريداري كرده اند انجام مي دهد. (روستا و همكاران، 1385، 223 )

در كشورهاي توسعه يافته ارزش توليدي صنعت خدمات از صنعت توليد محصول فراتر است و تعداد نيروي كاري استخدام شده در صنعت خدمات بيش از كل نيروي كاري را تشكيل مي دهد. در گزارشي از ارقام ارزش هاي توليدي صنعت خدمات و استخدام ها در كشورهاي مختلف، كه توسط هيئت مديره آمار، حسابداري و بودجه تايوان در سال 2006 انتشار يافت، ارزش توليدي صنعت خدمات تايوان در سال 2005، 73. 6% توليد ناخالص داخلي[5] بود و 58. 27%  از كل نيروي كاري كشور در اين بخش اشتغال داشتند. ارقام سال 2004 در ايالات متحده به ترتيب 78. 5% و 75. 62% بوده است. در ژاپن، 68. 2% از توليد ناخالص داخلي در سال 2004 توسط صنعت خدمات به دست آمد و 67. 53% نيروي كاري كشور در بخش خدمات اشتغال داشتند. در همان سال در كره جنوبي، ارزش توليدي صنعت خدمات، 60. 4% توليد ناخالص داخلي بود كه توسط 72. 82% از كل نيروي كاري به دست آمد. زماني كه از مديريت كيفيت جامع[6] در صنعت خدمات بحث مي شود، بنيادي ترين بخش، كيفيت خدمات است. (ليا و همكاران، 2008)[7]

 

2-2-2. كيفيت خدمات

در صنعت خدمات، تعاريف كيفيت خدمات بر نيازها و خواسته هاي مشتريان و چگونگي برآوردن انتظارات او توسط خدمات ارائه شده متمركز است(لويس و بومس، 1983)[8].

دانلود پايان نامه ارشد :

بررسي رابطه بين كيفيت خدمات، اعتماد، ارزش ادراك شده و رضايت و وفاداري مشتريان (مورد مطالعه: مشتريان بانك مسكن در رشت)

دانلود مقاله :

كيفيت خدمات:

  • چند بعدي است؛
  • ابعاد اصولي دارد، برخي از آن ها در طي زمان تغيير مي كنند؛
  • ناملموس است، گرچه اغلب از طريق موارد ملموس ارزيابي مي شود؛
  • نتيجه فرايندها و پيامدهاي خدمت است؛
  • به تفاوت(شكاف) بين انتظارات و ادراكات مشتري وابسته است. (مليسيدو و تئوچاريس، 2006)[9]

موضوع اصلي در بيشتر استراتژي هاي خدماتي، كيفيت است؛ كه به كارهاي دمينگ در دهه 50 بر مي گردد. پاراسورامان[10]  و همكاران در سال 1985 كيفيت خدمات را به عنوان نتيجه مقايسه بين انتظارات يك خدمت و ادراكات از دريافت آن تعريف مي كنند. شكاف بين انتظارات و ادراكات از عملكرد، سطح كيفيت خدمت از ديد مشتري را تعيين مي كنند. (مليسيدو و تئوچاريس، 2006)

لهتينن[11] در سال 1982 مفهوم كيفيت نتايج و كيفيت فرايند را بيان كرد. لويز[12] و بومز[13] در سال 1983 نيز اشاره كردند كه كيفيت خدمات مقايسه عملكرد مورد انتظار و عملكرد واقعي است. بنابراين، هر نوع خدمتي كه سازمان ارائه مي دهد بايد انتظارات مشتري را پوشش دهد(هي و جان، 2010). [14] كيفيت مطلوب خدمات نشان دهنده قضاوت مشتري در مورد خدمات سازمان بر اساس تجربه كلي آن ها از دريافت خدمات است(وودروف، 1385، 180). [15]

جان استون[16] و موريس[17] در سال 1985 بيان كردند كه سازمان هاي خدماتي تمايل دارند تنها بخش مقداري و ساده از نظر اندازه گيري را بسنجند، و از استفاده از ابزار سنجش نرم و كيفي اجتناب مي كنند(مليسيدو و تئوچاريس، 2009).

پالمر در سال 1998 بيان ميكند كه كيفيت فني به ابعاد نسبتا مقداري خدمت كه مشتريان در طي تعامل خود با شركت تجربه مي كنند بر مي گردد. زيرا ارائه دهنده خدمت و مشتري هر دو مي توانند به سادگي آن را مورد سنجش قرار دهند. كيفيت عملياتي را مي توان به منظور ايجاد حاشيه رقابتي با تمركز بر ابعاد شخصي تر مواجهه خدمت به كار برد. (مليسيدو و تئوچاريس، 2009).

2-2-3. ويژگي هاي خدمات

1)نامحسوس بودن[18]

2)تفكيك ناپذيري[19]

3)تغيير پذيري[20]

4) فناپذيري[21]

[1] - Bitner and hobbert,1994;Anderson and Sullivan,1993;Bitner and zeithaml;1996

[2] -babcoos and bouler

[3] - Rust and oliver ,1994;Sweeney et al. ,1999

[4] -parasuraman and zeithaml

[5] -GDP

[6] -TQM

[7] - Lia et al. ,2008

[8] - Lewis and booms, 1983

[9] - Melisidou and Theocharis,2006

[10] - parasuraman

[11] - Lehtinen

[12] - Lewis

[13] - Booms

[14] - He and jun,2010

[15] -woodruff,1385,180

[16] - Johnston

[17] - morris

[18] - Intangibility

[19] - Inseparable

[20] - Variability

[21] - Perishability