چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۴

دانلود مقالات پايان نامه

دانلود پايان نامه پشته پروتكلي شبكه­هاي حسگر --بهبود خوشه بندي شبكه هاي حسگر بيسيم

۱۲۷ بازديد

خريد و دانلود متن كامل:

پايان نامه ارشد كامپيوتر - نرم افزار دانشگاه آزاد ساري:بهبود خوشه بندي شبكه هاي حسگر بيسيم با استفاده از تركيب الگوريتم ژنتيك و كلوني مورچگان

پايان نامه ارشد كامپيوتر - نرم افزار دانشگاه آزاد ساري:بهبود خوشه بندي شبكه هاي حسگر بيسيم با استفاده از تركيب الگوريتم ژنتيك و كلوني مورچگان

پشته پروتكلي

مطابق شكل2-3 پشته پروتكلي شبكه­هاي حسگر از يك طرف داراي پنج لايه شامل لايه­ هاي فيزيكي، پيوند و كنترل رسانه انتقال، شبكه، انتقال و كاربرد و از طرفي داراي سه فاز مديريت انرژي، مديريت حركت و مديريت وظيفه است . وظيفه لايه فيزيكي عمليات مدولاسيون و ارسال و دريافت در سطح پايين مي­باشد. لايه كنترل دسترسي رسانه بايد قادر باشد با حداقل تصادم به روش پخش همگاني با هر گره همسايه ارتباط برقرار كند. لايه شبكه وظيفه مسيريابي را بر عهده دارد. لايه انتقال وظيفه مديريت جريان انتقال بسته­ها را در صورت نياز كاربرد بر عهده دارد. بسته به كاري كه شبكه براي آن طراحي شده انواع مختلف نرم­افزارهاي كاربردي مي­تواند روي لايه كاربرد استفاده شود و خدمات مختلفي را ارائه نمايد.

شكل 2-3: پشته پروتكلي شبكه¬هاي حسگر

شكل 2-3: پشته پروتكلي شبكه­هاي حسگر

شكل 2-3: پشته پروتكلي شبكه­هاي حسگر

فاز مديريت انرژي با دخالت در كليه لايه­ها، چگونگي مصرف انرژي براي گره را تعيين مي‌كند. در واقع براي كاهش مصرف انرژي به الگوريتم­ها و پروتكل­هاي انرژي آگاه نيازمنديم. مثلا اينكه يك گره پس از دريافت يك پيغام از يكي از همسايگانش، دريافت كننده­اش را خاموش كند باعث جلوگيري از دريافت دوباره پيغام و در نتيجه كاهش مصرف انرژي مي‌گردد. ايده ديگري كه مي­تواند همزمان استفاده شود اين است كه گره­اي كه به سطح پايين انرژي رسيده به همسايه­هايش اعلام همگاني مي­كند كه انرژي­اش در حال اتمام است و نمي­تواند در مسيردهي پيغام­ها شركت داشته باشد. گره­هاي همسايه پس از آن، پيغام­ها را از طريق گره­هاي ديگر مسيردهي خواهند كرد. فاز مديريت حركت، كه به بكارگيري روش­هاي مكان آگاه در لايه­هاي مختلف بر مي­گردد، جابجايي گره را تشخيص داده و ثبت مي­كند بنابراين رد گره متحرك دنبال و در صورت لزوم مديريت مي­شود. فاز مديريت وظيفه وظايف گره­ها را زمان­بندي كرده و متعادل مي­سازد. مثلا اگر وظيفه حس به يك ناحيه معين محول شد همه گره­هاي حسگر آن ناحيه لازم نيست عمليات حس را بطور همزمان انجام دهند بلكه اين وظيفه مي­تواند بسته به كاربرد به برخي گره­ها مثلا به گره­هايي كه قابليت اطمينان بيشتر يا ترافيك كمتر يا انرژي بيشتر دارند محول شود.

جايگاه و ضرورت به­ كارگيري مديريت دانش در دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالي

۱۰۸ بازديد

جايگاه و ضرورت به­ كارگيري مديريت دانش در دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالي

در سال­هاي اخير مؤسسات معتبر آموزش عالي تغييرات مهمي را در زمينه نقش و جايگاه خود در جوامع در حال تحول از جامعه صنعت محور به جامعه دانايي محور تجربه كرده­اند. تحولات اجتماعي، كمبود­هاي مالي، رابطه متقابل بازار- دانشگاه و وجود انگيزه­ها و محرك­هاي علمي، فشار سنگيني را براي افزايش بهره­وري و استفاده بهينه از سرمايه­هاي فكري بر دانشگاه­ها تحميل كرده است. با توجه به اين كه آموزش عالي نقش استراتژيكي در توسعه برعهده گرفته است، نه به اين دليل كه خود يك صنعت است بلكه بيش­تر به اين دليل كه دانشگاه­ها منبعي از ايده­هاي جديد و سرمايه­هاي فكري هستند كه بهره­وري را دركليت اقتصاد جهاني تحت تأثير قرار مي­دهند، اهميت دانش و مديريت آن در اين مؤسسات از هر امر ديگري حياتي­تر به نظر مي­رسد. استفاده از تكنيك­ها و فناوري­هاي مديريت دانش در آموزش عالي، به اندازه كاربرد آن در بخش تجاري، ضروري و مهم است و اگر به طور مؤثر و كارامد انجام شود، مي­تواند منجر به قابليت­هاي تصميم­گيري بهتر شود، زمان چرخه­ توليد «محصول» (براي مثال، تحقيق و توسعه برنامه درسي) را كاهش دهد، خدمات آموزشي و اداري را بهبود بخشد و هزينه­ها را پايين آورد (كيدول[1] و همكاران، 2000).

متاكسيوتيس و پساراس2 (2003) سه وظيفه اصلي دانشگاه­ها را به طور مختصر بيان نموده­اند كه شامل آموزش به معناي آماده­سازي دانشجويان به اين منظور كه فراگيران دائمي و موفقي باشند، تحقيق و پژوهش به معناي گسترش مرزهاي دانش انساني و ارتقا سطح خلاقيت و ارائه خدمات به معناي خدمت به جوامع، خدمت در پست­هاي رهبري در دانشگاه و در سازمان­هاي حرفه­اي و فعاليت­هاي توسعه­اي كه براي خدمت به جوامع محلي، ملي و بين المللي در نظر گرفته شده­اند، مي­باشد. دانشگاه­ها بايد در راستاي انتظارات جامعه جهاني به حيات خود ادامه دهند. آن­ها بايد روش­هاي خوبي كه از فناوري­هاي ارتباطي و اطلاعاتي و جهاني شدن نشأت مي­گيرد را بپذيرند و خود را با آن وفق دهند.

به طور كلي دانشگاه محلي است كه در آن دانش به دست آورده مي­شود، توليد، منتشر، توزيع و به كار گرفته شده و ذخيره مي شود و تمامي اين­ها اقدامات فعالانه بسياري را مي­طلبد. محيط دانشگاه، ذاتاً براي به كارگيري اصول و روش­هاي مديريت دانش مناسب است. دلايل متعددي براي اين امر ارائه شده است:

 

  1. دانشگاه­ها معمولاً داراي زير­ساختار اطلاعاتي مدرن­تري مي­باشند (هر چند در كشورهاي در حال توسعه اين جنبه نسبتاً ضعيف است ولي در مقايسه با ديگر نهاد­ها و سازمان­هاي اين كشور­ها، اين نكته باز هم صادق است).
  2. تبادل دانش با ديگران، براي مدرسان و سخنرانان، امري طبيعي است.
  3. هدف دانشجويان، كسب دانش از منابع موجود و قابل دسترس در كوتاه­ترين زمان ممكن مي­باشد (محي الدين، 2007).

 

طبق نظر جاروس­لاو3، براي چگونگي بهره­گيري دانشگاه­ها از ايده مديريت دانش و اصول آن، سه امكان وجود دارد:

-  تدريس آن­ها در يك دوره آموزشي مناسب

- به كارگيري آن­ها براي حمايت از تصميمات مديريتي آن، ارتقا سطح مديريت و بهره­وري اسناد داخلي، افزايش سطح انتشار دانش و اطلاعات

- استفاده از آن براي ايجاد يك تغيير كيفي در خود فرايند آموزشي و تحصيلي (جاروس­لاو، 2000).

طرح اتخاذ و اجراي اصل مديريت دانش در دانشگاه را مي­توان با يكي از راه­هاي زير آغاز نمود:

 

١. روش نزولي (از بالا به پايين): از سطح دانشگاهي شروع مي­شود و به سطح دانشكده­اي مي­رسد.

٢. روش صعودي (از پايين به بالا): از سطح دانشكده­اي شروع مي­شود و به سطح دانشگاهي مي­رسد.

  1. روش چرخه­اي: از سوي مديريت عالي دانشگاه دستورالعمل صادر مي­شود، چندين دانشكده­ انتخابي دستورات را برنامه­ريزي، طراحي و اجرا خواهند كرد و سپس آن را به مديريت عالي گزارش خواهند داد. مديريت عالي فعاليت­هاي اجرايي دانشكده­ها را نظارت و بازبيني مي­نمايد و بازخوردي ارائه مي­دهد. سپس دانشكده­ها آن را بازبيني و اصلاح خواهند كرد تا زماني كه نتيجه مطلوب، حاصل آيد (مختار، 2004).در بررسي منافع و دستاوردهاي دانشگاه­هايي كه به طور اثربخش مديريت دانش را به كار مي­گيرند، مديران پنج مزيت سرعت فرايند، مزيت پايدار از طريق نوآوري مداوم، شناسايي و سازگاري با تغييرات، تداوم، حفظ و رشد دارايي­هاي فكري را ذكر كرده­اند (رادينگ[1]،1383، ص83 ). در نهايت بايد بيان داشت كه دانشگاه­ها و آموزشگاه­ها براي اعمال شيوه­هاي مديريت دانش به منظور حمايت از هر قسمت از رسالت خود، از آموزش گرفته تا خدمات عمومي و تحقيق و پژوهش، موقعيت­هاي مهمي را دارا مي­باشند. مديريت دانش نبايد براي مؤسسات آموزش عالي، يك ايده كاملاً جديد به نظر برسد، بلكه چرخش جديدي پيرامون هدف نهايي آن­هاست. اما اجراي آگاهانه و خردمندانه شيوه­هاي مديريت دانش، درسي است كه هوشمندترين سازمان­ها در بخش­هاي تجاري و غير انتفاعي در حال آموزش و يادگيري مجدد آن هستند[1]. Radding

[1]. Kidwell    2. Metaxiotis & Psarras     3. Jaroslave

واسه ترك اعتياد از كجا بايد شروع كنيم؟ 

۱۳۲ بازديد

زماني كه با اعتياد دست وپنجه نرم مي كنين، ترك اون از نظر خودتون يك هدف غيرممكن مثل اينكه. مهم نيس تا چه حد غرقِ اعتياد شده باشين، اما آزادي از اون هيچ وقت غيرممكن نيس. با درمان درست، حمايت دور و بريا و يافتنِ دليل اصلي اعتياد، تغيير امكان پذيره. حتي اگه واسه ترك اعتياد سعي كردين و موفق نشده ايد، نبايد اميدتون رو از دست بدين. شك نداشته باشين واسه آزادي از اعتياد، مشكلاتي وجود دارن كه بايد اونا رو بگذرونين، اما همين كه به ترك اعتياد فكر كنين، يعني در راه بهبود قدم ورداشته ايد.

 

شكست دادن اعتياد: تصميم گيري واسه تغيير

واسه خيلي از كسائي كه گرفتارِ اعتياد هستن، قدم اول يا «تصميم گيري واسه تغيير» سخت ترين قدم هستش. اگه احساس مي كنين آمادگيِ تغيير رو ندارين، نگران نباشيد، چون اين دودلي طبيعي حساب مي شه. ترك اعتياد لازمه تغييرات زياديه، مثلا تغيير در:

  • نحوه ي مقابله با استرس؛
  • نحوه ي گذراندن اوقات فراغت؛
  • نحوه ي انتخاب دوست؛
  • نحوه ي تفكر درباره خودتون.

با وجود اينكه ميدونيد ماده مخدري كه گرفتارش هستين در زندگي شما مشكل ساز شده اما، طبيعيه كه واسه تركش به اختلاف داخلي دچار شيد. ترك اعتياد به زمان، انگيزه و حمايت دور و بريا نياز داره. شما حق دارين قبل از شروع درمان، موقعيت شخصي خودتون رو آزمايش كنين.

فكر كردن به تغيير

  • مراقب زمان و ميزان مصرف تون باشين تا بتونين به نقش اعتياد در زندگي تون بهتر پي ببرين.
  • فهرست مشكلات و امتيازات ترك اعتياد، همين طور هزينه ها و امتيازات نبود ترك اعتياد رو تهيه كنين.
  • به چيزايي كه در زندگي واسه تون مهم هستن، فكر كنين: همسر، فرزندان، شغل، سلامتي و علايق تون. اعتياد شما چه تأثيراتي بر اونا مي ذاره؟
  • نظرِ فردي رو كه به اون اعتماد دارين درباره اعتيادتان بپرسيد.
  • از خودتون بپرسيد چه چيزايي مانع تغيير شما مي شن و چه چيزايي مي تونن به تغيير شما كمك كنن؟

آمادگي واسه ترك اعتياد در ۵ مرحله مهم

  1. دلايل ترك اعتياد رو به خودتون يادآوري كنين.
  2. سعياي گذشته خود رو واسه ترك اعتياد بررسي كنين. اقدامات موثر يا بي فايده رو شناسايي كنين.
  3. اهداف دقيق و قابل اندازه گيري اي رو واسه خودتون مشخص كنين، مثلا روز خاصي واسه شروع ترك اعتياد يا محدود كردنايي واسه مصرف مواد مخدر.
  4. تموم چيزايي رو كه يادآور اعتياد شمان از خونه، محل كار و جاياي ديگر دور كنين.
  5. به خونواده و دوستان خود اعلام كنين كه قصد ترك اعتياد دارين و از اونا خواسته حمايت كنين.

آشنايي با گزينه هاي درماني

پس از اينكه تصميم به ترك اعتياد گرفتيد، وقتِ اينه كه به دنبال گزينه هاي درماني تون بريد. هنگام سبك سنگين كردن گزينه هاي درماني به ياد داشته باشين كه:

هيچ درماني واسه همه موثر نيس. افراد مختلف نيازاي متفاوتي دارن. درمان اعتياد بايد با موقعيت فرد معتاد متناسب باشه. يافتن يك برنامه درست واسه ترك اعتياد خيلي مهمه.

در مراحل ي درمان نبايد فقط به اعتياد فرد پرداخته شه. اعتياد كل زندگي فرد رو تحت اثر قرار مي ده، مثل روابط، شغل، بهداشت و سلامت رواني. موفقيت درمان به ايجاد يك راه جديد واسه زندگي و يافتن دلايلِ اصلي روي آوردن به اعتياد بستگي داره. مثلا، ممكنه وابستگي به مواد مخدر به دليل نبود توانايي فرد در مديريت استرس باشه كه در اين صورت، فرد بايد راه هاي سالم تري رو واسه مقابله با موقعيتاي استرس زا پيدا كنه.

 

تعهد و پيگيري واسه به نتيجه رساندن مراحل ي درمان مهمه. ترك اعتياد يك مراحل ي سريع و آسون نيس. كلا، هرچه سابقه اعتياد فرد طولاني تر باشه، مراحل ي درمان اونم طولاني تر هستش. در هر صورت، مراقبتاي دراز مدت تكميلي واسه بهبود، لازمن.

جاياي خيلي واسه دريافت كمك وجود دارن. همه افراد به سم زدايي مراقبت شده ي پزشكي يا اقامت دراز مدت در مراكز ترك اعتياد نياز ندارن. مراقبتي كه فرد معتاد به اون نياز داره به عوامل مختلفي بستگي داره، مثل سن، سابقه اعتياد و شرايط پزشكي يا رواني. علاوه بر پزشكان و روان شناسان، خيلي از روحانيون، مددكاران اجتماعي و مشاوران واسه درمان اعتياد خدماتي رو ارائه مي كنن.

زماني كه تصميم به ترك اعتياد گرفتيد، علاوه بر ترك، واسه هرگونه مشكل پزشكي يا رواني ِ ديگري هم كه به اون دچاريد، كمك بگيرين. شانس موفقيت شما در ترك اعتياد با درمان كامل ، بيشتر مي شه. لب كلام اينه كه فرد معتاد از يك تيم يا مركز درماني، خدمات ترك اعتياد و سلامت روان رو توأم دريافت كنه.

خواسته كمك

سعي نكنين به تنهايي اعتياد خود رو ترك كنين. موفقيتِ هر راه و روش درماني، به داشتن تشويق كننده و پشتيبان بستگي داره. هرچقدر دور و بريا بيشتري واسه دل گرمي و مشورت داشته باشين، شانس درمان تون بيشتر مي شه.

به حمايت خونواده و دوستان نزديك خود اميد داشته باشين. حمايت اين افراد سرمايه باارزشي در مراحل بهبوده. اگه به خاطر شكستاي گذشته تون در ترك اعتياد، تمايلي به پناه آوردن به عزيزان خود ندارين از مشاور خواسته كمك كنين.

با آدماي سالم روابط اجتماعي برقرار كنين. اگه زندگي اجتماعي شما در گذشته به مواد مخدر متكي بوده، چاره اي جز قطع روابط ناسالم و ايجاد روابط جديد نخواهيد داشت. ايجاد رابطه با دوستان سالم و دل سوز كه از شما در مراحل ي درمان حمايت كنن، خيلي مهمه. سعي كنين در يك كلاس ثبت نام كنين، در رويدادهاي اجتماعي مشاركت داشته باشين و به گروه هاي مدني ملحق شيد يا در انجمناي خيريه داوطلبانه شركت كنين.

به كمپاي ترك اعتياد بريد. اين كمپا فضاي امن و مجهزي رو واسه گذراندنِ زمان درمان فراهم مي كنن، به ويژه واسه كسائي كه سرپناهي ندارن يا در محيطي زندگي مي كنن كه بيشتر افراد آلوده به مواد مخدر هستن.

جلسات درماني رو جدي بگيرين. به كمپاي ترك اعتياد كه داراي تابلو و مجوز رسمي از سازمان بهزيستي هستن مراجعه كنين و در جلسات آزاد اونا شركت كنين تا با تجربيات بقيه در مورد ي ترك اعتياد و كارايي كه واسه پاك ماندن انجام دادن، آشنا شيد. سپري كردن زمان با كسائي كه مشكل شما رو درك مي كنن و راه بهبود رو گذروندن، خيلي مؤثره.

يادگيريِ روشاي سالم واسه مقابله با استرس

پس از فكر كردن به تغيير و شروع درمان، بازم بايد با مشكلاتي روبرو شيد كه باعث اعتياد شما شدن. در گذشته واسه فرونشاندن احساسات دردناك، آروم كردن خودتون پس از يك روز سخت يا فراموش كردن مشكلات ، از مواد مخدر استفاده كردين؟ زماني كه مراحل ي درمان رو شروع مي كنين، ممكنه دوباره سروكله ي اين احساسات منفي (كه قبلا سعي مي كردين با مواد مخدر سركوب شون كنين)، پيدا شه. واسه موفقيتِ درمان، اول بايد مشكلات پايه اي زندگي تون رو حل كنين.

زماني كه مشكلات پايه اي زندگي تون رو حل كردين، بعضي وقتا ممكنه استرس، تنهايي، نااميدي، خشم، شرمساري و استرس رو تجربه كنين، اما فراموش نكنين كه همه اين احساسات طبيعي هستن. يافتن راه هاي سالمِ مقابله با اين احساسات هنگام بروز اونا، بخش مهمي از درمان و بهبود شما هستش.

از بين بردن استرس بي مواد مخدر

اعتياد معمولا از سعياي نادرست واسه مديريت استرس نشأت ميگيره. خيلي از آدما واسه آروم كردن خودشون پس از اتفاقات استرس زا و تلخ يا سرپوش گذاشتن روي خاطرات و احساسات دردناك، به الكل و مواد مخدر پناه ميارن، اما واسه مديريت استرس، راه هاي سالم تري هم هست.

شما مي تونين مشكلات تون رو بي تكيه به اعتياد مديريت كنين. راه حلاي سريع و جور واجورِ مقابله با استرس واسه يه سري از آدما بهتر از بقيه جواب مي ده. نكته ي مهم اينه كه راه حل مناسب خودتون رو پيدا كنين. زماني كه به توانايي خودتون واسه مقابله ي سريع با استرس اطمينان پيدا كنين، روبرو شدن با احساسات شديد ديگر مثل گذشته، تهديدآميز يا دردناك نخواهد بود.

  • ورزش كنين. پياده رويِ سريع مي تونه واسه تغيير روحيه ي شما كافي باشه. يوگا و مديتيشين هم روشاي خوبي واسه سركوب استرس و يافتن تعادل هستن.
  • از محيطي كه در اون با استرس روبرو شدين، دوري كنين. از نور آفتاب، هواي تازه و تماشاي مناظر زيباي بيرون لذت ببرين.
  • سعي كنين از نوازش گربه، سگ يا هر حيوان خونگي ديگري كه دارين، آرامش بگيرين.
  • از حس بويايي تون بهره بگيرين. گلا يا دانه هاي قهوه رو بو كنين يا از بوييدن عطري لذت ببرين كه خاطرات شيريني از گذشته رو به ياد شما مياره. چشمان تون رو ببنديد و اون خاطرات شيرين رو تجسم كنين تا استرس رو از خودتون دور كنين.
  • از خودتون پذيرايي كنين. واسه خودتون چاي بريزين، به گردن و شونِه هاتون نرمش بدين. دوش آب گرم بگيرين.

باعثا و تمايلات شديد خود رو كنترل كنين

بهبود شما به پاك شدن تون ختم نمي شه. مغز شما واسه بهبود و بازسازيِ ارتباطات گذشته به زمان نياز داره. بين اين بازسازي، ممكنه دوباره به مصرف مواد مخدر تمايل پيدا كنين، اما مي تونين با دوري از آدما، جايا و موقعيتايي كه باعث تمايل شما به مصرف مواد هستن، از روند بهبود خود پشتيباني كنين.

از دوستاني كه مواد مصرف مي كنن دوري كنين. با اين افراد رفت و اومد نكنين. با كسائي رابطه داشته باشين كه از تصميم شما واسه ترك اعتياد حمايت مي كنن، نه كسائي كه سعي مي كنن شما رو به عادتاي خراب كردن كننده گذشته جهت بدن.

از نوشيدن مشروبات الكلي خودداري كنين. مشروبات الكلي موجب تضعيف خودمون داري و قضاوت شما مي شن و تضعيف اين دو خيلي آسون شما رو به مصرف مواد مخدر جهت مي ده. متأسفانه رسيدن به مواد مخدر خيلي سخت نيس و وسوسه ي مصرف مواد حتي در زمان درمان هم زياد هستش. پس بهترين كار اينه كه از هرگونه موقعيت و محيطي كه به نحوي با مواد مخدر در ارتباطه، دوري كنين.

اطلاعات درستي رو درباره سابقه اعتياد خود به درمان گر بدين. اگه از مصرف داروهاي خونه منع شدين، اما به خدمات پزشكي يا دندان پزشكي نياز دارين و درد مي كشين، رو راست بگيد و خواسته كمك كنين تا راه چاره اي به شما پيشنهاد بشه يا كمه كمِ داروهاي لازم واسه شما تجويز شن. شما هيچوقت نبايد به خاطر اعتيادي كه گريبان گير شما بوده، احساس شرم يا پستي كنين يا از مصرف دارو واسه آرامش درد منع شيد. در صورت مشاهده ي اينجور رفتارهايي، واسه ترك اعتياد بايد به مراكز ديگري مراجعه كنين.

در استفاده از داروهاي نسخه دار با احتياط باشين. از اين داروها خودداري كنين يا اگه مجبور به استفاده از اونا هستين، خيلي طرف احتياط رو رعايت كنين. داروهايي كه وسوسه يا احتمالِ سوءاستفاده از اونا بالاست، عبارتند از: خونها، قرصاي خواب آور و داروهاي ضد استرس.

مقابله با تمايل به مصرف مواد مخدر

بعضي وقتا نميشه جلوي تمايلات رو گرفت، پس آشنايي با راه هاي مقابله با اين وسوسها مهم و ضروريه:

  1. خودتون رو سرگرم فعاليتي كنين كه حواس تون رو پرت كنه: كتاب بخونين، با دوستان تون ملاقات كنين، به سينما بريد، خودتون رو غرق يك سرگرمي كنين، پياده روي يا ورزش كنين. زماني كه خودتون رو سرگرم اين كارا كنين، ميل به مصرف مواد مخدر كاهش پيدا ميكنه.
  2. درباره اين تمايل با بقيه صحبت كنين: هر زمان كه تمايل به مصرف مواد مخدر به سراغ تون اومد، اين موضوع رو با دوستان يا اعضاي خونواده در بين بذارين. صحبت كردن مي تونه در شناسايي دقيق منبع اين تمايل، خيلي مفيد باشه. امتياز ديگر صحبت كردن اينه كه معمولا باعث فرونشاندن اين تمايل خراب كردن كننده مي شه و به حفظ تعهد شما واسه ترك اعتياد كمك مي كنه. پس، نبايد تمايل به مصرف مواد مخدر احساس بدي رو در شما بسازه، چون خيلي آسونِ صحبت كردن با بقيه مي تونين با اون مقابله كنين.
  3. مِيل سواري كنين: خيلي از آدما سعي مي كنن در برابر تمايلات خود مقاومت كنن، در حالي كه بعضي از اين تمايلات اون قدر قوي هستن كه نميشه اونا رو نديده گرفت. زماني كه با اين تمايلات روبرو مي شيد، بهتره مثل يك موج سوار روي امواج تمايلات منفي سوار شيد تا اوج بگيرن، بشكنند و آخرسر به امواج كف آلودِ ضعيف تبديل شن. به اين تكنيك «ميل سواري» ميگن.
  4. افكارتان رو به رقابت بكشين و اونا رو تغيير بدين: خيلي از آدما هنگام روبرو شدن با ميل شديد به مصرف مواد، فقط اثراتِ مثبت مواد مخدر رو به ياد ميارن و نتايج منفي اونو فراموش مي كنن. پس، بهتره به خودتون يادآوري كنين كه اگه دوباره به مواد روي بيارين، حال تون بهتر نخواهد شد و هر تلاشي كه واسه ترك اعتياد كردين، به هدر خواهد رفت. مهم تر از همه، عزيزان تون رو نااميد مي كنين. واسه اينكه اين نتايج رو فراموش نكنين، مي تونين اونا رو روي يك كارت كوچيك بنويسين و هميشه همراه خود داشته باشين.

اين چار راه حل از طرف «مؤسسه ي ملي سوءمصرف مشروبات الكلي و اعتياد به الكل» اقتباس شده.

يك زندگي با معني و خالي از مواد مخدر بسازيد

شما مي تونين با داشتنِ فعاليتا و علايقي كه به زندگي تون معنا ميدن، از خودتون در برابر وسوسهاي بازگشتن به اعتياد، محافظت كنين. خيلي مهمه كه به كارايي مشغول شيد كه از انجام شون لذت مي برين و به شما احساس مفيد بودن ميدن. زماني كه زندگي شما پُر از فعاليتاي مفيد و هدفمند شه، ديگر اعتياد جذابيتي واسه شما نخواهد داشت.

يك سرگرمي جديد پيدا كنين: كارايي رو بكنين كه شما رو به تخيل و خلاقيت وامي دارن. خودتون رو سرگرم كارايي كنين كه هميشه دوست داشتين روزي اونا رو بكنين.

سرپرستي يك حيوان خونگي رو قبول كنين: بله! قبول كردن يك حيوان خونگي مسئوليت مهميه، اما اين احساس رو به شما مي ده كه موجود ديگري شما رو دوست داره و به مراقبتايي كه از اون مي كنين نيازمنده. ، وجود حيوان خونگي باعث مي شه به خاطر اون از خونه بيرون بريد و فعاليت جسمي تون رو بيشتر كنين.

عضو فعالي از جامعه ي خود باشين: مشاركت و فعاليت در گروه هاي اجتماعي سالم رو جانشينِ اعتياد خود كنين. داوطلبانه در مساجد، انجمناي خيريه و هر جاي ديگري كه وجودتون مي تونه واسه بقيه مفيد باشه، شركت كنين.

اهداف معناداري رو واسه خودتون مشخص كنين: داشتن هدفي كه به اميد رسيدن به اون سعي كنين مثل پادزهر قدرتمندي در برابر اعتياد عمل مي كنه. مهم نيس اين اهداف چه باشن بلكه مهم اينه كه شما اهدافي دارين و واسه رسيدن به اونا مصمم هستين.

مراقب سلامتي تون باشين: ورزش منظم، خواب كافي و عادات غذايي سالم به بالا نگه داشتن سطح انرژي و پايين نگه داشتن سطح استرس شما كمك مي كنن. هر چقدر بيشتر بتونين سالم بمونين و احساس جسمي خوبي داشته باشين، پاك ماندن تون آسون تر ميشه.

اجازه ندين برگشت كردن اعتياد بر شما مسلط شه

برگشت كردن اعتياد، بخش رايجي از مراحل ترك اعتياده. با اينكه برگشت كردن اين مريضي اتفاق نااميدكننده ايه، اما مي تونه فرصتي واسه مرور اشتباهات گذشته، شناسايي باعثاي بيشتر و اصلاح روند درمان باشه.

چه عواملي باعث برگشت اعتياد مي شن؟

باعثاي متنوعي مي تونن افراد رو در خطرِ بازگشت به الگوهاي مخرّب قديمي قرار بدن. دلايل يا زمينه هاي برگشت اعتياد واسه هر فردي متفاوت از ديگريه. بعضي از دلايل عادي اون عبارتند از:

  • احساسات منفي (خشم، غم، آسيب روحي يا استرس)؛
  • احساسات مثبت (اينكه بخواهيد حال تون از اون چه كه هست بهتر بشه)؛
  • ناراحتي جسمي (مشكلاتِ ترك اعتياد يا درد فيزيكي)؛
  • آزمودنِ خودمون داري («من مي تونم فقط يك نخ سيگار بكشم و وسوسه نشم»)؛
  • دعوا با بقيه (جروبحث با همسر، خونواده يا دوستان نزديك)؛
  • فشارهاي جامعه واسه مصرف (تصور اينكه مصرف مواد مخدر چيز غير معمولي نيس)؛
  • مهمانيا و اوقات خوش با خونواده با دوستان.

نكته ي مهمي كه بايد به ياد داشته باشين اينه كه برگشتِ اعتياد به معناي شكست مطلق درمان نيس. هيچوقت اميدتون رو از دست ندين. با دكتر يا مشاور خود تماس بگيرين و دوباره در جلسات ترك اعتياد شركت كنين. زماني كه دوباره واسه ترك اعتياد آمادگي پيدا كردين به باعثايي كه باعث برگشت اعتياد شما شدن، قدمايي كه اشتباه برداشتيد و قدمايي كه مي تونستيد وردارين، فكر كنين. هر زمان كه اراده كنين مي تونين دوباره مراحل ي ترك اعتياد رو از نو شروع كنين و از تجربه شكستاي قبلي خودتون و بقيه واسه تقويت تعهد دوباره ي خودتون بهره بگيرين.

برگرفته از: Helpguide.org

 
 
 

 

 


 

 

"

دانلود پايان نامه ارشد اثربخشي واقعيت درماني در تمايز يافتگي و هم وابستگي زوجين ناسازگار -پايان نامه مقطع ارشد

۱۵۶ بازديد

هم وابستگي چيست و هم وابسته كيست؟

هم‌وابستگي به عنوان يك مفهوم روان شناختي در اواخر دهه هفتاد از قرن بيستم در ايالات متحده آمريكا بيان شد. در ابتدا اين مفهوم براي توصيف يك شخص يا اشخاصي كه با شخص وابسته به الكل در ارتباط بودند؛ استفاده مي شد(سابي,1987) (Laizane, 2012).

لازم به توضيح است كه بايد بين واژه­ي هم­وابستگي و وابستگي متقابل تمايز قائل شد. وابستگي متقابل نوعي وابستگي سالم و پويا است كه در يك رابطه بين دو نفر ايجاد مي­شود ولي هيچكس نيازمند آن نيست كه طرف مقابل را به خود نيازمند كند و احساس ناامني و نگراني در آن وجود ندارد. ولي هم­وابستگي رابطه­اي بيمارگونه است كه در ‌آن دو طرف محتاج  ونيازمند بودن طرف مقابل هستند و هر يك از نياز ديگري در جهت ارضاء نياز خود بهره مي­گيرد و معمولاً يكي يا هر دو نفر در اين رابطه درگير انواع اعتيادها و رفتارهاي وسواسي مي­گردد. به عبارت واضح­تر، هم­وابسته «معتاد به معتاد» است و هم­وابستگي «اعتياد به اعتياد» (ويتفيلد چارلز 1991 ترجمه معصوميان, 1382).

نوروزي (1388) به سادگي، واژه­ي هم­وابستگي را چنين تعريف كرده:

« هم­وابستگي ويژگي فردي است كه به يك معتاد وابسته شده است. و ...به زندگي با معتاد عادت كرده  و گاه حتي رفتارش باعث تشويق اعتياد او هم مي­شود."

آدمي همواره بدنبال آسايش و خوشبختي است، در هم­وابستگي در فقدان شديد اين خوشبختي، به دنياي خارج از خود متوسل مي­شود و چيزي غير از خود حقيقي را دنبال مي­كند و تمامي حواسش متمركز بر خارج از خود مي­شود. حال آنكه انسان بايد هوشيارانه مسئوليت زندگي، نيازها، باورها و خواسته­ها­يش را با خود حقيقي و باور به آن بپذيرد. اين جستجو در دنياي خارج و وابستگي به آن تا بدان جا كه خود دروغين ساخته مي­شود، زندگي ما را مختل و وضعيت ما را به «بي­خودي» مي­كشاند. در اين شرايط فرد دچار احساس پوچي، آشفتگي و رنج است. به گفته­ي ويتيفيلد در كتاب هم­وابستگي "ما در درونمان يك بخش الهي داريم، اين بدان معني است كه قدرت مطلق در درون ماست و ما هم در درون آن هستيم (ويتفيلد چارلز 1991 ترجمه معصوميان, 1382).

هم­وابستگي، بيماري گم­شدگي خود است كه ريشه­ي بيماري­هاي جسمي، رواني، عاطفي و روحي ما مي­شود. هم­وابسته­ها چنان مشغول  ديگران مي­شوند كه نيازها و رفتارهاي خود را بر پايه­ي نياز و رفتار ديگران  مي­سازند و تماسشان را با آنچه در درونشان مي­گذرد از دست مي­دهند. هم­وابستگي شايع­ترين نوع اعتياد است (ويتفيلد چارلز 1991 ترجمه معصوميان, 1382).

در اصل، هم‌وابستگي به الگو هاي قابل تشخيص رفتاري و نگرش هاي شخصيتي موجود در اعضاي خانواده يا همسران افراد الكلي اشاره دارد (كرماك[1], 1986). در سال هاي اخير ساختار هم‌وابستگي در معرض هر رويداد مزمن استرس زا در محيط خانواده مثل سوء استفاده جسمي، جنسي يا احساسي، غفلت، يا آسيب روحي مفرط، قرار گرفته است (لاگهد[2], 1991) (Shih-Hua, 2010).

هم‌وابستگي به  "الگويي از وابستگي دردناك به رفتارهاي اجباري و مورد تاييد ديگران در تلاش براي يافتن امنيت، ارزش شخصي، و هويت" گويند (وگچيدر[3] ,1990) (Shih-Hua, 2010). ما از زمان تولد با الگوهاي غلط از طرف خانواده، معلمان، دوستان، قهرمانان زن و مرد مي­توانيم الگوهاي رفتار هم­وابسته را ببينيم و بياموزيم. بدين ترتيب هم­وابستگي مي­تواند بيماري مسري و اكتسابي قرن حاضر باشد (ويتفيلد چارلز 1991 ترجمه معصوميان, 1382).

اغلب هم­وابسته­ها دچار مشكلات زيادي هستند از جمله: بي­تفاوتي عاطفي، افسردگي، اعتماد به نفس ضعيف، رفتارهاي اعتيادي به غذا، قمار يا حتي مواد، مشكلات جسمي و نقص ارتباطي (نوروزي, 1388).

تجزيه و تحليل هاي آخرين تحقيقات روي هم‌وابستگي و بررسي تفاسير مختلف از هم‌وابستگي توسط آقاي دير[4] و همكارانش انجام شد. آن ها به اين نتيجه رسيدند كه اكثريت محققان چهار ويژگي اصلي هم‌وابستگي را بيان مي كردند: 1) گرايش بيش از حد (تمركز) بر ديگران، 2) از خودگذشتگي و ايثار، 3) تمايل بيش از حد براي كنترل افراد ديگر، و 4) پنهان كردن، سركوب احساسات فرد، ناتواني در ابراز احساسات(دير 2005) (Laizane, 2012).

گفته شده است كه هم‌وابستگي ريشه در گسترش رفتارهاي بقا در خانواده هاي ناكارآمد دارد. استافورد [5]2001 ميزان هم‌وابستگي را بررسي كرده و روي اندازه هم وابستگي تحقيقاتي انجام داد و اين امر را ارائه كرد كه معيار هاي تشخيصي براي رسيدن به يك اتفاق نظر در ارزيابي صفات فردي هم وابستگي و اختلالات بسيار مبهم و مختلف هستند (Laizane, 2012).

[1] Cermak, T.

[2] Loughead

[3] Wegscheider

[4]Dear

[5] Stafford

http://naubahar.ir/%d9%be%db%8c%d8%b4%db%8c%d9%86%d9%87-%d9%86%d8%b8%d8%b1%dbhttp://naubahar.ir/%d9%85%d8%af%d9%84%e2%80%8f%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%87%d9%88%d8%b4-%d9%87%db%8c%d8%ac%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%86%d8%b8%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa%db%8c/%8c-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%b1%d8%af%da%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%db%8c%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7/

۱۱۱ بازديد

برخي از مدل‏هاي هوش هيجاني

مدل بار ـ آنبارـ آن (1996) با ساخت يك مقياس 133 ماده اي، مفهوم بهره هيجاني[1] را مطرح كرد. با اين مقياس مجموعه وسيعي از صفات مختلف مانند خودآگاهي هيجاني خود شكوفايي، خوشبيني، استقلال، مسئوليت اجتماعي، تحليل استرس و احساس خوشبختي سنجيده مي‏شود. او براين اساس هوش هيجاني را به عنوان يك مجموعه از ظرفيت ها، قابليت‏ها و مهارت‏هاي غير شناختي مي‏داند كه توانايي‏هاي فرد را در برخورد موفقيت آميز با مقتضيات و فشارهاي محيطي، بالا مي‏برد (بار ـ آن و پاكر، 2000).

بار ـ آن در كارهاي بعدي خود مفهوم بهره هيجاني را گسترش مي‏دهد و در پنج مولفه آن را سازمان مي‏بخشد. پپنج مولفه هوش هيجاني از نظر بار ـ آن به شرح ذيل مي‏باشد:

الف) بهره هيجاني درون شخصي [2]كه به اجزايي از قبيل خودآگاهي، شكوفايي و استقلال تقسيم مي‏شود.

 

ب) بهره هيجاني بين شخصي[3] كه شامل همدلي، روابط بين فردي و مسئوليت پذيري اجتماعي مي‏باشد.

ج) بهره هيجاني قابليت سازش يافتگي [4]كه اجزاي آن عبارتند از انعطاف پذيري آزمون واقعيت و توانايي حل مساله

د) بهره هيجاني مديريت استرس[5] كه كنترل تكانه و تحمل استرس را در بر مي‏گيرد.

ه) بهره هيجاني خلق عمومي[6] كهبه اجزايي مانند اميداوري و شادماني تقسيم مي‏گردد.

رويكرد بار ـ آن به دليل پشتوانه نه چندان محكم و استفاده از مفاهيم سنتي روان شناسي توجه چنداني در محافل علمي كسب نكرده است و تنها مفهوم بهره هيجاني او مورد توجه سازمان‏هاي تجاري قرار گرفته است (قرباني و همكاران، 1381). با اين حال مقياس بهره هيجاني بار ـ آن به خوبي با ساختار نظري وي همخوان است و خرده مقياس‏هاي پاياني خوبي نشان داده اند (آستين و همكاران، 2005).

مدل گلمن

گلمن (1995) در كتاب عمومي و غير تخصصي، به تفضيل درباره هوش هيجاني بحث كرده و آن را در سطح گسترده اي معرفي كرده است. او تعداد از مهارت‏هاي ارتباطي و اجتماعي را كه با درك و ابزار هيجان‏ها هم بسته است، به عنوان مولفه‏هاي هوش هيجاني معرفي مي‏نمايد. گلمن چارچوب مورد نظر خود را در سال 1998 مورد تجديد نظر قرار مي‏دهد و آن را به صورت زير معرفي مي‏كند :

الف) خودآگاهي[7] : شامل مواردي چون آگاهي هيجاني و اعتماد به نفس

ب) خود نظم بخشي[8] : شامل مواردي چون خود كنترلي و نوآوري

ج) انگيزش[9] : شامل مواردي چون كشاننده پيشرفت، ابتكار عمل و خوشبيني

د) همدلي[10] : شامل مواردي چون درك ديگران و آگاهي سياسي

ه) مهارت اجتماعي[11] : شامل مواردي چون نفوذ، مديريت تعارض و توانمندي‏هاي تيمي

مدل هيجاني گلمن بر اساس مجموعه اي از ويژگي‏هاي مثبت گردآوري شده و از پشتوانه نظري لازم برخوردار نمي باشد و از سوي ديگر آزمون بهره هيجاني وي نيز از ويژگي‏هاي روان سنجي مطلوبي برخوردار نيست (چاروكي و همكاران، 2001).

اين امر به نوعي بيانگر ناهمخواني نظري و عملياتي نظريه گلمن است كه البته به شدت از ارزش اين مدل مي‏كاهد. چاروكي و همكاران (2001) اين سه مدل را در جدول شماره 2 ـ 2 به شكل جالبي مقايسه كرده‏اند.

جدول 2ـ1ـ مقايسه رويكرد توانايي ماير، كاروسو و سالوي و رويكرد تركيبي بار ـ آن و گلمن

(چاروكي و همكاران، 2001)

رويكرد توانايي رويكرد تركيبي
ماير، ماروسو و سالوي بار ـ آن گلمن

1ـ توانايي آگاهي از هيجان براي ادراك صحيح هيجان‌ها

2ـ توانايي كاربست هيجان‏ها براي تسهيل افكار

3ـ توانايي فهم هيجان‏ها و معاني شان

1ـ بهره هيجاني درون شخصي

2ـ بهره هيجاني بين شخصي

3ـ بهره هيجاني انطباق پذيري

4ـ بهره هيجاني مديريت استرس

5ـ بهره هيجاني خلق عمومي

1ـخودآگاهي درون هيجاني

2ـ خود نظم بخشي

3ـ انگيزش

4ـ همدلي

5ـ مهارت‏هاي اجتماعي

 

با توجه به جديد بودن حوزه مربوط به مبحث هوش هيجاني، گستره نظريه پردازي در اين خصوص همچنان باز مي‏باشد و بحث‏هاي نظري چنانچه ذكر شد، ادامه دارد. با توجه به اين موضوع اين نوشتار لازم مي‏نمايد مباحث نظري را به پايان رسانده و به كاربردهاي مفهوم هوش هيجاني پرداخته شود تا در ادامه كاربرد آن در حوزه تعليم و تربيت نيز مطرح گردد. چرا كه به نظر اكثر نظريه پردازان، هوش هيجاني نقش اساسي و محوري در تعامل‏هاي افراد با همديگر و در فعاليت‏هاي مرتبط با خانه، مدرسه، شغل و ديگر موقعيت‏ها را دارا مي‏باشد و با توجه به گسترده بودن دامنه شمول اين سازه به روش‏هاي ارتقاء آن توجه زيادي مبذول شده است.

 

  1. 1. emotions quotient (EQ)

[2]. intrapersonal EQ intrapersonal EQ

[3]. intrapersonal EQ

[4]. daptability EQ

[5]. stress management EQ

  1. General mood EQ

[7]. Self - awareness

[8]. self - regulation

[9]. motivation

[10]. empathy

  1. social skills

http://naubahar.ir/%d9%be%db%8c%d8%b4%db%8c%d9%86%d9%87-%d9%86%d8%b8%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%b1%d8%af%da%af%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%db%8c%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7/

۱۲۰ بازديد

افسردگي

افسردگي يكي از رايج ترين اختلالات رواني است . بر اساس مطالعه ي ملي بيماري ها و آسيب ها در ايران ، افسردگي ، سومين مشكل سلامتي كشور است . اين پژوهش با استفاده از ابزارهاي جستجو در پايگاههاي الكترونيكي به بررسي نظام مند مطالعات انجام شده در زمينه ي افسردگي در ايران پرداخته است . در مجموع 44 مقاله ي فارسي و 12 مقاله ي اينگليسي كه در فاصله ي سالهاي 1379 تا 1388 در مجلات معتبر علمي – پژوهشي داخلي و بين المللي منتشر شده بود ، مورد مطالعه و مرور قرار گرفت. براساس پژوهش هاي انجام شده شيوع افسردگي در جمعيت هاي مختلف ايراني از5.69 تا 73 درصد متغير بوده است . نتايج نشان داده كه افسردگي در زنان و دختران بيشتر از مردان است . همچنين شيوع افسردگي در جمعيت روستايي و شهرهاي كوچك به نسبت شهرهاي بزرگ بيشتر بوده است( خدام، مادانلو، ضيايي، كشتكار[1]، 1389).

افسردگي در كودكان و نوجوانان اختلال روانپزشكي مهمي است كه تاثير قابل ملاحظه اي بر عملكرد رواني – اجتماعي آنان مي گذارد و با خطر مرگ به دليل خودكشي همراه است (هايمان و چابشلم[2]، 2006) شيوع افسردگي اساسي در كودكان سنين مدرسه حدود 2 و در نوجوانان حدود 4 تا 8 درصد است(ماري و لپز[3]، 1997). خطر ابتلا به افسردگي بعد از بلوغ به خصوص در دختران2 تا 4 برابر افزايش مي يابد.                                                                                     .                                                                                                                                                                               در كودكان مبتلا به افسردگي خطر خودكشي 3 برابر بيشتر از افراد نرمال و 2 برابر بيشتر از افراد مبتلا به اختلال اضطرابي است و اين اختلال موجب اختلال عملكرد در حوزه هاي مختلف از جمله تحصيل ، روابط بين فرد ي، سو مصرف مواد و بزهكاري در كودكان ونوجوانان مي شود)سادوك[4]، سادوك و كاپلان[5] 2003).

1-5-2  تعريف افسردگي

افسردگي چهارمين عامل عمده ي بيماري ها در جهان است كه به تنهايي بزرگترين سهم بار بيماري هاي غير كشنده را به خود اختصاص مي دهد . افسردگي از جمله اختلالات خلقي است كه سلامت روان را دچار آسيب مي نمايد . آسيب سلامت روان نيز به نوبه ي خويش علاوه بر آنكه روان انسانهارا پريشان مي سازد ، برابعاد ديگر سلامت آنها از جمله سلامت جسماني و سلامت اجتماعي آنها نيز اثر مي گذارد. اختلال افسردگي اساسي ( كه افسردگي يك قطبي نيز ناميده مي شود)، بدون سابقه اي از دوره هاي مانيا ، مختلط يا هيپوماني رخ مي دهد. دوره ي افسردگي اساسي بايد لااقل 2 هفته به طول انجامد . بيماري كه دچار افسردگي ميشود ، علاوه بر خلق افسرده يا كاهش شديد علاقه به امور لذت بخش ، لااقل 4 علامت از فهرستي شامل تغييرات اشتها و وزن ، تغييرات خواب و فعاليت ، فقدان انرژي ، احساس گناه ، مشكل در تفكر و تصميم گيري و افكار عود كننده ي مرگ يا خودكشي را نيز از خود نشان مي دهند( سادوك و كاپلان، 2008).  نطريه پردازان يادگيري فرض مي كنند كه افسردگي و فقدان موقعيت به هم وابسته اند. بسياري از نظريه پردازان يادگيري به طور وسيعي تحت تاثير مطالعات ب. اف. اسكينر در مورد شرطي كردن عامل(كنشگر) بوده اند. وقتي افراد افسرده خود را در موقعت هاي پرتنش مي يابند تمايل دارند با تاخير و كوشش براي گرفتن حمايت عاطفي از ديگران با فشار رواني مقابله كنند. ممكن است جست وجوي افراطي حمايت باعث شود ديگران احساس ناراحتي و تقصير كنند و يا باعث شود آنان سعي كنند از تماس با شخص افسرده اجتناب نمايند. كه اين موارد در كودكان بي سرپرست و كودكاني كه زندگي باثباتي ندارند بيشتر رخ دهد و اين پاسخ اجتنابي به نوبه خود ممكن است باعث ترديد افراد افسرده نسبت به صداقت ديگران شود، و ممكن است به همين خاطر باشد كه آنها خود را داراي كمبود حمايت مي بينند(اسكينر[6]، 1982).

خانواده يكي از محوري ترين محيط هاي تربيتي است كه در حفط سلامت رواني ، اجتماعي و جسماني فرد نقش بسزايي دارد . شرايط رواني خانواده مانند روابط عاطفي والدين نسبت به فرزندان ، فرزندان نسبت به يكديگر و والدين نسبت به هم در ايجاد سازگاري و سلامت رواني ، رشد مهارتهاي اجتماعي و پيشرفت و موفقيت تحصيلي و شغلي فرزندان نقش تسهيل كننده يا بازدارنده دارند . در اين سامانه ي تربيتي والدين نقش اساسي و سرنوشت سازي در زندگي فرزندانشان دارند و فقدان و غيبت هر يك از آنها اثري مخرب بر فرزندان خانواده مي گذارد . در اين زمان گاهي بر نقش مادر تاكيد بسياري شده است ؛ در حالي كه اخيرا اهميت نقش پدر نيز شناخته شده است.( كرامتي و همكاران ، 1384 ). تاثير نبودن مادر و پدر بايكديگر متفاوت است . در سنين خردسالي نبودن مادر مشكلات فراواني را براي كودك فراهم مي آورد ؛ به عبارت ديگر كودك كانون مهر و محبت خود را از دست مي دهد ؛ در حالي كه از دست رفتن پدر در سالهاي نوجواني و جواني اهميت پيدا مي كند. فقدان يكي از والدين در سنين اوليه مي تواند كودكان را نسبت به افسردگي ناشي از حوادث فشارزاي دركشنده آسيب پذير سازد .  كرمن و همكاران (1995) . در بررسي طولي از 197 دانش آموزان پايه ي چهارم ، مشاهده كردند ميزان پرخاشگري در پسران خانواده هاي يكي يا تك والد بيش از خانواده هاي دو والدي است . كاسن ، كوهن ، بروك و هارمارك ( 1996) در مطالعات خود به اين نتيجه رسيدند كه كودكان بي سرپرست در مقايسه باكودكان تك والد ، احتمال بيشتري دارد كه افسردگي و اختلالات اضطراب داشته باشند (ماريسون ، چرلين ، 1995 آگيمباخ ، پريت ، راتيستين ، 2001 ) يكي از عواملي كه در ايجاد افسردگي تاثير دارد ، خانواده است كه به شكل هاي گوناگون مي تواند موثر واقع شود ( اميدوار ، 1389 .) در درون خانواده عواملي همچون جدايي يا طلاق والدين در ايجاد يا تشديد افسردگي تاثيرگذار است ( چارتير [7]و همكاران ، 2001 ).

2-5-2 پيشينه نظري افسردكي

افسردگي يكي از رايج ترين انواع ناراحتي هاي رواني است كه باعث مراجعه به روانپزشكان و ديگر متخصصان بهداشت روان مي گردد(زليگمان، 1975). در هر لحظه از زمان 15 درصد تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممكن است عوارض و نشانه هاي افسردگي شديد از خودشان نشان دهند. نسبت زنان به مردان افسرده در ممالك پيشرفته صنعتي دو بر يك است(برامن و هريس[8]، ) مطالعاتي كه در سالهاي اخير از طرف متخصصان سازمان جهاني بهداشت در كشور هاي در حال توسعه آسيا و آفريقا انجام گرفته است از افزايش دامنه شيوع افسردگي در ميان ملل در حال رشد حكايت مي كند( سازمان بهداشت جهاني، 1973). يكي از زمينه هاي تاريخي افسردگي  اختلالي است در روابط اوايل كودكي، اين اختلالا ممكن است به علت از دست دادن واقعي يا فقدان خيالي باشد. نظريه هاي روان پريشي بر احساسات ناهشيار و واكنش به موقعيت هاي جديد بر اساس آنچه در زندگي اتفاق افتاده است تاكيد مي كند. اغلب فرمولهاي روان پريشي ير پيشينه روابط خود با ديگران تكيه دارد(فرويد، 1957).

 

سبب شناسي

پژوهش ها نشان ميدهد بخش معنا داري از جمعيت مبتلا به درد مزمن از افسرگي ، ناسازگاري و استرس هاي اجتماعي و محيط خانوادگي رنج مي برند) گاسما[1]، 1990) ازميان 5 مقاله ي موجود در مورد شيوع افسردگي در ميان دانش آموزان ، يك مقاله دانش آموزان مقطع ابتدايي ، يك مقاله دانش آموزان دو مقطع راهنمايي و دبيرستان ، 3 مقاله دانش آموزان مقطع دبيرستان و يك مقاله دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي را مورد بررسي قرار داده اند . ميران ابتلا به افسردگي در ميان دانش آموزان بين 7.6 تا 73 درصد گزارش شده است .كمترين درصد ابتلا به افسردگي مربوط به دانش آموزان ابتدايي گزارش شده است و بيشترين ميزان در دانش آموزان دختر متوسطه گزارش شده است . در مقاله اي كه در سال 1381 به چاپ رسيده ، 1049 پسر و 1022 دختر دانش آموز چهارم وپنجم به ترتيب 7.6 و 13.1 درصد از دانش آموزان از افسردگي رنج مي بردند.كمترين ميزان ابتلا به افسردگي در مطالعه ي مربوط به افراد بالاي 15 سال و بيشترين مبزان مربوط بع دختران دانش آموز دبيرستاني بوده است( داچنيك، لتسچ، كارتيس[2]، 2009)

فراواني ADHD بزرگسالي 3.9 درصد و فراواني ADHD  كودكي 8.5 درصد بدست آمده است . فراواني افسردگي در افرادي كه ADHD  كودكي يا بزرگسالي داشته اند بيشتر بود . افسردگي با مقطع تحصيلي ارتباط آماري معني داري داشت ، به صورتي كه در مقطع كارشناسي بيشترين ميزان افسردگي و در مقطه كارشناسي ارشد كمترين ميزان افسردگي گزارش شد. ويژگي هاي اساسي همچون اهميت قائل شدن براي احساسات ديگران ، به همان ميزاني كه به احساس هاي خود اهميت مي دهيم ، اعتماد به نفس و توانايي ايجاد روابط مثبت به نوجوانان در جلب حمايت و موافقت افراد ديگر ياري مي رساند و از طرد اجتماعي آنها جلوگيري مي نمايد . افزايش اعتمادبه نفس و عزت نفس و كاهش اضطراب و ترس ها ، توانايي ايستادگي در مقابل فشارهاي ناشي از همسالان و محيط را افزايش داده و نقش مهمي در موفقيت تحصيلي و روابط اجتماعي اثرمند و رضايت بخش بازي مي كند.(دنيز، هامارتا و آريا[3]، 2005).

[1] Gasma

[2] Duchnich & Letsch & Curtiss

[3] Deniz & Hamarta & Ari

[1] Khodam & Madanlu & Ziaei & Keshtkar

[2] Hayman & Chishilm

[3] Murry & Lopez

[4] Sadok

[5] Kaplan

[6] Skinner

[7] Chartier

[8] Beravan & Haris

http://naubahar.ir/%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%85%d8%a4%d8%ab%d8%b1-%d8روانشناسي هويت و رويكردها و نظريهاي ان%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b4%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c/

۱۲۵ بازديد

هويت

ويليلم جيمز هويت رو معني مشخصي مي دونه كه فرد از خود به عنوان يه شخص داره و اين معني از تجربه موندگاري و تفاوت حاصل مي شه: يعني خود درزمان زمان برابر باقي مي مونه و در عين حال از بقيه متمايزه ( محسني، 1383).

موضوع خود شناسي يكي از مسائل مورد توجه بشر در طول تاريخ بوده. بحث خود شناسي از زمان هاي قديم در بخش فلسفه، عرفان و اديان مطرح بوده و آخر سر در روان شناسي جديد مورد بحث قرار گرفته. علم روان شناسي، موضوع خودشناسي رو با اصطلاحاتي مثل خود و جنبه هاي جور واجور اون و هم اصطلاح "هويت" روش زوم كرده. اختصاص يه مرحله مهم تغيير "من" با عنوان "هويت در برابر پريشوني" نقش جايگاه اين معني رو در تشكيل شخصيت برجسته مي سازه (رحيمي نژاد، 1380)؛ اريكسون هويت رو به اين اين دليل بر واژه هايي مثل خود و من بهتر مي دونه كه تاكيد اون بر فرد و جنبه هاي داخلي شخصيته.

هويت مثل موضوعاتيه كه اين روزا مورد توجه روان شناسا، جامعه شناسا و سياست مدارانه كه هر كدوم به دنبال رابطه خود با اين موضوع به اون مي پرازن. واسه روان شناسا اون چه اهميت داره، ثبات هويت افراد و كسب هويت موفق و گذر موفقيت آميز از بحران هويته ( گيدنس، 2001).

اريك فروم در مورد اهميت موضوع هويت اعلام ميكنه: هر انساني دوست داره هويت خاصي داشته باشه، به خاطر اين تلاش مي كنه كه خود رو دريابد و بشناسه. در عين حال مي خواد فردي باشه ممتاز و واسه رسيدن به به اين مقام خود رو به شخص يا گروهي از افراد تقريبا ممتاز در رابطه مي كنه و يا به اصطلاح، خودمون رو با اونا مثل مي سازه تا به دليل امتياز شخصي كه اون فرد يا اون گروه ها دارن تا حدي صاحب تشخيص و امتياز شه (شرفي، 1381).

ديدگاه برزونسكي

طبق ديدگاه برزونسكي، هويت تو يه عمل متمادي با جهان فيزيكي و اجتماعي رشد مي كنه و اين مراحل رشدي به شكل ساختاي شناختي ظاهر مي شه. طبق نظر برزونسكي هويت از پايه يه نظريه راجبه خويشتنه كه شامل فرضيات، ساختارا و قياساي منطبق با افراده. نظريهاي خودمون عمكردي كاركردگرايانه دارن، از اين نظر كه اونا به عنوان چارچوب حل موضوع و تفسيري عمل ميكنن كه بايد هنگام مواجه شدن با مسائل زندگي جهت حفظ مفيد بودن فرد مورد نظارت قرار گرفته، آزمايش شن و در صورت نياز اصلاح شن. افراد در چگونگي آزمايش، به كار گيري و اصلاح هويتشون متفاوتند. اين روشاي متفاوت برخورد و هدايت موضوعات مربوط به هويت به عنوان سبكاي هويت معرفي مي شن (فيليپس[1]، 2008)

برزونسكي الگويي رو مطرح كرده كه به فرق در فراينداي شناختي - اجتماعي جوانان در ساخت، نگهداري و برابري هويت خودشون تاكيد داره (برزونسكي[2] و كوك[3]، 2005). اين الگوي شاختي

-  اجتماعي به فرق برجسته در درگيري و يا دوري ادما از تكاليف جور واجور چون تصميم گيري، حل مسائل شخصي و موضوعات هويت اشاره ميكنه. اين سبك هويت داراي سازه كارهاييه كه اطلاعات و تجارب مربوط به خود رو كد گذاري، پردازش و منظم و مرور مي كنه. فراينداي متفاوت فرض شده دست كم در سه سطح (اطلاعاتي، هنجاري و سردرگم – اجتنابي) به كار ميره. اكثرا اجزاي اساسي اونا شامل پاسخاي شناختي – رفتاري خاصيه كه افراد در زندگي روزمره خود به كار گيري مي كنن. انتظار شكست، رفتاراي نا مناسب و راهبرداي خود معلوليتي با عزت نفس پايين، خود فكر بي ثبات و سطح بالاي واكنشاي افسردگي ربط داره (برزونسكي و كوك، 2000).

برزونسكي اشاره ميكنه كه همه نوجوانان عادي ( 18 سال به بال) از ديد شناختي آمادگي به كار گيري هر سه روش شناختي – اجتماعي رو دارن و تفوت معناداري بين كاركرد هوشي و آزمون تحصيلي پيدا نشده. فرق موجود در به كار گيري راهبرداي جور واجور به عوامل انگيزشي افراد مثل تقاضاهاي محيطي، پيامده اي گذشته و قابل پيش بيني، اندازه درگيري شخصي، انتظارات فرهنگي و اجتماعي، ترجيحات سبك شناختي، خود فكر و خود مفيد بودن اونا برميگرده ( برزونسكي و كوك، 2005).

در مدلاي سبك هويت برزونسكي به سه سبك هويت جدا اشاره شده، سبك اطلاعاتي، هنجاري، سبك سردرگم – اجتنابي، كه اين سبكا به وجود اومده توسط روش هدف دار حل موضوع يا مكانيسماي مقابله ايه. اين نظريه عنوان مي كنه كه ادما از يكي از اين سبكا جهت اداره كردن موقعيتاي روزانه استفده مي كنن. برزونسكي (2003)، باور داره كه آدما به طور فعال قادر به انتخاب يكي از اين سه سبك هستن:

سبك هويت اطلاعاتي، سازگارانه ترين سبكه و يه روش هدف دار حل موضوع و يا عملكرد كنار اومدن واسه اداره موقعيتاي روزانه س. يه كشف فعال و تعهد منعطف، نياز واسه شناخت و سطح بالايي از خود پنداريه.

سبك هنجاري، طبق تقليد و پيروي از افراد مهم در زندگي فرد بنا شده و شامل يه ديدگاه بسته ذهني، غير منعطف و يه خود پنداري ثابت و سركوب كننده اكتشافه. اين افراد تمايل به درخواست كمك و مشاوره از افراد برجسته و مهم زندگي خود و حركت روي استانداردا دارن و اونا از برخورد با اطلاعاتي كه با خود فكر شون اختلاف داره، دوري كرده و حد الامكان در مقابل تغييرات مقاومت مي كنن.

سبك سردرگم  اجتنابي، سمبل برخورد طفره آميز و مسامحه در مشكلاته، يه روش هدف دار متمركز بر هيجان كه با سطح پاييني از تعهد و اعتماد به نفس و بي ثباتي خود فكر همراهه. اين افراد معمولا توجه كمي به آينده و يا يافته هاي دراز مدت انتخاب هاشون دارن، شايد بشه گفت كه اونا درگير يه كشف سازمان نا يافته و تصادفي هستن ( شوارتز، 2001).

راه و روش ساختن گرايي

راه و روش ساختن گرايي خود، ريشه در ديدگاه "فرد مثل دانشمند" داره كه در اين ديدگاه افراد با جستجوي اطلاعات و حل موضوع به شكل انتقادي، فرضيه هايي رو درباره جهان دور و بر خود ايجاد كرده و آزمايش مي كنن (كورتينر، برمن، ايتيل و ويليامسون، 2001).

در ديگاه ساختن گرايي، كشف[4] هويت به عنوان فرايندي شناخت محور، شامل بررسي و توجه بي غرضانه و مستدل شقاي جور واجور ارائه شده خارجيه (برمن و همكاران، 2001؛ برزونسكي و كوك، 2005). در اين راه و روش كشف موثر هويت هم شامل سبك شناختي – اجتماعي و هم كفايت در حل موضوع س. سبك شناختي – اجتماعي به راه و روش يه جور فرد در برابر انتخاباي مربوط به هويت در زندگي اون اشاره داره، كه افراد جور واجور داراي تمايل نسبي به سه سبك زير هستن:

كشف: تمايل به مشخص كردن و منظم كردن از بين راه هاي جورواجور مربوط به آينده.

تماميت[5]: تمايل به انتخاب يه راه حل آسون در سريع ترين حالت ممكن.

دوري[6]: تمايل به طفره رفتن كلي از مراحل تصميم گيري ( برزونسكي و كوك، 2005).

طبق ديدگاه ساختن گرايي، افراد مقش فعالي در تشكيل هويت خودشون از راه اعمال، تفسيرا و تفكرات و هماهنگي خودشون دارن. يه ساختن گرايي افراطي اين ديدگاه رو به اين شكل قبول مي كنه كه امكان وجود هر نوع خود واقعي رو رد كنه و در نتيجه خلق يه هويت رو به عنوان يه عمل واقعي اراده آزاد مي بينه (احمدزاده، 1386).

در ديدگاه هم ساختن گرايي كرتينز ( شوارتز و كرتينز، 2005)، افراد فعالانه از بين شكاف ها جور واجور هويت يكي رو بر انتخاب مي كنن و در برابر انتخاب خود و يافته هاي اون مسئوليت دارن. پس افراد ايجاد كننده تغيير خودمون هستن.

راه و روش كشف هويت

طبق ديدگاه واترمن[7]، جستجوي شخص واسه هويت، تلاش واسه شناسايي توانايي هاست كه با خود واقعي مطابقه. اين كنايه كه اينجا واسه رشد هويت به كار رفته، يه «كنايه كشف» است تا يه «كنايه ساخت».

طبق كنايه كشف، هر شخص تواناييايي داره، گر چه ممكنه نا شناخته باشه، اما نياز به رو شدن و عمل روي اونا رو داره. واسه خيلي از افراد كار شناسايي و عمل روي اين تواناييا كار آسوني نيس، چون كه با بحران هويت رو به رو هستن ( احمد زاده، 1386).

راه و روش كشف خود ريشه در نظريه مازلو[8] (1986) درباره خود شكوفايي داره. در اين راه و روش هويت شامل سه سطح پردازش فعاله كه اين سطح به شكل پيوسته رشد كرده و با سطح قبلي تركيب گرديده و يكي م شه. سه سطح كشف خود شامل جريان، كشف شخصي و خود شكوفايي هستن (شوارتز، 2001؛ به نقل از خباز، 1389).

ديدگاه اريكسون

اريكسون يكي از روانكاوانيه كه معمولا به "روان شناسا خود" معروفند. اين روان شناسا واسه فعاليت و كاركرد "ايگو" كه در فارسي به "خود" ترجمه شده، اهميتزيادي قائلند و مثل خصوصيات روشن نظريه اريكسون توجه به حساسيت و اهميت «هويت خود» در انسانه (شاملو، 1390).

از نظر اريكسون هويت يه سازه روان- اجتماعيه كه شامل طرز فكر، عقايد فرد و چگونگي رابطه با ديگرونه. اريكسون هم جنبه هاي اجتماعي، هم جنبه هاي فردي رو در مبحث هويت روش زوم مي كنه (شوارتز، 2002).

كلا تحقيقات اريكسون در سالاي 1959، 1968 و 1980 و نوشتهش در باره تشكيل هويت در پهنا نظريه عمر شخصيت اون، دو جنبه فعال درباره آدما به دست ميده: اولين جنبه به يه احساس هويت فردي روشن به وسيله فرد اشاره داره، كه اين جنبه از تشكيل هويت در نوجوون شامل سه امر اساسيه:

الف) نوجوون احساس ثبات و موندگاري كنه، يعني درك كنه كه در طول زمان همون شخصيه كه قبلا بوده.

ب) مردم و بقيه اون رو شخصي با ثبات بشناسن، يعني نوجوون بايد بتونه تصور با ثباتي از خود به محيط ارائه بده.

ج) اون بايد طبق دلايل عيني و اطلاعات ملموسي كه از محيط دريافت مي كنه به ثبات شخصيت خود و موندگاري اون اطمينان پيدا كنه (شاملو، 1390).

اريكسون، هويت منظم رو حاصل تلاش بر روري هويت از زمان كودكي تا به امروز مي دونه. در هويت موفق، فرد به شناسايي ايده آل هاش مي رسه، در حالي كه در هويت سردرگم، فرد توانايي رشد و توليد يه مجموعه از ايده آلا رو كه جزء اساسي هويت بزرگساليه رو نداره. طبق نظر اريكسون در تشكيل هويت فرد، عوامل زيادي در طول يه مدت كه فرد به بزرگسالي مي رسه، نقش دارن. از بين عوامل جور واجور، اون نقش اشتغال و ايده سياسي در تشكيل هويت فرد رو برجسته مي دونه. به نظر اون با در نظر گرفتن چگونگي اشتغال و ايده سياسي در افراد ميشه فهميد كه فرد هويت بوجود اومده و محكمي داره يا نه و اين همون كرد رفتاري هويته (بهبودي، 1388).

خانواده

معني ديگري كه در بخش هويت به وسيله اريكسون مطرح مي شه، تعهده. اون تعهد رو ظرفيت پيگيري بي كم و كاست ارزشا، آرمانا و روابط پايدار مي دونه. پس افراد با هويت محكم فعالانه خود رو با حيطهاي اجتماعي و مشكلات رشي منطبق كرده و در تلاشند تا در قبال تصميمات مهم زندگي فعالانه تلاش كنه تا به تصميم گيري درست برسن و نسبت به اون هم احساس تعهد نشون ميده (اريكسون، 1993؛ به نقل از خباز، 1389).

ديدگاه مارسيا

به دنبال اريكسون (1964)، جيمز مارسيا (1993) حالات هويت خود رو به عنوان سبكا و راهبردايي واسه تجارت نوجوانان در مورد جستجوي هويت مطرح كرد. مارسيا اين ساختاراي پويا واسه ايجاد تفاوت رو به كمك دو معني اساسي در نظر گرفت. يكي اينكه يه جستجوي فعال واسه انتخاب هويت وجود داشته يا داره و ديگه اينكه درصدي از احساس تعهد نسبت به هويت هست يا نه؟ مارسيا طبق فهمي كه از چگونگي جواب دادن به سوالات به دست مياد قضاوت مي كنه كه فرد در چه منزلتي از بين منزلتاي چار گانه گرگيجگي، دنباله روي، بحران زدگي و هويت يافتگي قرار داره. علاوه بر اين، بخش هاي مختلفي چون شغل، مذهب، سياست، نقشاي جنسي و روابط بين فردي در آزمايش حالات هويت به كار گيري ميشن. از طرف ديگر بخش هاي ديگري چون خونواده و والدين، تقدم و برتري خونواده در مقابل هدف فردي هم اضافه شدن (شكرايي، 1380).

خانواده

به باور جيمز مارسيا هويت، سازمان داخلي، خود جوش و پوياست كه از سائقا، تواناييا، باورا و تجارب گذشته فرد سر ميگيره.

همونجوريكه گفته شد مارسيا با الهام از نظريه اريكسون، چار نوع هويت دست پيدا كرده. هويتاي چار گانه اون حتما مراحل مختلفي از يه زنجيره رشدي نيستن، ولي در عين حال وجود ثابتي نداشته و ممكنه به مرور در معرض تغيير شند ( احدي و جمهري، 1384).

چار منزلت هويتي به ترتيب ضعيف ترين سطح قدرت من عبارتند از:

  • گرگيجگي هويت: افراد با هويت سردرگم، عزت نفس، خود فرماني و خود كنترلي پايين تري نسبت به وضعيتاي ديگه نشون ميدن. بر خلاف نوجوانان با هويت موفق كه اطلاعات جديد رو جستجو مي كنن، نوجوانان با هويت سردرگم از اطلاعات به هر يك جور كه شده، دوري مي كنن و در مورد مسائل و مشكلات، تصميم گيري رو به تاخير ميندازن و بدون احساس مسئوليت هستن ( دوريز[9]، 2004).

مثال) وقتي از مهري پرسيدن در مورد نقشاي جنسي غير سنتي چه نظري داره، جواب داد: نمي دونم، اين واسه من اهميت چنداني نداره (قره گوزلو، 1388).

  • دنباله روي (هويت پيش رس): گروه دنباله دار از نظر تعهد به اهداف و برنامه هاي زندگي در سطح بالايي قرار داره ولي بدون تجربه بحران هويته. منزلت دنباله رو واسه خيلي از افراد نقطه شروع تغيير هستش. اونقدر كه فرد درصدد كشف يا تجربه بحران هويت بر آيد. به هر حال منزلت دنباله رو از يه نظام آموزشي و اهداف واحدي پيروي مي كنن كه معمولا بر گرفته از نظام ارزشي والدين اوناس (آرچر[10]، 1994؛ به نقل از رحيمي نژاد، 1379).

مثال) وقتي از ليلا پرسيدن تا كنون عقايد سياسي خود رو مورد بررسي قرار داده، در جواب گفت: نه، واقعا خونواده ما در اين مسائل خيلي اتفاق نظر ندارن (قره گزلو، 1388).

خانواده

  • بحران زدگي (هويت زود رس): بحران زدگي يه منزلت هويتيه كه فرد در اون به يه راه حل شخصي دست نيافته و ممكنه چند سال در اين منزلت به سر برد. در اين منزلت هويتي، فرد تلاش مي كنه تا با انتخابات و تعهد نسبت به شغل، نوع رابطه با بقيه و مكتب عقيدتي از بين انتخاباي ممكن به هويت خود شكل بده (آرچر، 1994؛ به نقل از رحيمي نژاد، 1379).

مثال) وقتي از مريم پرسيدن تا حالا در مورد عقايد مذهبي خود دودلي كرده، جواب داد: بله، حدس مي زنم حالا مشغول همين كار هستم و نمي تونم بفهمم با اين همه موجودات شرور در اين جهان چيجوري ممكنه خدايي وجود داشته باشه (قره گزلو، 1388).

  • هويت يافتگي (كسب هويت): هويت يافتگي بالاترين سطح از نظر صلح يافتگي و قدرت منه، افراد داراي اين سبك هويتي، خود فرمون بوده و از اعتماد به نفس بيشتري نسبت به وضعيتاي ديگه دارن، تقريبا اضطراب كمتري دارن، ديد مثبت و احساس خوبي در مورد اون چه مي تونن و ميخوان با زندگي اشان بكنن دارن (برزونسكي و كاك، 2005).

مثال) وقتي از مينا مي پرسيم اگه شرايط بهتري جفت و جور شه، چقدر دوست داره شغل خود رو رها كنه؟ جواب ميده: ممكنه اين كار رو بكنم، اما من به طور كامل اطمينان دارم اين شغل واسه من مناسبه (قره گزلو، 1388).

در بررسي دقيق نظريه مارسيا و برزونسكي ميشه هم پوشاني موجود بين اين دو نظريه رو دريافت، برزونسكي به سه سبك هويت اطلاعاتي، هنجاري و سردرگم – اجتنابي اشاره ميكنه كه ويژگياي هر كدوم از اين سبكا با يكي از منزلتاي هويتي كه مارسيا بر شمردهه هماهنگه. با در نظر گرفتن توضيحات مطرح شده به نظر مياد سبك هويت سردرگم- اجتنابي با منزلت اول نظريه مارسيا كه گرگيجگي هويته، سبك هويت هنجاري با هويت پيش رس (دنباله روي) نظريه مارسيا و سبك هويت اطلاعاتي با آخرين و قوي ترين سطح منزلت هويت ديدگاه مارسيا (هويت يافتگي يا كسب هويت) هماهنگ و هم جهته.

http://naubahar.ir/%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%85%d8%a4%d8%ab%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b4%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c/

۱۲۴ بازديد

پايان نامه آماده :  لوله بازكني فوري

در اين قسمت  لوله بازكني فوري  با پمپ تراكم هوا كه از هواي فشرده براي از بين بردن گرفتگي از طريق انفجار هوا تشريح ميگردد؛ اين دستگاه گرفتگي و آشغالهاي درون لوله را با فشار هوا به حركت... متن كامل

Read More 

انواع و اقسام ماشين‌هاي اصلاح صورت -پايان نامه ارشد

  انواع و اقسام ماشين‌هاي اصلاح صورت در بازار يافت مي‌شود و در برخورد اول، انتخاب يكي از آن‌ها واقعاً دشوار است، به همين دليل در اين‌جا اصول اساسي  انتخاب صحيح ماشين اصلاح صورت... متن كامل

Read More 

بررسي موانع رشد بانكداري اسلامي در ايران

يكي ازعوامل مؤثر در رشد و توسعه جوامع پيشرفته وجود بازارهاي پول و سرمايه فعال است، مؤسسه هاي پولي و مالي با استفاده از روش ها و ابزارهاي متنوع، واسطهٔ پويا و كارآمدي بين صاحبان وجوه... متن كامل

Read More 

پايان نامه بررسي موانع رشد بانكداري اسلامي در ايران-دريافت پايان نامه

بهره پديده اي است كه در اقتصاد متعارف و فعاليت هاي بانكي به شكل قانون اقتصادي مطرح است و نرخ بهره در محاسبات بانكي و اقتصادي به عنوان يك شاخص ملاك عمل قرار مي گيرد. در يك تعريف كوتاه و... متن كامل

Read More 

پايان نامه – محصول و خدمت- بررسي عوامل موثر بر ترجيح مشتريان در انتخاب يك بانك

محصول و خدمت محصول و خدمت چيزهايي هستند كه افراد بدان وسيله نيازها و خواسته­هاي خود را تامين مي­كنند. محصول چيزي است كه براي تامين يك نياز يا يك خواسته به بازار عرضه مي­شود. معمولا... متن كامل

Read More 

رابطه بين هوش هيجاني با تعهد سازماني و رضايت شغلي

الگوي هوش­هيجاني گلمن گلمن روانشناس و نويسنده­اي كه قبلاٌ در رابطه با تحقيقات مغز و رفتار براي روزنامه نيويورك تايمزمي­نوشت، از كار ماير و سالووي در سال 1990 مطلع شد. وي ترغيب شد  تا... متن كامل

Read More 

پژوهش(پايان نامه) : رابطه‌ رفتار شهروندي سازماني با كيفيت خدمات

سرمايه فرهنگي در راستاي تقويت سازمان : مي توان سرمايه فرهنگي را مجموعه اي از روابط ، معلومات ، اطلاعات و امتيازات فرض كرد كه فرد براي حفظ كردن يا بدست آوردن يك موقعيت اجتماعي از آن... متن كامل

Read More 

پايان نامه ارشد: تاثير عوامل آميخته بازاريابي بر افزايش فروش در زمينه محصولات لبني-دسترسي به متن پايان نامه هاي فارسي

بسته‌بندي به‌عنوان تبليغات جديد تحقيقات مختلف بازاريابي نشان داده‌اند كه طراحي بسته‌بندي، جزء مؤثرترين ابزار بازاريابي براي فروش است. محرّك و عامل نهايي موفقيّت، طراحي... متن كامل

Read More 

پايان نامه : تاثير عوامل آميخته بازاريابي بر افزايش فروش در زمينه محصولات لبني

تقسيم­بندي بازار عبارت است از فرايند تقسيم بازارها به زيرمجموعه­هاي مشخص كه در آنها، مشتريان داراي رفتارها و نيازهاي يكساني هستند و هريك از اين زيرمجموعه­ها را مي­توان به‌عنوان يك... متن كامل

Read More 

پژوهش(پايان نامه) : تاثير جو اخلاق سازماني برمديريت دانش در سازمان اموراقتصادي و دارايي-دسترسي پايان نامه ها

سازمان ها از جو يكساني برخوردار نيستند. همانگونه كه اعضا متفاوتند، جو نيز از سازمان به سازمان ديگر متفاوت است.جو موجب تمايز سازمانها از يكديگر ميگردد و در نتيجه نتايج كارها و فعاليت... متن كامل

Read More 

راهبري نوشته‌ها

ويژگيخريد فايل پايان نامه : بررسي ضريب رفتار قاب­هاي خمشي فولادي مجهز به ميراگرهاي اصطكاكي دوراني هاي اختلال اضطراب اجتماعي

۱۳۱ بازديد

چكيده

امروزه در كشورهاي لرزه­خيز جهت اتلاف انرژي لرزه­اي وارد بر سازه به استفاده از انواع ابزار مستهلك كننده انرژي توصيه شده است. يكي از اين ابزارها، ميراگرهاي اصطكاكي دوراني مي باشد. به دليل اينكه در آيين نامه­هاي كنوني مقداري براي ضريب رفتار قاب­هاي مجهز به اين ميراگر­ها ارائه نشده، در اين پايان­نامه سعي شده تاثير استفاده از آنها بر روي ضريب رفتار قاب­هاي خمشي فولادي مورد ارزيابي قرار گيرد. به همين منظور چندين قاب خمشي فولادي با شكل­پذيري متوسط با تعداد طبقات مختلف طبق ضوابط استاندارد 2800 و مبحث 10 مقررات ملي ايران، طراحي شده است. سپس با استفاده از تحليل­هاي استاتيكي و ديناميكي غيرخطي افزايشي و به كمك نرم­افزار Sap2000-V15، ضريب رفتار و پارامترهاي آن براي قاب­هاي اوليه و مجهز به ميراگربدست آمده و با يكديگر مقايسه شدند.

تغييرات ضرايب مقاومت­افزون و شكل­پذيري با­توجه به نتايج آناليز قاب­هاي با و بدون ميراگرنشان مي­دهد كه تاثير ميراگرهاي اصطكاكي دوراني برضريب مقاومت­افزون سازه­هاي كوتاه بيشتر از ضريب شكل­پذيري آنها است. در طبقات بلندتر شرايط عكس آن است به صورتي كه تاثير ميراگر بر ضريب شكل­پذيري به نسبت مقاومت­افزون بيشتر است. در مجموع ميراگر سبب افزايش ضريب رفتار قاب­هاي خمشي فولادي به مقدار 60/7 و 23/55 درصد، به ترتيب تحت آناليز استاتيكي و ديناميكي غيرخطي مي­گردد.

 

واژگان كليدي: ضريب رفتار، ميراگرهاي اصطكاكي دوراني، تحليل استاتيكي غيرخطي، تحليل ديناميكي غيرخطي افزايشي، قاب­هاي خمشي فولادي

 

 

1         فصل اول

مقدمه

(كليات تحقيق)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امروزه مبناي طراحي لرزه­اي سازه­ها به گونه­اي است كه سازه مقداري امكان تغيير شكل پلاستيك داشته باشد(مثلاً به كمك ايجاد مفاصل پلاستيكدر تيرها و سپس در ستون ها). اين عمل باعث اتلاف مقدار زيادي از انرژي ورودي به سازه شده و در نهايت ايمني مورد نياز را تامين مي كند. اعمال اين خصوصيت براي سازه­ها علاوه­بر غيراقتصادي بودن ميزان صدمات سازه­اي و غيرسازه­اي را افزايش مي­دهد. به جهت از­ بين­ بردن و كاهش خسارت وارده به اعضاء اصلي سازه(تيرهاوستون­ها)دستگاه­هاي خاصي باداشتن قابليت­هايي نظير استهلاك انرژي ورودي سازه، تغييرشكل پلاستيك و ... درمكان­هاي معيني نصب مي­شوند. يكي از اين نوع دستگاه­ها، سيستم­هاي اصطكاكي مي­باشند كه به دليل پتانسيل بالا در جذب و اتلاف انرژي وارده بر سازه و همچنين هزينه پايين در نصب و نگهداري آنها امروزه كاربردهاي متنوع­اي در مهندسي عمران بخصوص سازه مورد استفاده قرار گرفته اند.

باتوجه به گرايش بيشتر طراحان به سمت تحليل و طراحي سازه ها به روش استاتيكي معادل به­دليل سهولت و كم­هزينه بودن آن، بيشتر آيين­نامه­هاي كنوني نيز اين روش را مبناي طراحي قرار داده­اند. هر چند كه در آيين­نامه­هاي كنوني بخصوص استاندارد 2800 ايران نگاهي اجمالي به روش طراحي غيرخطي شده و مي­خواهند كاربران را به سوي طراحيغيرخطي راهنمايي كنند. به­هرحال مبناي طراحي لرزه­اي كنوني براي سازه­هاي متعارف قبل از تحليل­هاي غيرخطي، تحليل الاستيك مي باشد.

در طراحي الاستيك  نيروي طراحي خطي ساختمان را از يك طيف خطي كه وابسته به پريود طبيعي ساختمان و شرايط خاك محل احداث ساختمان است، بدست مي­آورند و براي ملحوظ كردن اثر غيرخطي و اتلاف انرژي در اثر رفتار هيسترتيك، ميرايي و اثر مقاومت­افزون سازه، اين نيروي خطي را بوسيله ضريب اصلاح رفتار سازه(ضريب رفتار) به نيروي طراحي تبديل مي كنند.

1-1. ضرورت تحقيق

در آيين­نامه­هاي كنوني كه بر مبناي تحليل خطي استوارند(مانند استاندارد 2800 ايران) ضريب رفتار براي انواع ساختمان­هاي متعارف ارائه شده است اما به ضريب رفتار ساير سيستم­هاي سازه­اي بالاخص سازه­هاي موضوع اين تحقيق (سازه­هاي مجهز به ميراگرهاي اصطكاكي دوراني) اشاره­اي نشده است. شايد دليل اين امر اين است كه اصول طراحي چنين سازه­هايي با­توجه­به كاربردشان متفاوت مي­باشد. مثلاً ميراگرهاي اصطكاكي، با افزايش ميرايي و اتلاف انرژي ورودي به سازه، منجر به كاهش نياز سازه مي­شوند. همچنين با افزايش سختي جانبي آن موجب افزايش ظرفيت سازه مي­گردند. به همين دليل روش طراحيسازه­هاي مجهز به اين ميراگرها معمولا به روش طيف ظرفيت و روش­هاي غيرخطي انجام مي­شود. البته به كمك طراحي الاستيك، با تعيين سختي موثر ميراگر با يك آزمون سعي و خطا نيز مي­توان اين چنين سازه­هايي را طراحي نمود.بنابراين به نظر مي رسد با داشتن معيار اوليه­اي همچون ضريب رفتار، به طراح اين امكان را فراهم مي­كند تا بتواند ارزيابي سريع و اوليه­اي از سازه­هاي جديدالاحداث مجهز به ميراگر، براي تعيين مقاطع اوليه آن داشته باشد. همچنين در بحث مقاوم­سازي ساختمان­هاي موجود نيز به منظور كنترل تاثير ميراگر بر ظرفيت مقاطع داشتن چنين معياري كاربردي به نظر مي رسد.

 

 

1-2. اهداف

همانطور كه در بالا اشاره شد، در آيين­نامه­ها و تحقيقات كنوني ضريب رفتاري براي سازه­هاي مورد بحث ارائه نشده است.هرچند كه ضرايب رفتار پيشنهاد شده براي سازه­هاي متداول نيز از دقت كافي برخوردار نمي باشد. مسئله مهم در اين بحث پس از محاسبه و تخمين مقادير شكل­پذيري و مقاومت­افزون (به­عنوان پارامترهاي مهم ضريب رفتار) و همچنين ضريب رفتار سازه­هاي مجهز به ميراگر اصطكاكي دوراني، مقايسه آن با مقادير ضرايب بدست آمده براي قاب­هاي اوليه مي­باشد. به­طور كلي نمي­توان براي يك نوع سازه و براي تمام محدوده­هاي پريودي آن يك ضريب مقاومت­افزون و شكل­پذيري يكسان درنظر گرفت. اين مقادير به نوع سازه و خصوصيات قاب آن بستگي دارد.

دانلود متن كامل پايان نامه رشته عمران با فرمت ورد :بررسي ضريب رفتار قاب­هاي خمشي فولادي مجهز به ميراگرهاي اصطكاكي دوراني

در سازه­هاي مجهز به وسايل اتلاف انرژي به­دليل اينكه از ميراگرها با ظرفيت­هاي مختلفي باتوجه به نياز آنها در ساختمان استفاده مي­گردد، تاثير آنها بر ميرايي و جذب و اتلاف انرژي و رفتار هيسترتيك سازه نيز متغير بوده و در نتيجه مقادير ضرايب شكل­پذيري و مقاومت­افزون متغيري نيز بدست مي­دهند.

در اين تحقيق سعي شده ضريب رفتار قاب­هاي خمشي فولادي با شكل پذيري متوسط مجهز به اين ميراگرهاي اصطكاكي دوراني با ظرفيت متعارف(توصيه شده آيين­نامه­ها) محاسبه شده و با ضريب رفتار سازه­هاي اوليه مقايسه و تاثير اين ميراگرها بر پارامترهاي حاكم بر ضريب رفتار سنجيده شود.

 

 

ويژگي هاي اختلال اضطراب اجتماعي

۱۱۴ بازديد

اضطراب اجتماعي

مفهوم فوبي اجتماعي، اواخر دهه 60 مطرح شد. اختلال اضطراب اجتماعي نيز با عنوان اختلال هاي فوبيك از اوايل دهه 80 وارد متون علمي شد. در ميانه دهه 80 از اختلال اضطراب اجتماعي با عنوان اختلال اضطراب غفلت شده ياد كردند. از آن پس تحولات زيادي در خصوص اين اختلال رخ داده است. هم اكنون توافق عموم با عنوان اختلال اضطراب اجتماعي بوده است تا اين عنوان گوياي تمايز و فراگير بودن اين اختلال و دلالتي بر آسيب زا بودن اين اختلال باشد (محمدي و همكاران، 1392).

اضطراب اجتماعي با ترس افراطي از تحقير[1] و خجالت[2] مشخص مي شود(استين و استين[3]،2008).در پنجمين طبقه بندي اختلالات رواني(DSM5،2013،ترجمه سيدمحمدي)،ملاك هاي تشخيصي زير براي اضطراب اجتماعي در نظر گرفته شده است:

1.ترس يا اضطراب محسوس در مورد يك يا چند موقعيت اجتماعي كه در آن ها فرد با احتمال  بررسي دقيق ديگران مواجه شود.از جمله نمونه هاي آن عبارتند از: تعاملات اجتماعي(مانند گفتگو داشتن، ملاقات با افراد نا آشنا)، مورد مشاهده قرار گرفتن(مانند خوردن و نوشيدن) و عمل كردن جلوي ديگران (مانند ايراد سخنراني).

2.فرد مي ترسد كه طوري عمل كند يا نشانه هاي اضطراب بروز دهد كه به صورت منفي ارزيابي شوند(يعني، خجالت آور يا تحقيرآميز باشند؛ به طرد يا دلخوري ديگران منجر شوند.

3.موقعيت هاي اجتماعي تقريبا هميشه ترس يا اضطراب را برانگيخته مي كنند.

4.از موقعيت هاي اجتماعي اجتناب مي شود يا اين موقعيت هاي با ترس يا اضطراب شديد تحمل مي شوند.

5.ترس يا اضطراب با تهديد واقعي كه توسط موقعيت هاي اجتماعي ايجاد مي شود و با زمينه اجتماعي-فرهنگي بي تناسب است.

6.ترس،اضطراب،يا اجتناب مداوم است، معمولا شش ماه يا بيشتر ادامه مي يابد.

7.ترس، اضطراب، يا اجتناب ناراحتي يا اختلال قابل ملاحظه باليني در عملكرد اجتماعي، شغلي يا زمينه هاي مهم ديگر عملكرد ايجاد مي كند.

  1. ترس، اضطراب،يا اجتناب ناشي از تاثيرات فيزيولوژيكي مواد (مثل سوءمصرف مواد مخدر،دارو) يا بيماري جسماني ديگر نيست.
  2. ترس، اضطراب، يا اجتناب با نشانه هاي اختلال رواني ديگر، مانند وحشتزدگي،اختلال بدشكلي بدن، يا اختلال طيف اوتيسم بهتر توجيه نمي شود.

10.اگر بيماري جسماني ديگري (مثل بيماري پاركينسون، چاقي، بدشكلي ناشي از سوختگي ها يا جراحت) وجود داشته باشد،ترس،اضطراب،يا اجتناب آشكارا نامربوط يا بيش از حد است.

2-2-2- ويژگي هاي اختلال اضطراب اجتماعي

ويژگي اصلي اختلال اضطراب اجتماعي، ترس يا اضطراب محسوس يا شديد از موقعيت هاي اجتماعي است كه در آن ها ممكن است فرد مورد بررسي دقيق ديگران قرار بگيرد(DSM5،2013،ترجمه سيدمحمدي).افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي از موقعيت هايي چون سخنراني در حضور ديگران،ترس بسيار دارند.آنها مي ترسند كاري انجام دهند يا چيزي بگويند كه شرمنده شوند،مي ترسند كه ذهنشان تهي شود، نگرانند كه نتوانند به سخنراني ادامه دهند، مطلب بي معني يا احمقانه اي بگويند.حتي اگر ترس هاي اين افراد تاييد نشود و عملكرد آنها به آرامي صورت گيرد،نسبت به توانايي خود در عملكرد مناسب در اين موقعيت ها ترديد دارند، در نتيجه مي ترسند كه ديگران در آينده توقع بيشتري از آنها داشته باشند(استين و همكاران،1996؛به نقل از عبدالمحمدي،1389).افراد مبتلا به اين اختلال مي دانند كه ترسشان غيرمنطقي است، با اين حال نمي توانند جلوي نگراني خود را از اينكه ديگران مشغول بررسي دقيق آنها هستند،بگيرند.با اينكه افرا مضطرب اجتماعي به صورت افراطي از اين موقعيت ها اجتناب مي كنند، اما موقعيت هايي وجود دارند كه در آن ها چاره اي ندارند. وقتي اين حالت روي مي دهد،در اثر اضطراب ناتوان مي شوند (بهرامي،1390). موقعيت هاي اجتماعي تقريبا هميشه ترس يا اضطراب ايجاد مي كنند.بنابراين، فردي كه فقط گاهي در موقعيت هاي اجتماعي مضطرب مي شود،مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعي تشخيص داده نخواهد شد(DSM5،2013،ترجمه سيدمحمدي).

2-2-3-شيوع اختلال اضطراب اجتماعي

برآورد شيوع 12ماهه اختلال اضطراب اجتماعي براي ايالات متحده تقريبا 7درصد است.برآوردهاي شيوع كمتر از 12ماهه در خيلي از مناطق دنيا با استفاده از ابزار تشخيصي يكسان،پيرامون5/0 تا 0/2 درصد است؛شيوع توسط در اروپا 3/2 درصد است.ميزان شيوع 12ماهه در كودكان و نوجوانان با ميزان شيوع در بزرگسالان برابر است.ميزان شيوع با افزايش سن كاهش مي يابد.در مجموع،ميزان اختلال اضطراب اجتماعي در كل جمعيت،در زنان بالاتر از مردان است(با نسبت احتمال 5/1 تا 2/2)،و تفاوت جنسيت در شيوع،در نوجوانان برجسته تر از جوانان است(DSM5،2013،ترجمه سيدمحمدي).

[1] humiliation

[2] embarrassment

[3] Stein & Stein