چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۴

دانلود مقالات پايان نامه

مشكلات وابسته به مواد

۱۱۵ بازديد

مشكلات وابسته به مواد

2-6-1 حشيش و مشكلات وابسته به اون

مصرف دراز مدت حشيش، تغييراتي در سطح آگاهي شخص به وجود مي‌بياره كه در آخر مي‌تونه علايم نوروز ، سايكوز، و يا مشكلات شديد و پايدار رو بسازه . مشكل سايكوز به وجود اومده توسط حشيش بسيار كميابه، اما افكار پارانوئيدي گذرا شايع هستن و آدمايي كه به مدت طولاني‌تر از فراورده‌هاي قوي‌تر حشيش به كار گيري كرده‌ان، ممكنه به دوره‌هاي سايكوز به نام «جنون شاهدانه[2]» گرفتار شن.

از خيلي بد‌ترين اثرات رواني به وجود اومده توسط مصرف حشيش مي‌توان اضطراب، احساس مردن، دل‌تنگي، پانيك، آسيب در شناخت ، كندي رواني حركتي و افزايش نشونه‌هاي مرضي سايكوز رو نام برد (هال، 1999،به نقل از نعيمه بزمي 1390).

از مشكلات عادي مربوط به مصرف دراز مدت حشيش سندرم از دست دادن انگيزه[3] مي‌باشه منظور از سندرم از دست دادن انگيزه، يعني بي ميلي شخص در ادامه انجام دادن كار و يا انجام تكاليف تحصيلي در علم‌آموزان و دانشجويان مي‌باشه. اينجور مريضي بدون نيرو وبي حاله ، بيشترً فرد ً تنبل به نظر مي‌رسد (نعيمه بزمي، 1390).

 

 

2-6-2 كوكائين[4] و مشكلات وابسته به اون

كوكائين داروي اعتياد آور بسيار قويست و به عنوان  تقويت‌كننده مثبت رفتاري حساب مي‌شه و مي‌تونه وابستگي رواني بسيار شديدي رو بسازه.

مصرف مقادير زياد كوكائين به مدت طولاني مي‌تونه عوارضي چون تحريك‌پذيري و نوسان خلق، رفتار خشونت‌بار، تنهايي اجتماعي يا پارانويا و علائم مثل مانيا، از دست دادن علاقه و لذت و افسردگي ايجاد مي‌كنه .

مصرف‌كنندگان مقادير زياد كوكائين، دچار نشونه‌هاي ديوونگي مي‌شن.مثلا امكان داره اون‌ها در معرض توهم و هذيون شن و احساس گيجي، سوءظن و سراسيمگي كنن كه حالت‌هاي شبه ديوونگي بسيار ناراحت كننده و حتي وحشتناكي هستن.

وقتي كه اثر كوكائين از بين مي‌رود مصرف‌كننده «احساس فروريزي[5]» يا «سقوط» مي‌كنه و به خلق دپرس، مشكل خواب، بي‌قراري، اشتياق مبرم و خستگي دچار مي‌شه. مصرف كنندگان هم اينكه در بلندمدت عوارضي چون لرزش بدن، افسردگي رواني، بي‌اشتهايي، لاغري و آسيب به بافت بينيا رو نشون مي‌بدن.  مشكلات كلي ترك كوكائين، شامل افسردگي، خستگي و بي‌خوابي هستن .

2-6-3 مواد توهم زاLSD و مشكلات وابسته به اون

اثرات روان‌شناختي شامل

  • توهم و هذيون پارانوئيد
  • مشكل در قضاوت
  • مشكل در تفكر و استدلال ذهني
  • مشكل در كاركرد شناختي چون توجه، دقيق شدن و فوكوس كردن ودقت
  • مسخ شخصيت
  • پريشوني ادراكي

2-6-4 كافئين و مشكلات وابسته به اون

طبق DSM.IV.TR مشكل اضطرابي به وجود اومده توسط مصرف طولاني و دوز بالا ممكنه علاوه بر مسموميت كافئين ظاهر شه. اضطراب مربوط به مصرف كافئين شديد مشكل اضطراب فراگيره و مريض گرفتار به لوسمي چون عصبانيت، پرحرفي، ، تحريك‌پذيري رو نشون مي‌بده و از كمبود انرژي و بي‌خوابي رنج مي‌برد. مشكل خواب يكي از مشكلات ديگريست كه در جريان مسموميت با كافئين ظاهر مي‌شه .

طبق  DSM-IV-TR مسموميت با كافئين مي‌تونه با تأخير در خواب رفتن، ناتواني واسه موندن در خواب (خوابهاي منقطع) و زود بيدار شدن در رابطه باشه (APA، 2000).

2-6-5 نيكوتين و مشكلات وابسته به اون

اثرات روان‌شناختي به وجود اومده توسط مصرف نيكوتين، شامل اثرات خوب ابتدايي مثل احساس آرامش عضلاني و سرخوشي از نظر رفتاري، اثرات تحريكي و مثبت ابتدايي سيگار موجب بهبود و افزايش توجه، تمركز، يادگيري و توانايي حل مسئله مي‌شه . هم اينكه كشيدن سيگار موجب بالا رفتن خلق ، كاهش نا آرومي و كاهش احساس افسردگيه.

آرامش

از نظر مياتا ويانا گيتا (2001)، يكي از احساساتي كه پيش از تأثيرگذاري نيكوتين در سيگاري‌ها به وجود مي‌آيد، احساس خارش در پشت گلويشانه.

البته، اين احساس به خودي خود لذت چنداني نداره، اما افراد سيگاري از آن لذت مي‌برند يا اينكه دليل اين لذت رو نمي‌دانند، اما دليل بروز اون رابطه نزديكي با آثار پاداش نيكوتين داره .

2-6-6 آمفتامين و مشكلات وابسته به اون

اثرات روان‌شناختي به وجود اومده توسط مصرف آمفتامينا عبارتند از : احساس سرخوشي، توهمات پارانوئيدي، عزت نفس، اعتمادبه‌نفس، بيش فعالي، پرحرفي، رفتاراي قالبي و تكراري و احساسات بزرگ نمايي‌آميز نسبت به خود (احساس برتري و يا داشتن توانايي‌هاي خارق‌العاده‌) (نعيمه بزمي، 1391).

از علائم جسمي و روان‌شناختي طولاني به وجود اومده توسط مصرف پي‌به دنبال آمفتامينا مي‌توان از مواردي چون سكته، پارگي عروق ، مشكل كليه، ضايعه قلبي و عروقي، ضايعه كبدي، سوءتغذيه، كاهش وزن، مشكل در خواب، فلج موقت، تشنج و اغماء، توهمات شنيداري، ديداري يا لامسه، حركت‌هاي قالبي چهره، خشونت، عكس العمل‌هاي سايكوز مثل به اسكيزو فرني، پارانويا، پانيك و افسردگي نام برد.

طبق DSM-IV-TR مشكلات به وجود اومده توسط وابستگي به آمفتامينا عبارتند از :

- مشكلات سايكوز

- مشكل خلقي

- مشكل اضطرابي

- كژكاري جنسي

- مشكل خواب (كاپلان و سادوك، 2000).

وقتي كه مصرف دارو قطع مي‌شه مشكلات ديوونگي بهبود مي‌يابد ولي با مصرف زياد ممكنست افسردگي شديد به خفگي بيش از اندازه ظاهر شه . در بعضي موارد، مصرف شديد و طولاني كابوس رو به دنبال داره

2-6-7 مشكلات به وجود اومده توسط مصرف بلندمدت مواد استنشاقي

آسيب‌هاي كبدي و كليوي برگشت‌ناپذير ، آتروفي مغزي، صرع لوب تمپورال، كاهش IQ، درد قفسه سينه، دردهاي عضلاني و مفاصل، خستگي، كاهش اشتها، تهوع، استفراغ  ، اسهال، گرفتگي مجراي تنفسي ، زخم‌هاي داخل بيني و دهن، خونريزي ديني، نابودي عقل پايدار يا دمانس،مشكلات سايكوز چون حالات پارانوئيدي، مشكل خلق چون افسردگي از خود بي‌خود شدن، حمله‌هاي غش مثل ، مشكلات جنسي، مشكلات اضطرابي چون پانيك، و اضطراب فراگيررا مي‌توان نام برد (ميلر1983  به نقل از فريبرزپويان1386).

2-6-8  مشكلات وابسته به داروهاي بيحالي زا، خواب آور و يا ضد اضطراب

مشكلات وابسته به گروه‌هاي بيحالي زا، خواب آور يا ضد اضطراب در DSM-IV-IR عبارتند از:

- وابستگي، سوءمصرف، مسموميت و علايم ترك داروهاي بيحالي زا، خواب آور ، ياضد اضطراب

- دليريوم مسموميت، دليريوم ترك به داروهاي بيحالي زا، خواب آور و يا ضد اضطراب

- نابودي عقل پايدار به وجود اومده توسط مصرف دراز مدت داروهاي بيحالي زا، خواب آور يا ضد اضطراب

- مشكل سايكوز به وجود اومده توسط مصرف داروهاي بيحالي زا، خواب آور و يا ضد اضطراب همراه با هذيون يا توهم

- مشكل خلقي به وجود اومده توسط داروهاي بيحالي زا، خواب آور يا ضد اضطراب

- مشكل اضطراب به وجود اومده توسط داروهاي بيحالي زا، خواب آور يا ضد اضطراب

- كژكارياي جنسي به وجود اومده توسط داروهاي بيحالي زا، خواب آور يا ضد اضطراب

- مشكل خواب به وجود اومده توسط داروهاي بيحالي زا، خواب آور يا ضد اضطراب (ApA، 2000).

[1] Cannabis

[2] Hempinsanity

[3] Amotivation

[4] Cocaine

[5] Crash

[6] Amphetamine

دانلوددانلود پايان نامه ارشد اصول و ضوابط حاكم بر تعيين سن مسئوليت كيفري اطفال در حقوق ايرانمعماري پايدار در زمينه هاي طراحي مسكوني -شيوه هاي سكونت پايان نامه ارشد بررسي حقوقي جرم اعتياد با توجه به قانون اصلاحي قانون مبارزه با مواد مخدر سال 1389

۱۰۶ بازديد

برا ي تبيين مفهوم اختيار در مسئوليت كيفري به بيان سه نظريه عمده در باب مباني مسؤوليت كيفري و توجيه مجازاتها مطرح گشت مي پردازيم . نظريهاول كه توسط مكتب كلاسيك و نئوكلاسيك حقوق جزا بيان گرديد، مبناي مسؤوليت كيفري را برتئوري اختيار و آزادي انسان، با هدف نفع اجتماعي و عدالت، استوار نمود. آنان بر اين باور بودند كه انسان ها داراي ذهني عقلاني هستند و لذا اراده آزاد براي انتخاب خوب از بد دارند اين دو مكتب، انسان را صاحب عقل و اراده و قوه تشخيص خوب و بد و نهايتا قابل مؤاخذه و اخلاقا مسؤول مي شناسند. نظريه دوم كه از سوي مكتب تحققي حقوق جزا ابراز گرديد، اختيار و آزادي اراده و مسؤوليت اخلاقي انسان را بكلي انكار نمود. اين مكتب رفتار انسان و جرم را نشأت گرفته ازعوامل زيستي ، عوامل رواني و عوامل اجتماعي و جبرهاي دروني و بيروني مي داند. اختلاف اين دو نظريه، موجب پيدايش نظريه سو م در قالب مكاتب التقاطي حقوق جزا، همانند مكتب دفاع اجتماعي در قرن بيستم گرديد. طرفداران اين مكاتب جديد، ضمن اعتقاد به مسؤوليت اخلاقي انسان، ازدست آوردهاي تازه مكتب تحققي استقبال نمودند وعلوم جنايي را توسعهتازه اي بخشيدند .[1]

 

 

دانلود متن كامل در لينك زير :

wq

پايان نامه اصول و ضوابط حاكم بر تعيين سن مسئوليت كيفري اطفال در حقوق ايران

 

[1]  -  فرانك پي . ويليامز ،1946 ، ماري لين دي . مك شين ، نظريه هاي جرم شناسي ، ترجمه ي حميدرضا ملك محمدي نوري ، تهران ، نشر ميزان ،چاپ اول ، بهار 1383 ، صص 35 و 47

دانلودمعماري پايدار در زمينه هاي طراحي مسكوني -شيوه هاي سكونت پايان نامه ارشد بررسي حقوقي جرم اعتياد با توجه به قانون اصلاحي قانون مبارزه با مواد مخدر سال 1389

۱۴۲ بازديد

شيوه هاي سكونت

سكونت بيانگر برقراري پيوندي پرمعنا بين انسان و محيطي مفروض مي باشد. در مقدمه ي مذكور آمد كه اين پيوند از تلاش براي هويت يافتن يعني، به مكاني احساس تعلق داشتن ناشي گرديده است. بدين ترتيب، انسان زماني بر خود وقوف مي يابد كه مسكن گزيده و در نتيجه هستي خود در جهان را تثبيت كرده باشد. از سوي ديگر، انسان موجودي است يرگردان. او با در اختيار گرفتن عنوان مرد ره پيوسته در راه بوده و از اين رو مكان گزينش را براي خود فراهم مي آورد. او مكان خود و از اين طريق نوعي قابل اعتماد از همدمي با انسان هاي ديگر را بر مي گزيند. اين مناظره ي كلامي بين عزيمت و بازگشت، يا بين مسير و هدف، عصاره و گوهر آن "فضائيت" وجودي است كه به واسطه معماري در قالب اثر مي آيد(كريستفر ، 1376).

 

3-2-7- چهار شيوه سكونت

آبادي نخستين مكاني است كه در بررسي خود مورد مداقه قرار خواهيم داد . از آنجا كه وقوف بر هر آبادي تنها در ارتباط با حول و حوش آن امكان پذير مي شود بديهي است كه اين مقوله  مي بايد محيط طبيعي مفروضي را در بر گيرد . بدين ترتيب ، آبادي را مي توان صحنه رخداد سكونت طبيعي خواند .

لازم به ياد آوري است كه فرصت جهت آبادي گزيدن در سرزمينهاي بكر براي انسان امروزين بسيار به ندرت دست داده و چنين رويدادي را مي بايد از وقايع صرفا تاريخي به شمار آورد . در دوران معاصر از بدو تولد به درون محيط از پيش آماده و مصنوع افكنده شده و غالبا بدون آنكه امكان چنداني براي گزينش داشته باشيم ناچار از خو گرفتن با آن مي باشيم . در صحت گفته اخير ترديدي نيست ، اما حتي مكان در حال حاضر موجود را نيز مي توان به عنوان آبادي يعني راه حلي براي مسئله بنيادين يافتن جاي پا در جهاني مفروض انگاشت . علاوه بر اين و به يقين ، احداث بناي نو بر زمين كهن را نيز مي توان عمل آبادي گزيدن به شمار آورد .

هنگامي كه كار آبادي گزيدن به انجام رسد ، ديگر شيوه هاي سكونت كه به اشكال مقدماتي همبستگي آدميان مرتبط مي شوند پاي به گود مي نهند . مي دانيم آبادي به عنوان مكان براي چهره به چهره شدن عمل مي كند ، جايي كه انسانها در آن به مبادله فراورده هاي مصنوع ، انديشه ها و احساسات خود با يكديگر مي پردازند . از روزگاركهن ، فضاي شهر و آبادي صحنه ملاقات و ديدار انسانها بوده . ديدار الزاما بيانگر توافق نبوده و در اصل به معناي گرد هم امدن مردم با تمامي اختلافات ايشان مي باشد . از اين رو فضاي شهري ضرورتا مكاني مي شود ، براي مكاشفه يا به عبارتي « حيطه امكانات» گوناگون . در فضاي شهري ، انسان با احساس ازمودن آن چه كه به يك جهان غنا مي بخشد مسكن مي گزيند . با بهره جويي از واژه « تجمع » با مفهوم ريشه اي ان كه گرد آمدن و انجمن كردن مي باشد ، مي توان اين شيوه را سكونت مجتمع خواند .

هنگامي كه گزينشها  در حيطه امكانات به انجام رسيد ، چارچوب هاي « توافق » كه بالاتر از نمايش ديداري صرف و ساده و نشانگر نوعي پيچيده و جامع از عضويت اجتماعي است نهاده مي شود . بدين ترتيب ، توافق بيانگر ارزشها و منافع مشترك بوده و بنيادهاي عضويت اجتماعي و جامعه را مي افكند . علاوه بر اين ، توافق مي بايد نيت دستيابي به يك ديدار كرده عمومي يا مكاني كه ارزشهاي مشترك در آن نگهداري شده و به منصه ظهور مي رسند را نيز در خود بگنجاند . چنين جايي را معمولا نهاد يا بناي عمومي ناميده اند . از اين رو ، شيوه سكونتي را كه در خدمت آن قرار مي گيرد مي توان به ياري واژه « عمومي » مبني بر آنچه كه جامعه و عموم در آن سهيم اند ، سكونت عمومي خواند .از انجا كه بناي عمومي مجموعه اي از باورها و ارزشها را در خود مي گنجاند بايد در قالب « توضيحي » كه روشنگر جهان عام و مشاع است  ظاهر گردد .

به هر صورت ، گزينشهاي خصوصي تر نيز وجود داشته و وجود هر فرد از جرياني ويژه و مختص به خود پيروي مي كند . لذا سكونت ، آن گوشه گيري كه لازمه شكل گيري و پرورش هويت ويژه فردي است را نيز شامل مي شود . شيوه اخير را مي توان با عنايت به فعاليتهايي كه مي بايد از دخالت ديگران دور نگه داشته شوند سكونت خصوصي ناميد . لازم به ياد اوري است كه زندگي خصوصي نيز از چهارچوب هاي وضع شده از جانب عموم پيروي كرده و درنتيجه ي گوشه گيري دراينجا مبادرت ورزيدن به عملي نا متعارف به شمار نيامده بلكه معرف عقب نشيني و در حاشيه قرار گرفتن مي باشد . صحنه اجراي نقش سكونت خصوصي بناي مسكوني يا خانه است كه تحت عنوان « پناهگاه يا مكاني كه خاطرات تشكيل دهنده جهان خصوصي ادمي را در خود گرد آورده و به نمايش مي گذارد مشخص مي گردد .

آبادي ، فضاي شهري ، نهاد و خانه به همراهي يكديگر محيط كل يعني ، جايي كه سكونت به صورت هاي طبيعي ، مجتمع ،  عمومي و خصوصي خود در آن رخ مي دهد را به وجود مي آورند .بررسي ما ضمن مبنا قرار دادن ساختارهاي مرتبط با عالم هستي كه به چهار شيوه سكونت قطعيت مي بخشد ، مي بايد تمامي سطوح ياد برده را زير پوشش در آورد . بدين ترتيب ، و با وجود عدم بهره گيري از اصطلاحات متعارف روانشناسانه و جامعه شناسانه ، بررسي ما زير بنايي انساني مي يابد . به هر حال مسئله سكونت با مطالعه شيوه هاي چهار گانه و سطوح معماري وابسته به آنها به راه حل نهايي نخواهد رسيد . براي رسيدن به تفاهمي عمومي نسبت به مسئله مذكور بايد از امكان وجود مخرج مشترك بين چهار شيوه سكونت نيز جويا گرديم . لذا ناچاريم به نقطه آغازين حركت خود يعني به مفهوم احراز هويت باز گرديم (شولتز، 1382).

 

3-2-8- مقدمات اساسي سكونت

يك واحد مسكوني زماني قابل سكونت خواهد بود كه بتواند جوابگوي خواست هاي فيزيكي و رواني انسان باشد. اين خواسته ها تابعي است از زمان و مكان و بايستي هر يك به صورت مستقل برآورده شود(كريستفر ، 1376).

الف- از نظر اخلاقي

  • وجود مسكن مجزا براي هر خانواده
  • تراكم منطقي افراد ساكن در خانه
  • مجزا بودن اتاق خواب نسبت به جنسيت فرزندان
  • محافظت ديد خانه نسبت به افراد خارجي

ب- از نظر بهداشتي

  • داشتن فاصله ي كافي و منطقي ساختمان ها از يكديگر براي تامين نور طبيعي و تهويه در خانه
  • محافظت خانه از رطوبت و خطرات احتمالي ناشي از آلودگي آب، هوا و حشرات و حيوانات موذي
  • پيش بيني لازم از نظر تسهيل نظافت سريع و ساده از طريق اجراي ساده و دقيق ساختمان

ج_ از نظر آرامش

  • فاصله از شاه راه ها ، راه آهن، مراكز صنعتي و آلودگي صوتي
  • حفظ فضاهاي سبز موجود و توسعه ي آن براي ايجاد محيطي زيبا همراه با آرامش
  • ايجاد امكانات براي برقراري روابط دوستي بين همسايگان و احتراز از منفرد نگه داشتن خانه
  • امكان به وجد آمدن هماهنگي از نظر آداب و رسوم و اعتقادات بين ساكنان يك محل به عنوان پايه و اساس زندگي آرام

د_ از نظر راحتي

  • در نظر داشتن آسانسور براي ساختمان هاي بيش از 4 طبقه
  • رابطه منطقي بين سطح مفيد و سطح كلي زيربنا بر اساس جايگزيني صحيح فضاهاي تشكيل دهنده ي خانه بر اساس احتياجات منطقي يك خانواده
  • توجه به احتياجات فردي مانند نياز به مطالعه در سكونت و كناره گيري موقت از زندگي جمعي
  • تناسب مبلمان با نيازهاي خاص هر خانواده
  • پيش بيني امكانات اجراي برخي از فعاليت هاي فرعي در منزل مانند كارهاي دستي يا هنري به شرط عدم ايجاد مزاحمت براي همسايگان

ه_ از نظر اطمينان

  • ساختمان محكم و آماده براي رويارويي با عوامل خطرناك طبيعي
  • زياد نبودن مخارج تعمير و نگهداري ساختمان
  • استفاده از مصالح مقاوم و نيروي كار ماهر در حين اجراي كار
  • محافظت كودكان در برابر اتومبيل با پيش بيني مسيرهاي سواره و پياده ي سنجيده

و_ از نظر زيبايي

دانلود پايان نامه ارشد بررسي حقوقي جرم اعتياد با توجه به قانون اصلاحي قانون مبارزه با مواد مخدر سال 1389

۱۲۶ بازديد

اقداماتي جهت جايگزين نمودن كيفر

ماده 15 معتادين را مكلف كرده كه به مراكز درمان مراجعه كنند و گواهي تحت درمان و كاهش آسيب دريافت نمايند و در صورتي كه تجاهر به اعتياد ننمايد از تعقيب كيفري معافند و اگر درمان يا ترك اعتياد نكنند مجرم هستند. در ماده 16 تكليف مجرمين ماده‌ي 15 مشخص شده است. نكته مثبت اين است كه اين دو ماده به رفع نقص ماده 15 قانون 1376 پرداخته اند، در اين ماده اعتياد جرم شناخته شده بود ولي اجازه به معتادين داده شده بود كه به مراكز مجاز، از طرف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي مراجعه و نسبت به درمان و بازپروري خود اقدام كنند و كساني كه تحت درمان قرار مي‌گرفتند از تعقيب كيفري معاف مي‌شدند و اما در آيين‌نامه‌ي اجرايي ماده 15 در صورتي كه متهم قبلاً خود را به مراكز درماني مقرره معرفي مي‌كرد قرار تعليق تعقيب براي وي صادر مي‌شد. در واقع با وجود اين ماده و آيين‌نامه، تفاوت زيادي ميان بيماران خود معرف و دستگيرشدگان وجود داشت.[1] كساني كه خود را به مراكز درماني معرفي مي‌كردند از مجازات معاف مي‌شدند، در حالي كه شخصي كه دستگير مي‌شد و يا به دلايلي مانند ترس از دست دادن شغل و زندگي از معرفي خود براي درمان خودداري مي‌كرد و يا اين كه شخصي اشتباهي براي ترك اعتياد به جاي معرفي خود به مراكز درماني به دادگاه مراجعه مي‌كرد براي اينها به جاي تجويز درمان، مجازات اجرا مي‌شد در حالي كه، اين روند مي‌بايست برعكس مي‌بود و اگر هدف از مجازات معتاد، درمان و بازپروري وي است، ابتدا بايستي به او اجازه‌ي درمان داده شود و نه اين كه به زندان فرستاده شود. خوشبختانه در قانون جديد اين روند بر عكس شده است.

در ماده 16 اصلاحي، افرادي كه فاقد گواهي تحت درمان و كاهش آسيب ماده‌ي 15 هستند و يا اين كه اين گواهي را دارند ولي متجاهر به اعتياد هستند مجرم محسوب مي‌شوند. اما اقدام شايسته‌تر و همسو با ديگر كشورهاي موفق در امر مبارزه با اعتياد مانند انگلستان و فرانسه و حتي همسو با سياست كيفري جهاني در مورد معتادان به جاي فرستادن معتادان به زندان، از اقدامات جايگزين استفاده شده است.

در ماده 16 اصلاحيه، مجرمين ماده‌ي 15 با دستور مقام قضايي براي مدت يك تا سه ماه در مراكزي كه مجاز براي درمان هستند، نگهداري مي‌شوند و اين مدت براي سه ماه ديگر نيز قابل تمديد است اما، بحث اصلي اقدامات جايگزين در تبصره 2 ماده 16 است.

در ماده‌ي 15 قانون 1376، با اعلام جرم بودن اعتياد و اجازه‌ي مراجعه‌ي فرد به مراكز درماني، باعث مي‌شد افراد از تعقيب مصون بمانند اما اشكال اين ماده اين جا بود كه شخص معتاد براي چند بار مي‌توانست با مراجعه به مراكز درماني خود را از مجازات معاف كند. در واقع با اين نقص و لزوم تفسير مضيّق و تفسير به نفع متهم قوانين كيفري، اگر كسي پس از مراجعه به مراكز درماني دستگير مي‌شد، حتي براي چندمين بار از مجازات معاف مي‌گرديد.[2]

اما در ماده‌ي 16 اصلاحي سال 1389، فردي كه مجرم است را ملزم به درمان مي‌كند ولي اگر باز هم پس از طي دوران درمان، به اعتياد روي آورد، تبصره‌ي 2 تكليف وي را مشخص مي‌كند.

امروزه از ديدگاه سياست جنايي، تعقيب همه‌ي مجرمان، به ويژه در جرم‌هاي كم اهميت كه تراكم پرونده‌هاي كيفري را در بر دارد، ممكن است از نظر دادستان سودمند نباشد و اين جاست كه اصل يا قاعده‌ي ديگري با عنوان اقتضاي تعقيب جايگاه خاصي را در ميان ابزارهاي سياست جنايي به خود اختصاص داده است. در واقع دادستان در چنين مواردي تصميم به تعقيب نكردن متهم مي‌گيرد و اين بدان معنا نيست كه هرگز وي را تعقيب نكند كه به اين سياست تعويق تعقيب گويند. سياست تعويق تعقيب در فرانسه و بسياري از كشورهاي ديگر اجرا مي‌شود. اما ابزارهاي تعويق به صورت يا بايگاني كردن پرونده‌ي كيفري است و يا جايگزين تعقيب.[3]

در بحث اعتياد به مواد مخدر و روان‌گردان سياست جنايي بسياري از كشورها همچون انگلستان، آمريكا و فرانسه توسل به جايگزين‌هاي تعقيب است.

در واقع هر چند اصل اقتضاي تعقيب ايجاب مي‌كند كه دادستان‌ها ميان تعقيب متهم يا عدم تعقيب يكي را برگزينند، ولي به نظر دادستان‌ها ضروري است كه راه‌حل‌هاي متعددي را براي رسيدن به نتيجه مورد نظر بايد برگزيد تا اخلال در نظم جامعه بر اثر ارتكاب جرم را به گونه‌اي مطلوب بتوان مرتفع كرد. از جمله‌ي اين اقدامات ميانجيگري و دستور دادستان مبتني بر معالجه و درمان در مورد معتادان مواد مخدر و روان‌گردان است كه با هدايت آنها به سوي يك مركز درماني از جايگزين‌هاي جبراني استفاده مي‌شود.[4]

خريد و دانلود فايل:

متن كامل پايان نامه با فرمت ورد (docx ):

بررسي حقوقي جرم اعتياد با توجه به قانون اصلاحي قانون مبارزه با مواد مخدر سال 1389

در حقوق انگلستان نيز، دادگاه 4 روش براي اعمال مجازات غير سالب آزادي دارد و يكي از آنها معالجه‌هاي روان درماني و يا اقامت در يك مركز درماني مي‌باشد.[5]

اما در تبصره 2 ماده‌ي 16 اصلاحي اجازه‌ي صدور قرار تعليق تعقيب را آن هم فقط براي يك بار به دادستان مي‌دهد. در واقع قرار تعليق تعقيب، يك جايگزين تعقيب است و قانون قصد دارد، باز هم درمان را در اولويت قرار دهد. اما اين قرار تعليق تعقيب با اخذ تأمين و تعهد به ارائه‌ي گواهي موضوع ماده 15 مي‌باشد. بنابراين مشكل ماده 15 قانون 1376، اين گونه حل شد كه، با توجه به تبصره 2 ماده 16 اصلاحي هر شخص معتاد پس از معرفي مرجع قضايي به مراكز درماني، تنها يك بار ديگر فرصت دارد كه به مراكز درماني مراجعه كند و آن هم با صدور قرار تعليق تعقيب با اخذ تأمين مناسب و تعهد به ارائه‌ي گواهي ماده‌ي 15 پس از گذشت مدت زمان 6 ماه و در صورت درخواست مراكز درماني براي 3 ماه ديگر، در صورتي كه درمان و ترك اعتياد شخص، تأييد شد قرار موقوفي تعقيب صادر مي‌شود و پرونده بايگاني مي‌شود.

بنابراين صدور قرار تعليق تعقيب در قبال معتاد و همچنين معرفي وي به مراكز درماني، اقداماتي است كه از ورود افراد معتادي كه نياز به درمان و بازپروري دارند به زندان و از اجراي مجازات در قبال آن‌ها جلوگيري مي‌شود.

-[1] ساكي، محمدرضا، جرايم مواد مخدر از ديدگاه حقوق داخلي و حقوق بين الملل، پيشين، ص80.

-[2] همان، ص81.

[3]- آشوري، محمد، منبع پيشين، ص233.

[4]- همان، ص234

[5]- مهرا، نسرين، چگونگي درمان و بازپروري مجرمان معتاد در حقوق انگلستان، (همايش علمي كاربردي جنبه‌هاي مختلف سياست جنايي در قبال مواد مخدر)، مجموعه مقالات (سخنراني‌هاي داخلي)، جلد اول، چاپ اول، نشر روزنامه ي رسمي كشور، سال 1379، ص139.

چالشاستراتژي آنلاين/ معاملاتي-اثر لذت­جوئي و محيط فروشگاه بر خريد آني آنلاين با توجه به نوع وبگردي هاي بيمه اجباري سازمان تامين اجتماعي و تاثير آن بر اشتغال

۱۵۴ بازديد

استراتژي­هاي طراحي وب سايت

مدل­هاي كسب و كار جديد (كه صرفه جويي، درآمد، و روابط مشتري را در نظر دارند) در طراحي وب سايت­هاي تجاري گنجانده شده اند. عمومأ دو نوع استراتژي  طراحي وب سايت وجود دارد (ون[1]، 2001: 8):

 

2-1-6-1-2-1-1) استراتژي اطلاعاتي/ ارتباطي

در استراتژي اطلاعاتي/ارتباطي، شركت از وب سايت براي حمايت كسب و كار اصلي استفاده مي­كند نه براي جايگزين فعاليت­هاي كسب و كار اصلي. شركت خود را تنها به بازاريابي در وب محدود نمي­كند. در واقع، آنها از ديگر رسانه­هاي سنتي تبليغات و بازاريابي به منظور بدست­آوردن اهداف كسب و كار و اهداف بازاريابي نيز استفاده مي­كنند. امروز طراحي اطلاعاتي/ ارتباطي، معمول­ترين بازاريابي وب است. ليو و همكاران (1997) گزارش دادند كه 93 درصد از 500 شركت سايت هاي تجاري ايجاد كرده­اند، اما كمتر از 26 درصد از آن ها سايت پشتيباني معاملات ايجادكرده­اند. از سوي ديگر، شكي نيست كه طراحي  اطلاعاتي/ارتباطي در وب­سايت، فروش قابل توجهي در ديگر مناطق ايجاد مي­كند. به عنوان مثال، تخفيف­هاي فروش، تنها  باعث افزايش10 درصد فروش مي­شود، اما بيش از 75 درصد از مشتريان جديد، از طريق سايت جذب شده­اند.

 

2-1-6-1-2-1-2) استراتژي آنلاين/ معاملاتي

استراتژي آنلاين/ معاملاتي همواره كاتولوگ الكترونيكي را براي فروش محصولات فراهم مي كند. بازديد­كنندگان مي­توانند از طريق كاتالوگ و فهرست محصولات به صورت آنلاين سفارش داده و خريد كنند. اگر چه طراحي اطلاعاتي/ارتباطي اغلب كاتولوگ الكترونيكي و همچنين اطلاعات مورد نياز را (به عنوان مثال از طريق تلفن، فكس و يا ايميل) فراهم مي­كند، اما به صورت آنلاين معامله راپشتيباني نمي­كند. (گريفيث و كرامپف[2]، 1998) نشان دادند كه به منظور افزايش فروش كلي شركت يك تصميم مهم ايجاد يك وب سايت  تجاري است. اگر چه هنوز هم برخي از موانع پنهان (به عنوان مثال امنيت معامله) وجود دارد، به نظر مي­رسد كه اكثر شركت­ها به ويژه، شركت­هاي كوچك و متوسط نفع زيادي را به طور مستقيم از بازاريابي در وب بدست مي­آورند، در واقع، شركت­هاي موفق بسياري وجود دارد كه از استراتژي آنلاين/ معاملاتي استفاده مي­كنند، مانند سايت آمازون[3] و تعداد شركت­هايي كه از اين استراتژي استفاده مي­كنند، در حال رشد است.

دانلود پايان نامه :اثر لذت­جوئي و محيط فروشگاه بر خريد آني آنلاين با توجه به نوع وبگردي

2-1-6-1-3) پيمايش فروشگاه اينترنتي[4]

به لحاظ تئوري، راه­هاي بسياري جهت طراحي ساختار يك وب سايت وجود دارد. اين ساختار ممكن است براي هر كاربر متفاوت باشد. در هر صورت، ساختار يك وب سايت بايد به گونه­اي طراحي شود كه براي مشتريان ثابت يا مشترياني كه با كالا وخدمات مورد نظرشان آشنايي كامل دارند به راحتي قابل استفاده باشد. به اين معني كه به راحت ترين شكل و با كمترين تعدادكليك به صفحه مورد نظر خود برسند. چنين ساختاري بر افزايش اعتماد مشتري تاثير مستقيم خواهد داشت (گريفيت[5]، 2005: 1394).

پيمايش فروشگاه اينترنتي به طرح سلسله مراتبي و ترتيب محتوا و صفحات در فروشگاه اينترنتي اشاره مي­كند (ويس و همكاران[6]، 2003: 499). پيمايش فروشگاه اينترنتي شامل قدم زدن مجازي در فروشگاه اينترنتي براي پيدا كردن محتوا و يا اطلاعات مرتبط به محصول مي باشد (فلوه و مادلبرگر[7]، 2013: 429).

سهولت انتقال به بخش­هاي مختلف سايت از اهميت بالايي برخوردار است. در طراحي سايت بايد نوار پيمايش[8] را در مكان مشخصي قرار داد تا لينك هاي موجود، كاربر را به ساير صفحات موجود هدايت كند. انتقال از صفحه­اي به صفحه­اي ديگر بايد آسان ساخت. از آنجايي كه موتورهاي جستجو مي توانند هر يك از صفحات را فهرست بندي كرده و جستجوگران را به آن سايت هدايت كنند، لذا صفحه اصلي[9] اولين صفحه اي نيست كه كاربران از آن ديدن مي كنند. وجود لينك هاي يكنواخت در جاهاي مناسب و لينك هاي كاربردي از مشخصات مهم سايت است. بينندگان سايت بايد بتوانند براحتي و تنها با سه بار كليك كردن به تمامي نقاط سايت بروند. در مورد سايت هاي بزرگ (منظور سايت­هايي است كه داراي 8 الي ده بخش اصلي هستند) بهتر است نقشه سايت تهيه گردد تا برين وسيله كاربران به تمامي صفحات سايت دسترسي داشته باشند. نقشه­هاي سايت، معمولأ فهرست متني هستند كه در آن تمامي صفحات سايت با ذكر عباراتي درباره محتويات آن صفحه نشان داده مي­شود. نقشه سايت موجب مي­شود كاربران بدون هيچ گونه سردرگمي، به سهولت به اطلاعات مورد نياز خود دست يابند. مي­توان براي انتقال آسان كاربران در ميان صفحات سايت، يكي از لينك­هاي نوار پيمايش را به نقشه سايت اختصاص داد (سوييني، 1390: 64).

جستجوي داخلي در سايت، يكي ديگر از ابزارهاي اضافي است كه مي توان آن را در صورت تمايل در سايت قرار داد. بدين وسيله كاربران قادر خواهند بود واژه مورد جستجوي خود را در سايت وارد كرده و نتايج را مشاهده نمايند. به خصوص زماني كه قرار است محصولات زيادي را در سايت قرار داد و يا سايت داراي اطلاعات و مطالب زيادي است، ابزار جستجو بسيار مورد استفاده قرار مي­گيرد. اين ابزار سبب مي­شود كاربران با استفاده از نام محصول و يا كليد واژه هاي مرتبط با آن، اطلاعات مورد نياز خود را به سرعت جستجو كنند. به عنوان مثال، شركت اينتل داراي چندين سايت است كه محصولات و خدمت خود را در آن عرضه مي كند و براي كمك به كاربران در دستيابي به اطلاعات مورد نياز، اقدام به پياده سازي ابزار جستجو كارآمد در سايت نموده است (سوييني، 1390: 65).

پيمايش فروشگاه اينترنتي جزو مهمترين عناصر موجود در سايت­ها و وبلاگ­ها هستند و براي اينكه كاربران بتوانند از سايت يا وبلاگ بخوبي استفاده كنند بايد يك منوي پيمايش خوب داشته باشد. در اكثر موارد بهترين نوع منوي پيمايش، منويي پيمايش ساده است كه تمام عناصر موجود در آن نمايان باشند ولي اينكار هميشه ممكن نيست. در صورتي كه سايت يا وبلاگ داراي بخش­هاي متنوع باشد و يا منوها داراي زير منوي زيادي باشند و جاي كافي براي نمايش آنها وجود نداشته باشد، يكي از گزينه­هاي پيش رو، استفاده از منوهاي بازشو يا آبشاري[10] است. منوهاي بازشو يا آبشاري به گونه­اي هستند كه كاربر با كليك و يا قرار دادن نمايشگر ماوس بر روي آيتم هاي منو مي­تواند به ساير عناصر موجود در زير منو دسترسي پيدا كند. اين نوع منو يكي از جلوه هايي است كه محبوبيت زيادي بين طراحان وب دارد نوع پيشرفته­تر اين منوها با جاوا اسكريپت يا جي كئوري[11] نيز وجود دارد كه البته يك قاعده نانوشته در وب مي­گويد هر چه قدر ظرافت و جلوه هاي ويژه كار افزايش يابد، به همان نسبت از سازگاري كم مي شود. از نقاط قوت اين منو سازگاري با زبان فارسي و نمايش يكسان در مرورگرهاي مختلف و در عين حال سبك و كم حجم بودن آن است. پيمايش وب­سايت مي­تواند از يك صفحه تك ريشه[12] (صفحه ورود) و يا صفحات ريشه­هاي متعدد (آدرس صفحه مستقيم) شروع شود. به طور مشابه، صفحه مقصد[13] همچنين مي تواند يك صفحه يا گروهي از صفحات باشد. اهداف پيمايش ممكن است شامل به حداقل رساندن زمان يافتن اطلاعات، به حداكثر رساندن كيفيت اطلاعات (كامل و ربط) و به حداقل رساندن طول مسير باشد (بنجامين و ين[14]، 2010: 16).

در محيط فروشگاه­هاي فيزيكي، بازاريابان از علائم مستقيمي و طرح فيزيكي فروشگاه به عنوان نشانه­اي براي كمك به مصرف­كنندگان درپيمايش فروشگاه استفاده مي­كنند (بيكر و همكاران[15]، 1994). در وب سايت­ها، بازاريابان از متن و آيكون ها به عنوان علائمي براي پيمايش مصرف كننده استفاده مي­كنند (هافمن و نواك[16]، 1996). انواع بسياري از علائم پيايش از زمان آغاز استفاده از وب استفاده شده است. اين علائم پيايش به مصرف­كنندگان سطح كنترل بر پيمايش وب سايت­هاي مختلف ارائه مي­كند. نوار پيمايش اساسأ به عنوان نشانه­اي براي راهنمايي مصرف كننده، بسيار شبيه به علائم محيط­هاي فروشگاه سنتي عمل مي كند. با استفاده نوار پيمايش، بازارياب صفحات بخشهاي مهمي راكه مي خواهد مصرف كننده آن را مشاهده كند، تعيين مي كند، مانند اطلاعات مربوط به محصول، اطلاعات حمل و نقل و غيره. بنابراين، بازارياب كنترل قابل توجهي بر صفحاتي كه توسط مصرف كننده مشاهده و دنبال مي­شود، دارد. همچنين، استفاده از نوارهاي پيمايش به مصرف كننده كنترل بيشتري را بر سايت مي دهد و مصرف كننده قادر است تا دسته از اطلاعات انتخاب كند و مروگري را شروع كند، به راحتي مي­تواند دسته اطلاعاتي را تغيير دهد (دايلي[17]، 2004: 797).

از لحاظ بازاريابي وب­سايت، هرچه براي مصرف­كننده پيداكردن آنچه كه در وب سايت به دنبالش است، سخت­تر باشد، احتمال بيشتري وجود دارد كه مصرف كننده از وب سايت­هاي ديگر استفاده كند. محصولات و يا خدمات ارائه شده در وب­سايت بايد به وضوح توسط واژگان كليدي، عبارات و يا تصاوير در وب­سايت نمايش داده شود. مشتري بالقوه براحتي مي­تواند به وب­سايت هايي كه ساختار بزرگي دارند دسترسي پيدا كرده و در مورد انجام معامله مانند خريد يك محصول يا خدمات، اطلاعات جمع آوري و مقايسه كنند (هريج و مارس[18]، 2004). از اين رو، به منظور جذب و حفظ مشتريان از طريق اينترنت، يك وب سايت نياز دارد تا وب سايت خود را تا حد امكان ساده و جذاب كند در غير اين صورت مشتريان بالقوه ممكن است به سادگي به وب سايت ديگر بروند (ام جي و دي[19]، 2006: 78).

 

[1] H. Joseph Wen

[2] Griffith and Krampf

[3] Amazon.com

[4] E – store navigation

[5] Griffith D

[6] Montoya-Weiss, M, Voss, G.B, Grewal, D.

[7] Floh.A and madlberger.M.

[8] Navigation Bar

[9] Home Page

[10] Drop down menu

[11] jQuery

[12] Root page

[13] destination page

[14] Benjamin P.-C. Yen a,⁎, Y.-W. Wan

[15] Baker et al

[16] Hoffman and Novak

[17] Dailey, Lynn

[18] Harridge-March

[19] M.J. Taylor and D. England

چالش هاي بيمه اجباري سازمان تامين اجتماعي و تاثير آن بر اشتغال

۱۳۲ بازديد

واژه خسارت در لغت به معني زيان و ضرر است ولي در اصطلاح بيمه‌اي تنها به اين اكتفا نشده و صاحبنظران علم بيمه تعاريف ويژه‌اي براي آن ارائه داده‌اند. اما اغلب آنها كم و بيش به اين موضوع اذعان دارند كه خسارت يعني وقوع خطر پيش‌بيني شده در بيمه نامه و ادعاي زيان ازطرف زيان‌ديده.با بروز خسارت زيان‌ديده به عامل زيان مراجعه كرده و عامل زيان نيز با استفاده از بيمه نامه عملاً خواستار حمايت بيمه‌گر مي‌شود كه در اينجا بيمه‌گر وارد موضوع شده و درحدود بيمه نامه نسبت به پرداخت خسارت زيان‌ديده اقدام مي‌كند.در بيمه مسئولت مدني نيز خسارت را مي‌توان واقعه‌اي دانست كه موجب مسئوليت بيمه‌گذار درمقابل اشخاص زيان‌ديده مي‌گردد(فاربر، 2009، 85).

2-1-3 انواع بيمه

فرودنبرگر[1](2010، 63) بيان نمود، بيمه باتوجه به نوع نگاه ما به مبناي قانوني ـ اهداف و مقررات به انواع مختلفي تقسيم‌بندي مي‌شود. در يك تقسيم بندي، بيمه به دو نوع كلي تقسيم مي‌شود:

الف -بيمه‌هاي اجتماعي

ب -بيمه‌هاي بازرگاني

الف ـ بيمه‌هاي اجتماعي يا بيمه‌هاي اجباري به بيمه‌هاي ناشي از قانون نيز معروف هستند كه درمورد كارگران و اقشار كم‌درآمد جامعه صدق پيدا مي‌كند. قانون‌گذار براي اقشاري از جامعه كه از يك سو نيروي توليدي جامعه محسوب مي‌شوند و ازسوي ديگر خود به فكر آينده و معيشت خود نيستند يا براي آينده خود نمي‌توانند برنامه مناسبي داشته باشند، دولت را موظف كرده درجهت حمايت از آنها، بيمه‌هاي اجتماعي را برقرار كرده و اين اقشار را زير چتر اين نوع بيمه‌ها قرار دهد.از مهمترين ويژگي اين نوع بيمه‌ها مي‌توان به پرداخت بخش اعظم حق بيمه توسط كارفرما و نيز محاسبه حق بيمه براساس درصدي از حقوق و دستمزد مشمولين اشاره كرد (گارمزي و ماتسن[2]، 2010، 40).

ب ـ بيمه‌هاي بازرگاني به بيمه‌هاي اختياري نيز معروف هستند كه در آن بيمه‌گذار به ميل و اراده خود و به صورت آزادانه نسبت به تهيه انواع پوششهاي آن اقدام مي‌كند. در اين نوع بيمه‌ها تعهد دوطرفه است. يعني بيمه‌گر در ازاء دريافت حق بيمه از بيمه‌گذار، تأمين بيمه در اختيار وي قرار مي‌دهد.در بيمه‌هاي بازرگاني محاسبه حق بيمه متناسب با خطر بيمه‌شده تعيين مي‌گردد و كلاً از بيمه‌گذار اخذ مي‌گردد. بيمه‌هاي بازرگاني به انواع مختلفي در طول زمان تقسيم‌بندي شده‌اند كه به فراخور نياز روز و تنوع خطر‌ها به كار گرفته شده‌اند نظير:

بيمه‌هاي دريائي و غيردريائي

بيمه‌هاي اموال و اشخاص

بيمه‌هاي زندگي و غيرزندگي

بيمه‌هاي اشياء ـ مسئوليت، زيان پولي و اشخاص

از بين انواع بيمه‌هاي بازرگاني بيمه مسئوليت، موضوع اين مجموعه است كه در ادامه به تشريح آن پرداخته مي‌شود (گرين و كاراكي[3]، 2009، 45).

2-1-4بيمه مسئوليت

بيمه مسئوليت، بيمه‌اي است كه مسئوليت مدني بيمه‌گذار را در قبال اشخاص ثالث بيمه مي‌كند. بنابر يك اصل حقوقي، هركس مسئول زيان و خساراتي است كه به جان و مال اشخاص ديگر وارد مي‌كند.بنابراين هركس در اثر اشتباه، قصورموجبات بروز خسارات به ديگران را فراهم كند مسئول بوده و بايد جبران نمايد.در طول تاريخ روشهاي متنوعي براي جبران خسارت وجود داشته و بكار گفته مي‌شده نظير:

نظام انتقام و مجازات شخصي: كه طي آن خانواده يا قبيله شخص زيان‌ديده از طريق اعمال خصمانه و بكارگيري خشونت درصدد جبران زيان برمي‌آمدند (گرين و كاراكي، 2009، 14).

دوره دادگستري خصوصي: به تدريج با بروز اثرات سوء ناشي از نظام انتقام و مجازات شخصي اين دوره در جامع شكل گرفت كه براساس آن ضمن حفظ روش مجازات خاطي توسط خانواده زيان‌ديده، تعيين مجازات و كيفر دادن داراي حدود و ضوابطي شد كه توسط مرجع خاصي وضع مي‌شد(گراس[4]، 2010، 59).

سيستم جبران خسارت: اندك اندك و با پيشرفت جوامع و اهميت جايگاه انسان اين روش جايگزين روشهاي قبلي گرديد. در اين سيستم درصورت توافق زيان‌ديده، پرداخت غرامت جاي مجازات را گرفت و درصورت عدم موافقت زيان‌ديده كماكان مجازات و مقابله به مثل تنها راه تسكين زيان‌ديده و اجراي عدالت اجتماعي تلقي مي‌شد و به اجرا درمي‌آمد (جكسون[5]، 2011، 69).

[1]Forodenberger

[2]Garmezy, Masten

[3]Green AL, Karraki

[4]Grass

[5]Jacksons

دانشگاه آزاد اسلامي واحدكرمانشاه

گروه مديريت

پايان نامه براي دريافت درجه كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني

گرايش بين الملل

عنوان:

چالش هاي بيمه اجباري سازمان تامين اجتماعي و اثر آن بر اشتغال (مطالعه موردي بيمه شدگان شهر دزفول)

دانلود متن كامل پايان نامه ارشد : چالش هاي بيمه اجباري سازمان تامين اجتماعي و تاثير آن بر اشتغال (مطالعه موردي بيمه شدگان شهر دزفول)

مراحل و فرايندهاي سازگاري

۱۲۸ بازديد

- فرايند سازگاري

سازگاري داراي فرايندها و مراحل گوناگوني است كه مي توان آن ها را به شرح زير بيان كرد:

1- برانگيختگي و احساس نياز (جسمي، جنسي، رواني، اجتماعي، اخلاقي و معنوي)؛

2- انتخاب هدف و حركت به سوي هدف، به منظور ارضاي نياز؛

3- برخورد به مانع يا مشكل؛

4- شكست در روش نخستين و انتخاب روش هاي جديدتر؛

5- كارآمد شدن يكي از روش هاي حل مشكل؛

6- رسيدن به هدف؛

7- انگيزه ي اجتناب از برخورد با مانع، مشكل و فرار از ادامه ي راه براي رسيدن به هدف و وقوع ناسازگاري (اسلامي نسب، 1373).

در جايگاه جمع بندي مي توان گفت كه فرد در فرايند سازگاري، سعي در آزمايش روش هاي جديد مختلف جهت رسيدن به تعادل و فائق آمدن بر شرايط موجود با ايجاد تغييراتي در خود و محيط مي نمايد.

عوامل متعددي در زندگي شخصي و اجتماعي افراد نقش دارند كه نظريه ها و ديدگاه هاي مختلف تربيتي، روان شناختي و جامعه شناختي بر آن ها تاكيد كرده اند.

ايواتا[1] و همكاران (2000) در مروري جامع عوامل موثر در سازگاري اجتماعي را به شش دسته ي عمده ي تقسيم مي كنند كه هر يك از آن ها نيز به عوامل جزئي تري تقسيم شده اند، اين عوامل عبارتند از: الف)محروميت هاي جسماني ناشي از نقص عضو، تغذيه ي نادرست و بد، محروميت از خواب و خستگي رواني، فرايندهاي عاطفي آسيب زا و آسيب هاي مغزي؛ ب) عوامل رواني–اجتماعي– محيطي نظير تغييرات سريع و مهم اجتماعي نظير بيكاري، جنگ، بلاياي طبيعي، از هم پاشيدگي كانون خانواده، فقر و اعتياد؛ ج) عوامل تربيت نظير الگوهاي نادرست خانوادگي، فقدان رابطه ي والد-كودك، طرد كردن فرزند، حمايت افراطي، محرميت هاي عاطفي، خودمختاري بيش از حد كودك، انتظارات و خواته هاي غيرواقع گرايانه ي والدين و كمبود ارتباط؛ د) ساختار خانوادگي ناسازگار از جمله خانواده هاي بي كفايت، از هم پاشيده، ضد اجتماعي و آسيب رواني اوليه و عدم ثبات عاطفي و رواني والدين به خصوص مادر؛ ه) فشارهاي ناشي از زندگي جديد صنعتي مانند رقابت هاي ناسالم، تقاضاهاي شغلي و تحصيلي و پيچيدگي هاي زندگي جديد؛ و) عوامل ژنتيكي و ارثي نظير اختلالات جسمي، رواني و عاطفي ارثي كه زمينه را براي رفتارهاي بزهكارانه و ناسازگاري اجتماعي فراهم مي كنند.

 

[1]Iwata

دانلود پايان نامه تاثير پياده سازي نظام چهار مرحله اي مديريت دانش بر كارآيي كاركنان شعب بانك ملي شرق فارس

۱۰۹ بازديد

در دهه‌هاي اخير، انواع موسسات، شاهد تغييرات اساسي در زمينه‌هاي ساختار، كاركرد و سبك‌هاي مديريتي خويش بوده‌اند. موسسات كنوني اهميت بيشتري جهت درك، انطباق پذيري و مديريت تغييرات محيط پيرامون قائل شده و در كسب و به كار گيري دانش و اطلاعات به روز به منظور بهبود عمليات و ارائه خدمات و محصولات مطلوب‌تر به ارباب رجوعان پيشي گرفته‌اند. چنين سازمان‌هايي نيازمند بكارگيري سبك جديدي از مديريت به نام مديريت دانش مي‌باشند. امروزه در ادبيات مديريت و اقتصاد به وفور شاهد تاكيد بر نقش دانش به عنوان يك منبع حيات براي حفظ رقابت پذيري و سود آوري هستيم. مديريت دانش در عصر جديد، تحولات شگرفي را در مباحث مديريتي ايجاد كرده است. با توجه به اينكه مديريت دانش، تنها به دانش كد شده و مستند شده اكتفا نمي‌كند، بسياري از سازمان‌ها و شركت‌هاي جهان با تكيه بر دانش ضمني و آشكار خود، در صدد ارتقاء جايگاه رقابتي وافزايش اثر بخشي و بهره‌وري خود هستند. در راستاي رسيدن به اين اهداف، مديريت دانش به دنبال تصرف دانش، خرد و تجربيات با ارزش افزوده كاركنان و نيز پياده سازي بازيابي و نگهداري دانش به عنوان دارايي‌هاي سازمان است. در اين فصل ابتدا تاريخچه، سير تكاملي مديريت دانش و سابقه تحقيقات  بيان مي‌شود. سپس به تعريف اجزاي مديريت دانش و پيكره آن مي پردازيم. پس از معرفي اجزا به تفاوت آنها مي پردازيم و اينكه ضرورت اجراي اين نظام در سازمان‌ها چيست و چرا بايد به آن بپردازيم، ذكر مي‌شود. پس از ذكر موضوع اهميت موضوع ذكر مي‌شود. در ادامه بحث چهارچوب‌هاي مديريت دانش و اطلاعاتي در مورد آنها بيان مي‌شود و بعد از آن مدل‌هاي مديريت دانش به همراه جزئيات آن بيان خواهد شد. پس از ذكر اين مفاهيم مزاياي مديريت دانش و مزاياي دانش سازماني ذكر خواهد شد، سپس كاركرد‌هاي دانش و فرآيند آن و سازمان‌هاي يادگيرنده بيان خواهند شد. در انتها نيز تاثير مديريت دانش بر كارآيي ذكر خواهد شد.

 

2-2 دانش

قدمت دانش به قدمت خود زمان است، اما به عنوان يك روش كسب و كار مدرن، ريشه‌هاي آن در نيروي كار آموزش ديده‌اي است كه از جنگ جهاني دوم برگشتند. از آن زمان دانش به مجموعه‌اي از روش‌ها و اعتقادات فلسفي مبدل شده است. در سال 1959 پيتر دراكر از واژه «دانش ورز » در كتابي به نام افق‌هاي آينده استفاده كرد (فراپائولو، 1388، ص 41). دانش مفهومي جديد نيست و بخشي از ادراك و تجربه ما مي‌باشد. چالش كنوني دانش درك نظري و عملي اين مفهوم مي‌باشد.

امروزه هر بحثي در مورد دانش به سرعت باعث شكل‌گيري مشكل چگونگي تعريف دانش مي‌شود. افراد گوناگون درباره تعريف و ماهيت دانش نظرات متفاوتي دارند. در قلمرو علمي و در دنياي تجارت، دانش را به گونه‌اي تعريف مي‌كنند كه متناسب با يك مشكل يا رويكرد ويژه باشد، لذا با تعاريف متعددي در بافت‌هاي گوناگون روبرو هستيم. داشتن درك روشني از ماهيت دانش در مديريت دانش كه دستمايه اصلي آن دانش است، ضروري است به زعم آلي (2002) چگونگي تعريف دانش، چگونگي اداره كردن آن را مي‌‌توان تعيين كند (فايرستون و مك الروي، 1387، ص 13). اگرچه تعريف داده و اطلاعات مشكل نيست اما دانش مفهومي سيال و لغزان است، لذا نياز به تعريفي جامع دارد. بدين منظور به چند تعريف از دانش كه مورد توجه بوده، مبادرت مي‌شود:

ريشه كلمه دانش از تاريخ روشنفكران غرب و فلاسفه است. صريح‌ترين نمونه دانش به احتمال زياد دانش فلسفي است. تعريف فيلسوفانه مورد قبول، دانش را عقيده درست و توجيه شده مي‌داند، اگرچه اين تعاريف فلسفي براي فيلسوفان مناسب است اما براي مديران دانش، سودمندي كمتري دارد (بلير، 2002، ص 1020). همچنين دانش را «اطلاعات در يك بستر»، «و فهمي مبتني بر تجربه» تعريف مي‌كنند (فايرستون و مك الروي، 1387، ص 22).

گوردون  بنابر ديد فلسفي خود، چيزي را دانش مي‌داند كه سه گزاره ذيل در موردش صدق كند: دانشي كه فرد صاحب آن است، درست باشد؛ و به درستي دانش خود يقين داشته باشد؛ و دست آخر دليل مستندي مبني بر درستي‌ دانش خود ارائه كند. وي همچنين نتيجه‌گيري مي‌كند كه بر طبق همين اصل فلسفي، اطلاعات وقتي به دانش تبديل مي‌شود كه درست بوده و درستي آن قابل اثبات باشد و نيز بتوان زمينه‌اي براي آن متصور بود (مختاري و يمين فيروز، 1383، ص 14).

برخي دانش را تركيبي از اطلاعات، داده يا فرآيندها كه داراي زمينه و ارتباط مي‌باشند تعريف مي‌كنند، مانند:

دانش اطلاعات سازمان يافته، تحليل يافته يا تلخيص شده براي افزايش درك، آگاهي يا تشخيص مي‌باشد. بدين معني كه دانش تركيبي از انتقال داده‌ها و آگاهي از زمينه‌اي است كه در آن انتقال داده‌ها موفقيت‌آميز به كار گرفته مي‌شود (برگرون، 1386، ص 25).

دانش، مجموع كل شناخت‌ها و مهارتهايي است كه افراد براي حل مسائل به كار مي‌برند. دانش، بر داده و اطلاعات پايه‌گذاري شده اما برخلاف آنها دانش هميشه به اشخاص محدود مي‌شود (پروست و ديگران، 1385، ص 38).

ويلسون  (2002) به عنوان يكي از كساني كه مخالف سرسخت مديريت دانش مي‌باشد، دانش را اينگونه بيان مي‌كند: دانش به عنوان آنچه كه ما مي‌دانيم تعريف مي‌شود. دانش شامل فرايندهاي ذهني از درك، فهم و يادگيري است كه تنها در ذهن مي‌باشد اما با دنياي بيرون از ذهن و با ديگران تعامل دارد.

دانش از اطلاعات مشتق شده است و بنابراين از آن غني‌تر و معني‌دارتر است. دانش شامل خبرگي، آگاهي و درك كسب شده از طريق تجربه يا مطالعه است. همچنين دانش از مقايسه، شناسايي مستمر، و ارتباطات حاصل مي‌شود (كتابخانه ملي پزشكي ان. اچ، اس، 2005، ص 3).

بطور كلي پنداشتن و فرض كردن دانش به عنوان مجموعه‌اي از اطلاعات، ناشي از عدم درك واقعي دانش مي‌باشد. زيرا مفهوم دانش با عنصر انساني گره خورده است و در بيشتر اين تعاريف عنصر انساني همچون حلقه‌اي گمشده مي‌باشد. خاستگاه اصلي دانش عنصر انساني است نه مجموعه‌اي از اطلاعات يا هر چيز ديگر كه بايد در تعاريف به آن نيز توجه شود.

برخي ديگر نيز دانش را با عمل پيوند مي‌زنند و دانش را مبتني بر عمل مي‌دانند، مانند:

دانش اطلاعات تفسير شده و بكار رفته در عمل با استفاده از فرآيندها، دستورالعمل‌ها، مدارك و مخازن داراي ارزش افزوده و در نتيجه فعاليت يك فرد، تيم، يا سازمان مي‌باشد (دو پلسيس، 1387، ص 71).

از نظر دراكر اصولاً دانش تنها در عمل و كاربرد معني و مفهوم پيدا مي‌كند. همچنين اطلاعاتي كه باعث تسريع در هر نوع اقدامي نشود دانش محسوب نمي‌شود (فراپائولو، 1388، ص 20).

همچنين مفهوم ديگري كه در رابطه با دانش مطرح شده است دلتاي دانش (اينفورمنس ) مي‌باشد. دلتاي دانش كمك مي‌كند تا دانشي كه با تجربه و در عمل بدست آمده، توصيف شود. اصول متعددي براي نمايش چنين روش يادگيري وجود دارد و اين اصول از فرايندي شامل توصيف، طوفان فكري، تحليل، توليد، و ارزيابي تشكيل مي‌شود. انجام تمامي مراحل اين فرايند عملكرد صحيح يك پروژه و موفقيت آن را نويد مي‌دهد. در خلال اين فرايند است كه دانش «در عمل» شكل مي‌گيرد، دلتاي دانش بر يادگيري مبتني بر عمل استوار است (مرادي، 1388، ص 185).

 

2-2-1  تعريف دانش

دانش: مترادف علم را معمولا دانش مي نويسند ولي اين كلمه كه از اسم مصدر دانستن حصول علم ثابت معنا كرده‌اند كه در مراتب پژوهش است يعني رفتن به طرف علم، آنگاه شناسايي يعني نزديك شدن به آن و سپس دانش يعني علم آگاهي است(حجازي، 1384).

دانش موضوعي است كه مي‌توان آن را در قالب كلمات بيان كرد، وقتي دانش ضمني از طريق زبان آشكار مي‌شود، مي‌توان جهت تأمل و تفكر آن را مورد توجه كانوني خود قرار داد.

  • با بيان دانش در قالب زبان و نشانه‌ها، دانش را مي‌توان توزيع، نقد و تحليل كرد و به طريق ديگر آن را افزايش داد.
  • دانش ابزاري است كه مردم با آن كنش نشان مي‌دهند. يا دانش جديد را بدست مي آورند (رادينگ، 2005).

دانش: مجموعه‌اي از شناخت‌ها و مهارت‌هاي لازم براي حل يك مسأله است لذا اگر اطلاعاتي كه در دست است بتواند مشكلي را حل كند مي‌توان گفت دانش وجود دارد. ضمن آنكه دانش بايد امكان تبديل به دستورالعمل  اجرايي و عملي شدن را داشته باشد (دانپورت، 2001).

دانش: عبارت است از بهره‌گيري كامل از داده و اطلاعات در آميخته با مهارت‌ها، شايستگي‌ها، عقايد ادراكات، تعهدات و انگيزه‌هاي دروني انساني. سازمان دانش در قالب عقايد، قضاوت‌ها، روابط، ديدگاه و مفاهيم عرضه مي‌شود و خود اساس و پيش برنده اقتصاد فرا صنعتي است (2001، Liebowitz).

دانش: عبارت  از افكار و پندارها، فهم و درس‌هاي آموخته شده در طول زمان است. دانش فهميده مي‌شود و خود آن را از طريق تجربه، استدلال، بصيرت، يادگيري، خواندن و شنيدن به دست مي آورد. هنگامي‌كه ديگران دانش خود را با افراد تسهيم مي‌كنند، دانش گسترش مي يابد و هنگامي‌كه دانش فرد با دانش ديگران تركيب مي‌شود دانش جديدي به وجود مي آيد.

دانش: ماهيتي فردي دارد، زيرا با ارزش‌ها و باورهاي افراد و ادراك آنها از جهان و ديگران، در ارتباط متقابل قرار دارد. به علاوه، دانش در بافت و زمينه روابط بين فردي ظاهر مي‌شود. دانش غني‌تر و معنا دارتر از اطلاعات است. ساختار مند كردن دانش دشوار است. تسخير و تصرف دانش دشوار و انتقال آن به سختي امكان پذير است (جعفري مقدم، 1383).

دانش: مخلوط سيالي از تجربيات، ارزش‌ها، اطلاعات موجود و نگرش‌هاي كارشناسي نظام يافته است كه با استفاده از آن چارچوبي براي ارزيابي و بهره‌گيري از تجربيات و اطلاعات جديد به دست مي آيد. دانش، در ذهن دانشور به وجود مي آيد و بكار مي‌رود. دانش در سازمان ما نه تنها در مدارك و ذخاير دانش، بلكه در رويه‌ها ي كاري، فرآيند‌هاي سازماني، اعمال و هنجارها نيز مجسم مي‌شود (پروساك، 1379).

دانش: در درون افراد وجود دارد و بخشي از پيچيدگي ندانسته‌هاي انساني، تبديل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلي مديريت دانش است (پروساك، 1379).

تعريف علوي و ليند از دانش: دانش يك باور شخصي توجيه شده است كه قابليت فرد را براي اقدام كردن افزايش مي‌دهد (روسلِي، 2005).

 

2-3 داده و اطلاعات

درباره داده يا داده‌ها تعاريف كم و بيش مشتركي ارائه شده كه چند مورد از آنها ذكر مي‌شود:

«داده، كميت‌هايي عددي يا خصيصه‌اي هستند كه در نتيجه مشاهده، آزمايش يا محاسبه حاصل شده‌اند» (برگرون، 1386، ص 24).

داده يك ويژگي قابل مشاهده، قابل اندازه‌گيري و قابل محاسبه است (فايرستون و مك الروي، 1387، ص 34).

ريتس  عقيده دارد «داده‌ها، حقايق، اعداد و ارقام، و دستورالعمل‌هايي هستند كه انسان مي‌تواند بالقوه آن‌ها را درك، تفسير، و تفهيم نمايد و نيز آنها قابليت پردازش به كمك رايانه را دارند». (مختاري و يمين فيروز، 1383، ص 13).

همان طور كه از تعاريف مزبور برداشت مي‌شود، داده‌ها به خودي خود داراي معني خاصي براي افراد نيست، و تشخيص آنها به آساني امكان‌پذير مي‌باشد. حال به تعاريف اطلاعات پرداخته مي‌شود:

اطلاعات داده‌هاي دسته‌بندي شده است. اطلاعات مجموعه‌اي از داده‌ها و توضيحات و تفاسير معني‏دار راجع به موضوعات، رويدادها يا فرآيند ويژه است (برگرون، 1386، ص 24).

متيوز  اطلاعات را در گروه پردازش، تلخيص و تحليل داده‌ها، نظم‌دهي و قرار دادن آنها در بستري معين و تخصيص معنا به آنها مي‌داند (مختاري و يمين فيروز، 1383، ص 14).

اطلاعات عبارت است از فهميدن رابطه‌هايي كه بين داده‌ها يا بين داده‌ها و ساير اطلاعات وجود دارد. به بيان ديگر، اطلاعات عبارت است از رابطه بين داده‌ها كه وابستگي زيادي به زمينه معنايي آن دارد (فرج پهلو و آخشيك، 1387، ص 3).

آن چنانكه ملاحظه مي‌شود اطلاعات يك مرحله بالاتر از داده‌هاي خام مي‌باشد. بر اين مبنا، كه با اضافه كردن بافت و زمينه به داده‌ها آنها را به اطلاعات تبديل مي‌كنيم.

 

2-3-1  مقايسه داده، اطلاعات و دانش و اجزاي آن

حركت بين اين سطوح اغلب فرايند غني‌سازي ناميده مي‌شود. زماني كه قواعد تركيب در مورد علائم به كار مي‌رود، علائم تبديل به داده مي‌شوند. داده‌ها درون يك عبارت ويژه قابل تفسيراند، بنابراين اطلاعات براي گيرنده فراهم مي‌آيد. زماني كه اطلاعات وارد شبكه مي‌شود، مي‌تواند در زمينه يك فعاليت خاص به كار گرفته شود كه آن را دانش مي‌نامند (برگرون، 1386، ص 28). داده‌ها، اطلاعات و دانش از فرآيندهاي اجتماعي فراهم مي‌شوند. همچنين آنها دارايي‌هاي يك سازمان و عوامل تشكيل‌دهنده آن مي‌باشند. بنابراين شناخت و تمايز بين آنها براي اعمال و فعاليتهاي مديريت دانش ضروري است.

اطلاعات داراي زمينه خاص و  ارتباط و حاوي استدلال است. پشتوانه تجربي و بستري انديشمندانه به همراه دارد كه با استفاده از آن مي‌توان به حل مسائل پرداخت. چيزي كه اطلاعات بر انجام آن ناتوان است. اطلاعات در صورت از دست دادن زمينه خود و گذشت زمان ارزش خود را از دست مي‌دهد، ولي دانش همواره ارزشمند بوده، برخلاف اطلاعات كه در طي زمان صرف حالت انباشتگي دارد، داراي ارزش افزوده است (مختاري، 1383).

اطلاعات معمولا شكل، اعداد و ارقام، كلمات و گزاره‌هاي انباشته شده را به خود گرفته و غالباً اعداد و گزاره‌ها را در شكلي خلاصه شده تلفيق و معنايي را براي آن ارائه مي‌كند كه بزرگتر از آن چيزي است كه از داده‌هاي خام مكشوف مي‌گردد. ولي نظريه پردازان و دست اندر كاران دانش همگي بر اين باورند كه اين اطلاعات است، نه دانش اگر چه خط دقيق بين دانش و اطلاعات روشن نيست. ليكن چندين ويژگي وجود دارد كه اين دو را از هم جدا مي‌كند.

الف- سطح ظرافت: اطلاعات نوعاً به موقعيتها، شرايط، فرآيندها و يا هدفهاي خاص اشاره دارد. در اين صورت در برگيرنده سطحي از ظرافت و دقت است كه آن را براي كار مورد نظر مناسب مي‌كند.

ب- زمينه: اطلاعات در برگيرنده داده در زمينه است. زمينه ممكن است محصول، مشتري، يا فرآيند كسب و كار باشد و شكل اوليه داده را تا سطح اطلاعات ارتقاء دهد. زمينه، اطلاعات را براي مديران براي تصميم گيري و برنامه ريزي مفيد مي‌كند.

ج- دامنه: اطلاعات كلاً محدود به زمينه‌اي است كه در آن ايجاد مي‌شود. اطلاعات فروش به مديران در خصوص فروش مطالبي ارائه  مي‌دهد. دانش فراتر از زمينه خاص اطلاعات رفته، آن را قادر مي‌سازد تا در موقعيتهاي گوناگون كاربرد داشته باشد. براي نمونه اطلاعات در خصوص مشتري بايد بيشتر در معرض تغيير و تحول قرار گيرد، تا بتوان روابط را كشف و آن را به دانشي كه بيش از زمينه اطلاعات مشتري است تبديل كند.

د- بهنگام بودن: اطلاعات بر زمان مبتني است، بنابراين به طور مداوم در حال تغيير است. به مجرد اينكه داده جديد اخذ شود، اطلاعات جديد مي‌تواند و بايد توليد شود. اطلاعات فروش ماههاي مختلف با هم تفاوت دارد، زيرا داده‌هاي شالوده‌اي آنها تغيير پيدا كرده است. دانش در عوض، حساسيت زماني كمتري دارد. (رادينگ، 1383).

پايان نامه تاثير پياده سازي نظام چهار مرحله اي مديريت دانش

متن كامل در سايت زير

پايان نامه تحليل كارايي شركتهاي بيمه خصوصي كشور

۱۰۲ بازديد

مؤسسات بيمه با توجه به نقشي كه در اقتصاد جامعه دارند، مي‌توانند با حفظ ثروت‌هاي ملي و جبران زيان‌هاي مالي بر اقتصاد وتأمين و تضمين سرمايه‌گذاري‌هاي بزرگ در جامعه و نيز با توسعه آن‌ها، رشد و توسعه كل مجموعه اقتصادي كشور را موجب شوند. نقش اول و رسالت وجودي صنعت بيمه، كاهش‌دادن نااطميناني است. اين كاركرد صنعت بيمه براي هر گروه اجتماعي و حتي اقتصاد ملي به صورت خاص نمود پيدا مي‌كند، كه از آن جمله، امنيت شغلي، تداوم درآمد آتي، افزايش سطح رفاه زندگي، حفظ ثروت ملي، توسعه سرمايه گذاري‌ها و ايجاد اعتبار است. در تشريح نقش دوم چنين بيان مي‌شود كه اگر چه امنيت و جبران خسارت در قالب نقش اول، خود سبب افزايش رشد اقتصادي مي‌شود و خود مؤسسات بيمه‌اي از محل خالص حق بيمه‌هاي دريافتي اقدام به سرمايه‌گذاري مي‌كنند. لذا، چنين صنعتي از همان ابتدا قادر به انجام سرمايه‌گذاري از محل حق بيمه دريافتي است و موجب افزايش و رشد سرمايه و در نهايت، توليد ملي مي‌شود(عبادي و باقرزاده، 1387).

در ﭘﻲ ﺗﻌﺎﻟﻲ و ﺗﻜﺎﻣﻞ داﻧﺶ ﺑﺸﺮ در ﻋﻠﻢ اﻗﺘﺼﺎد، ﻣﻔﻬﻮم ﻛـﺎراﻳﻲ ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻳﺎﻓﺘـﻪ و در دو دﻫـﻪ اﺧﻴﺮ، اﻧﺪازهﮔﻴﺮي آن ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻣﺒﻨﺎي ﺗﺌﻮري‌ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻣﻜﺎن‌ﭘـﺬﻳﺮ و ﻋﻤﻠـﻲ ﺷـﺪه اﺳـﺖ. در اﻗﺘﺼﺎد، ﻛﺎراﻳﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﺳﺘﺎﻧﺪه ﻣﻤﻜﻦ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻴﺰان ﻣﻌﻴﻨﻲ ﻧﻬﺎده ﻣﻲ‌ﺑﺎﺷﺪ (مهرگان، 1383). ﻛﺎراﻳﻲ ﺳﺎزﻣﺎن‌ﻫﺎي ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ را ﻣﻲ‌ﺗﻮان ﺑﻪ دو ﺑﺨﺶ ﻛـﺎراﻳﻲ دروﻧـﻲ (اﺳـﺘﻔﺎده ﻛـﺎرا از ﻣﻨﺎﺑﻊ) و ﻛﺎراﻳﻲ ﺑﻴﺮوﻧﻲ (ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﻠﻖ درآﻣﺪ) ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﻤﻮد. ﻛﺎراﻳﻲ دروﻧﻲ ﺑﺎ ﻛـﺎراﻳﻲ ﻫﺰﻳﻨـﻪ در ارﺗﺒﺎط اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﻬﺒﻮد ﻛﺎراﻳﻲ دروﻧﻲ ﻣﻲ‌ﺗﻮان ﻫﺰﻳﻨـﻪ‌ﻫـﺎ را ﺑﻴـﺸﺘﺮ ﻛـﺎﻫﺶ داد. ﻛﺎراﻳﻲ ﺑﻴﺮوﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻛﺎراﻳﻲ درآﻣﺪ ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ. ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎ اراﻳـﻪ ﺧـﺪﻣﺎت ﺑـﺎ ﻛﻴﻔﻴـﺖ ﺗـﺮ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن را اﻓﺰاﻳﺶ داده ﺗﺎ ﺑﺎﻋـﺚ ﻛـﺴﺐ درآﻣـﺪ ﺑﻴـﺸﺘﺮ ﺑـﺮاي ﺳـﺎزﻣﺎن ﺷـﻮد (Gronroos et al, 2004). ارزيابي كارايي به عنوان يكي از مهم‌ترين فعاليت‌هاي مديران منابع انساني و وظايف سازمان شناخته مي‌شود (Boswell & Boudreau, 2002). ارزيابي عملكرد با هدف تشخيص نسبي ميزان بصيرت، تخصص، دانش، سعي و تلاش، اصلاح، بهبود و تعالي نيروي انساني صورت مي‌گيرد كه در نهايت باعث بهبود عملكرد فردي و سازماني مي‌شود (گرجي  و صيامي، 1387). در عصر حاضر تحولات شگرف دانش مديريت، وجود نظام ارزيابي كارايي را اجتناب ناپذير كرده است ؛ به گونه‌اي كه فقدان نظام ارزيابي در ابعاد مختلف سازمان، اعم از ارزيابي در استفاده از منابع و امكانات، اهداف و استراتژي‌ها، مديران و كاركنان را به عنوان يكي از علائم بيماري‌هاي سازمان قلمداد مي‌كند. امروزه ارزيابي كارايي به عنوان يك رويكرد راهبردي جهت ادغام فعاليت‌هاي منابع انساني با سياست‌هاي كسب و كار شناخته شده است و سازمان‌ها از روش‌ها و رويكردهاي پيشرفته و پيچيده‌اي جهت ارزيابي عملكرد خود استفاده مي‌كنند. ارزيابي كارايي به يك واژه كلي اطلاق مي‌شود كه فعاليت‌هاي مختلفي را شامل مي‌شود كه سازمان از طريق اين فعاليت‌ها به دنبال ارزيابي كارايي، افزايش قدرت رقابتي، ارتقا عملكرد و توزيع پاداش‌هاست (Behri & patron, 2008).

فصل دوم شامل دو قسمت است، قسمت اول شامل ادبيات موضوع و قسمت دوم شامل پيشينه تحقيق است. در بخش ادبيات موضوع، به مفهوم ارزيابي عملكرد و مدل تحليل پوششي داده‌ها و چيستي و چگونگي آن در بررسي ارزيابي عملكرد پرداخته مي‌شود و در پيشينه تحقيق نيز، مروري بر مطالعات انجام شده و مقالات ارائه شده  در داخل و خارج از كشور خواهيم داشت.

 

 

پايان نامه تحليل كارايي شركتهاي بيمه خصوصي كشور

متن كامل در سايت زير

پايان نامه : تأثير ارتقاي مهارت هاي مديريت منابع انساني بر سرمايه انساني با ميانجي گري مديريت استعداد

۱۳۳ بازديد

اغلب مديران استراتژي هاي خود را بر روي عوامل ملموس و مشهود سازمان مانند تكنولوژي و استفاده از منابع فيزيكي و مالي متمركز مي كنند كه اين امر با توجه به ويژگي‌هاي امروزي اقتصاد جهاني و ظهور پديده‌هايي همچون جهاني شدن و رشد روزافزون تكنولوژي و استفاده از فناوريهاي نوين در ارائه محصولات جديد و متنوع نمي‌تواند به تنهايي سبب ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان‌ها شود. بنابراين سازمان ها براي دستيابي به مزيت رقابتي و رشد بقاي خود بايد به دارايي هاي ناملموس توجه خاص داشته باشند، به عبارت ديگر امروزه ارزش افزودۀ منابع و سرمايه انساني با ارزشتر از ارزش افزوده ساير منابع مي‌باشد.

با توجه به مطالب فوق، در اين بخش ضمن تأكيد بر اهميت سرمايه انساني ، به بررسي تعاريف و مسائل مهم و تأثير گذار در اين حوزه مي پردازيم .

 

2-1-1) تعريف سرمايه انساني

سرمايه انساني ، ،تمام توانمندي ها شامل نگرش ،دانش، مهارت ، نوآوري ، دانش ضمني موجود در ذهن و تجربيات افراد و مديران يك سازمان را دربر مي گيرد ( خان ،۲۰۱۱) . مفهوم سرمايه ي انساني ناظر بدين واقعيت است كه انسان ها روي خود سرمايه گذاري مي كنند. اين كار به كمك ابزارهايي چون آموزش، كارآموزي يا فعاليت هايي كه بازده آتي فرد را از طريق افزايش درآمد مادام العمرش بالا مي برد صورت مي گيرد. در واقع سرمايه ي انساني تلفيقي از ويژگي هاي ژنتيك، توانمندي هاي احراز شده، مهارت ها و تجربه هاي كسب شده توسط فرد در طول زندگي است. ( صنوبري، ۱۳۸۸)

سازمان ملل متحد در تعريفي از سرمايه انساني ، آن را ثروت مولد در كار، مهارت و دانش معرفي كرده است. تركيبي از شاخص اميد به زندگي ، شاخص آموزش و شاخص درآمد .( سازمان ملل متحد، نيويورك، ۱۹۹۷ ). هندريك در تاكيد بر اهميت سرمايه انساني در سازمان چنين عنوان كرده كه « در دنيايي كه دانش و ارتباط با مشتريان بيش از پيش اهميت يافته است، سرمايه انساني، كه نشان دهنده حجم دانش، مهارت هاي فني، خلاقيت، و تجربه سازمان مي باشد اهميت فزاينده اي مي يابد و به همين نحو نيروي كار نه به عنوان دارايي هاي هزينه بردار بلكه به عنوان دارايي هاي مولد تلقي مي شود»( هندريك ، ۲۰۰۲) .مطالعات بكر نيز مؤيد اين بوده كه « ويژگي‌هاي كيفي افراد سرمايه آنها هستند. سرمايه انساني نه سرمايه فيزيكي نه سرمايه‌ مالي محسوب مي‌شود بلكه سرمايه انساني به عنوان دانش، مهارت، خلاقيت وسلامت فرد تعريف شده است» (بكر[1] ،۱۹۹۶). چن و همكارانش در تحقيقات خود نشان دادند كه سرمايه انساني يكي از مولفه هاي سرمايه فكري سازمان است : سرمايه انساني، پايه سرمايه فكري و عنصر اساسي در اجراي وظايف آن محسوب مي شود.همچنين در مطالعات بعدي خود نشان دادند كه به طور كلي مي توان گفت كه مهمترين  جز اصلي و اساس سرمايه فكري، سرمايه انساني است و دو سرمايه ديگر (ساختار و مشتري ) تابعي از سرمايه انساني هستند . درواقع بدون سرمايه انساني امكان رشد و توسعه آنها محدود است (چن و همكاران[2]  ، 2004 و 2008). كارتيك و باسك بر اين باورند كه سرمايه انساني به دانش،تحصيلات،شايستگي هاي كاري و ارزيابي روان سنجي اشاره دارد(كارتيك و باسك ،۲۰۰۶). شهابت و همكاران نيز سرمايه انساني را به عنوان يكي از مولفه هاي سرمايه فكري معرفي كرده اند كه در داخل سازمان با دانش،اطلاعات،تجربيات؛مهارت ها،خلاقيت و نوآوري همراه است .ديگر مولفه ها ي سرمايه فكري عبارتند از: سرمايه ساختاري كه اشاره به سيستم هاي سخت افزاري و نرم افزاري شبكه هاي توزيع شده به هم پيوسته دارد و مشتريان و سرمايه مشتري ، حاميان سازماني شامل مشتريان درون و بيرون از سازمان هستند .( شهابت[3]وهمكاران، 2008)

با توجه به تعاريف مختلفي كه در طي سال ها از سرمايه انساني ارائه شده است ،در جدول زير به خلاصه اي از آن اشاره مي كنيم.

 

سازمان ملل متحد ، نيويورك: ۱۹۹۷سرمايه انساني ، ثروت مولد در كار، مهارت و دانش است . تركيبي از شاخص اميد به زندگي ، شاخص آموزش و شاخص درآمد .

هندريك :

۲۰۰۲

سرمايه انساني، نشان دهنده حجم دانش، مهارت هاي فني، خلاقيت، و تجربه سازمان مي باشد و به همين نحو نيروي كار نه به عنوان دارايي هاي هزينه بردار بلكه به عنوان دارايي هاي مولد تلقي مي شوند.

بكر :

۱۹۹۶& ۲۰۰۲

ويژگي‌هاي كيفي افراد سرمايه آنها هستند. سرمايه انساني نه سرمايه فيزيكي نه سرمايه‌ مالي محسوب مي‌شود بلكه سرمايه انساني به عنوان دانش، مهارت، خلاقيت وسلامت فرد است.چن و همكاران  :  2004سرمايه انساني يكي از مولفه هاي سرمايه فكري سازمان است : سرمايه انساني، پايه سرمايه فكري و عنصر اساسي در اجراي وظايف آن محسوب مي شود.كارتيك و باسك : ۲۰۰۶سرمايه انساني به دانش،تحصيلات،شايستگي هاي كاري و ارزيابي روان سنجي اشاره داردچن و همكاران 2008به طور كلي مي توان گفت كه مهمترين  جز اصلي و اساس سرمايه فكري، سرمايه انساني است و دو سرمايه ديگر (ساختار و مشتري ) تابعي از سرمايه انساني هستند . درواقع بدون سرمايه انساني امكان رشد و توسعه آنها محدود است.

شهابت وهمكاران

2008

سرمايه انساني به عنوان يكي از مولفه هاي سرمايه فكري است كه در داخل سازمان با دانش،اطلاعات،تجربيات؛مهارت ها،خلاقيت و نوآوري همراه است .

                                                   جدول (۲-۱) : تعاريف سرمايه انساني
۱
2
3
4
5
6
7

 

[1] Becker

[2] Chen

[3] Shehabat et al

دانشگاه آزاداسلامي   واحد رشت

دانشكده مديريت و حسابداري

گروه آموزشي مديريت اجرايي

پايان­نامه تحصيلي جهت اخذ درجه كارشناسي ارشد

رشته: مديريت اجرايي

گرايش استراتژيك

متن كامل در ليتك زير

پايان نامه تأثير ارتقاي مهارت هاي مديريت منابع انساني بر سرمايه انساني با ميانجي گري مديريت استعداد